آیا با وجود قرآن نیازی به امام منصوب نیست؟!

  • 1393/04/22 - 18:39
آیا با وجود قرآن نیازی به امام منصوب از جانب الهی برای هدایت نیست!! قبول داریم که خداوند در کتاب هدایت آنچه را که برای هدایت انسان‌ها لازم و ضروری است را بیان داشته است باید گفت مسئله امامت، خود از اموری است که پروردگار متعال در همین کتاب هدایت در جای جای آن، به آن رهنمون گشته است و دیگر اینکه به گواه تاریخ عدم نیاز امت اسلامی با وجود قرآن در بینشان، ادعایی باطل است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شبهه‌ای که در ضربه زدن به مذهب ناجیه تشیع در یکی از وبگاه‌ها مطرح شده است، این است که اساسا با وجود قرآن نیازی به امام منصوب از جانب الهی برای هدایت نیست!!

   می‌گوئیم قبول داریم که خداوند در کتاب هدایت آنچه را که برای هدایت انسان‌ها لازم و ضروری است را بیان داشته است چنانکه می‌فرماید:« وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ؛ و ما بر تو اين كتاب (قرآن عظيم) را فرستاديم تا حقيقت هر چيز را روشن كند و براى مسلمين هدايت و رحمت و بشارت باشد»(سوره نحل آیه 89)

خود آیات قرآن اثبات‌کننده امامت است
   اما اولا باید گفت مسئله امامت، خود از اموری است که پروردگار متعال در همین کتاب هدایت در جای جای آن، به آن رهنمون گشته است و فقط آنچه لازم است نگاهی به دور از تعصبات و پیش‌فرض‌هاست تا بتوان با تمسک به آن آیات، راه رشد و سعادت را پیمود.آیاتی مثل :
(سوره مائده آیه 55 : ) «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون ؛ سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‌‏اند همانها كه نماز را برپا مى‏‌دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏دهند.»(مشهور به آیه ولایت) [1]
(سوره نساء آیه 59 : ) « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را »[2]
( سوره مائده در آیه 3 : ) «..الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا..؛..امروز(روز غدیر)، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم..»[3] وآیات دیگر.

تاریخ ضرورت امامت را اثبات می‌کند
نکته دوم این است که به گواه تاریخ عدم نیاز امت اسلامی با وجود قرآن در بینشان، ادعایی باطل است هرچند منافاتی با شمول قرآن در مسائل هدایتی ندارد و برگشت این سخن به نیاز امت به یک فصل الخطاب قاطع برای عبور از تنگناهای معرفتی جدید که گاه تبدیل به چالش بزرگی برای جهان اسلام می‌شد، می‌باشد که بدون وجود شخصی که متصل به علم لدنی و دارای حجیت الهی برای استنباط از محکمات قرآنی باشد، قابل فرض نیست.
   سخن این است که باید مرجعی ثابت و الهی که از حجیتی بسان حجیت رسول‌الله برخوردار است، وجود داشته باشد تا حتی فارغ از اختلافات علما از گسستگی جامعه اسلامی جلوگیری نماید.

وجود علما در طول تاریخ کافی نبود
   برخلاف آنچه که مدعی ادعا کرده وجود علمای معمولی برای امر هدایت کافی نیست و نبوده است؛ چرا که اساسا اختلافات بزرگ تاریخی از اختلاف بین علما نشأت می‌گرفت و باعث تکفیر و خون‌ریزی‌های بسیار می‌گشت! در حالیکه هرکدام از این علما شاید نیت قرب‌الهی هم داشته‌اند! اختلاف در مسائلی مانند قدم یا حدوث قرآن، حسن و قبح عقلی و قضا وقدر و حتی معیار کفر و ایمان و.. از این دست اختلافاتند که در طول تاریخ باعث عقب‌ماندگی‌ها و چند‌دستگی‌های فراوانی برای مسلمین شده است.
دوران غیبت مستثنی نیست
   نیاز به امام در دوران غیبت نیز باقی است و چنانکه مدعی خیال کرده است امر غیبت از بی‌نیازی امت به اسلام نیست. و این تناقضی است که وی، خود بر آن اسیر شده است و نه این که شیعه گرفتار آن باشد.
   نکته اینجاست که غیبت، امری نیست که مستقیما از سوی خداوند گرفتار آن باشیم تا گفته شود پس آن نیاز به امام و هدایت چه شد؟! بلکه از ناحیه عدم توجه ما به این نعمت بوده است چه آنکه همین امروز نیز این بی‌توجهی را داریم و حتی ما که دوستدار آن ولی خداییم بیشتر دوستدار برآورده شدن حاجات شخصی خویشیم تا اثرگذاری عالم‌گیر آن منجی بشریت به عنوان حجت خدا و اقامه کننده قسط و عدل و برپا سازنده اسلام راستین.
فلذا در عالم گرفتار شدائدی هستیم که بر همگان امری بس آشکار است و جستجو از پی منجی آرزویی است همگانی!

 

پی نوشت:

[1] علامه طباطبائی در تفسیر شریف المیزان در ذیل این آیه بحث مبسوطی دارند و روایات فراوانی از شیعه وسنی نقل کرده‌اند که نشان میدهد منظور از والذین آمنوا .. در این آیه امیرالمومنین علی علیه السلام است. .(دعوت به مطالعه بیشتر)
[2] اینکه خیال شود منظور از اولی‌الامر همه صحابه هستند به علل مختلف به روشنی باطل است از جمله آنکه این آیه در خطاب به صحابه نیز بوده است و آنگاه حاصلش این می‌شود که همه از همه اطاعت کنند! و یا اینکه منظور تمام والیان مسلمین و امرا باشد نیز قولی ضعیفتر از آن است که موجب امر خدا بر اعمال حرام می‌گردد. .(دعوت به مطالعه بیشتر)
[3] ادعا شده است که این اکمال ناظر بر نازل شدن آخرین حکم فقهی مبنی بر حرمت گوشت خوک است که در ابتدا آمده است اما بر هر عاقل بصیری روشن است که هیچگاه حکم حرمت گوشت خوک در اهمیتی نیست که مأیوس کننده کفار از خدشه در دین باشد و شأن نزول آیه مشخص و مبرهن است.(دعوت به مطالعه بیشتر)

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.