زبان و اصطلاحات صوفيه

  • 1393/04/10 - 09:40
براي آشنايي با هر موضوع نياز است تا کتب منبع و پايه و متفکرين و اصطلاحات خاص آن علم را آموخت. لذا در مورد صوفيه هم سوالي بدين منظور مطرح مي‌کنيم. آيا صوفيه زبان و اصطلاحي خاص داشته‌اند؟ آري، و از همان زبان و اصطلاح خاص است که گاه تعبير به منطق الطير مي‌کرده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_براي آشنايي با هر موضوع نياز است تا کتب منبع و پايه و متفکرين و اصطلاحات خاص آن علم را آموخت. لذا در مورد صوفيه هم سوالي بدين منظور مطرح مي‌کنيم. آيا صوفيه زبان و اصطلاحي خاص داشته‌اند؟ آري، و از همان زبان و اصطلاح خاص است که گاه تعبير به منطق الطير مي‌کرده‌اند. در واقع شاعران صوفي از خيلي قديم در اشعار خويش سخناني مي‌گفته‌اند که جز به عشق مجازي تعبير نمي‌شده. مثل آنکه از لب و چشم و خال و زلف معشوق ياد مي‌کرده‌اند و يا درباره احوالي سخن مي‌رانده‌اند که با آداب و ظواهر مسلماني مناسب نمي‌نموده است: از جمله اينکه شراب و رَباب[1] و آواز و رقص و دير و خرابات و زنار[2] را وصف مي‌کرده‌اند و البته تفوه[3] به اين الفاظ که همه حکايت از عشق مجازي و دلالت بر لاابالي‌گري و اباحه‌گري دارد نزد عامه مسلمين مکروه و منفور بوده است و بدين سبب بر صوفيه شنعتها مي‌زده‌اند و آنها را به کفر و زندقه نسبت مي‌داده‌اند. اين‌گونه سخنان در آغاز قطعا از سر وجد و حال سروده شده است و منشاء آنها نيز بي‌شک همان‌گونه احوالي بوده است که شطحيات آنها نيز از آن سرچشمه مي‌گرفته است. ليکن بعدها که صوفيه از شطحيات خويش گرفتار دردسر شدند درصدد برآمدند تا تمام اين‌گونه سخنان را تاويل کنند و هر يک از اين الفاظ را اشارتي و رمزي حاکي از مواجيد و اذواق خويش فرانمايند. بدين‌گونه، زلف را في‌المثل اشارتي به کثرت و خال را کنايتي از وحدت شمردند و خراباتي شدن را از خود رهايي دانستند و بدين تاويلات خود را از تهمت انکار عوام و روساي آنها مي‌رهانيدند[4].
از آنجايي که اين تاويلات و اصطلاحات نياز به شرح و توضيح دارد، براي اين منظور مي‌توان به گلشن راز شبستري و شروح آن و شرح خمرويه‌ي ابن فارض و به رساله مشواق ملا محسن فيض و رساله لطيفه عرفان و شروح حافظ و مقدمه رياض العارفين و امثال آنها رجوع کرد.[5]
اما اصطلاحات صوفيه البته منحصر به همين تاويلات و رموز شعرا نيست. در شطحيات صوفيه و در رسالات حکمي عرفا نيز پاره‌اي الفاظ هست که در معاني مخصوص و معين به کار رفته است مثل قبض و بسطٌ، جمع و تفرقه، کشف و جذبه و امثال آنها که بعدها با مزيد انتشار کتب محيي الدين بن عربي و صدر الدين قونيوي و امثال آنها تعداد اين اصطلاحات بيشتر شده است. بعضي از اين اصطلاحات را در اللمع سراج، کشف المحجوب هجويري، رساله قشيريه عبدالکريم بن هوازن قشيري، عوارف المعارف سهروردي، منازل السائرين عبدالله انصاري هروي، اصطلاحات عبدالرزاق، تعريفات جرجاني، اصطلاحات شاه نعمت الله ولي، نفايس الفنون و غير اينها مي‌توان يافت.[6]
بنابراين بر محقق و پژوهشگر اين حوزه لازم است براي آشنايي با اصطلاحات صوفيه، نگاهي به کتب نام برده شده انداخته تا هنگام روبه‌رو شدن با اصطلاحات فوق آگاهي کاملي از آنها و تفاسيري که در کتب صوفيه براي آنها شده است را داشته باشد.

منابع:
1-لغت‌نامه دهخدا، رباب[ رَ ](ع اِ) نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور (تنبور) است(فرهنگ نظام ). آلت موسیقی که نواخته شود(از اقرب الموارد). از آلات لهو صاحب اوتار که آنرا نوازند(از تاج العروس )،(از متن اللغة).
2-زنار[ زُنْ نا ](معرب ، اِ) هر رشته را گویند عموماً(برهان )،(فرهنگ جهانگیری). ریسمانی است به ستبری انگشت از ابریشم که آن را بر کمر بندند و این غیر از کستیح است(از تعریفات جرجانی )،(از کشاف اصطلاحات الفنون). مأخوذ از تازی هر رشته ای عموماً. هر حلقه و رشته‌ای که بر میان قدح و ساغر بندند(ناظم الاطباء).
3-تفوه[ تَ فَوْ وُ](ع مص) سخن گفتن(تاج المصادر بیهقی)،(منتهی الارب)،(از آنندراج)،(ناظم الاطباء)،(از اقرب الموارد).
4-سيرت شيخ الکبير ابي عبدالله بن الخفيف الشيرازي،(تصنيف) ابوالحسن(محمد)ديلمي، صص 213-215
5-ارزش ميراث صوفيه، ص 148
6- همان، ص 149

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.