عرفانهای نوظهور
دیپاک چوپرا انسان را برای رسیدن آگاهی مطلق، دعوت به سکوت میکند، سکوتی که بدون تفکر است. وی برای شروع سکوت میگوید: «تمرین سکوت یعنیاینکه با خود عهد ببندید مدت زمان معینی فقط باشید.» اما در اندیشه اسلامی اگر کلام و سکوت را در محیطی بدون آفت بسنجیم؛ این کلام است که برتری دارد. همچنین از نظر اسلام سکوت مطلق، کار قابل مدحی نیست؛ زیرا اسلام دعوت به تامل و فکر کردن میکند.
روایت امام صادق (علیهالسلام) در مورد حجیت نداشتن خواب، شامل تمام آموزههای دین، اعم از مسائل عقیدتی و فقهی میشود. و نفی استفاده از رؤیا در این روایت آشکارا بیان شده است. مقید نمودن این عبارت در مسایل فقهی نیز تأثیری بر استدلال ندارد؛ چرا که با توجه به اینکه رؤیا نمیتواند نقشی در استنباط احکام فقهی داشته باشد، به طریق اولویت در مسائل عقیدتی بیفایده است.
ورزشهای شرقی از قبیل یوگا، ووشو، تایچیچوان و غیره... که خواستگاه آنان کشورهای آسیای شرقی میباشند، برگرفته از ادیانی چون بودا میباشند و هر کجا باشند حامل این نوع ادیان هستند که ناخواسته تأثیر نامطلوب خود را بر مخاطبین خود میگذارند. در این بین متأسفانه مسئولین دولتی نیز به ترویج آن دامن میزنند.
پدیده عرفانهای کاذب، به عنوان آفتی مهم فرا روی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است که نیازمند بازپژوهی و آسیبشناسی عمیق و همه جانبه و گسترده برای تقابل با دشمنان اسلام ناب محمدی است به همین خاطر جا دارد چهرهها و نهادهای فرهنگی به تبیین زوایای مختلف نفوذ این تفکرات انحرافی بپردازند.
عملکرد سرکرده آیین دالایی لاما بهگونهای است که هر خاستگاهی غیر از سیاست را به چالش میکشد. ارتباط تنگاتنگ دالایی لاما با سران آمریکا و صهیونیست مهر تاییدی بر این ادعاست به نحوی که امروزه از پیروان این فرقه به ظاهر عرفانی استفاده ابزاری میشود و به جرات میتوان ادعا کرد که آموزههای قدیم این فرقه، جایگاه خود را از دست داده است.
کثرتگرایی دینی یا همان پلورالیسم نظریهای است محمدعلی طاهری به آن اشاره دارد و همهی مذاهب را برحق میداند و معتقد است که هر انسانی صرفنظر از دین، تحولخواه و کمالپذیر بوده، میتواند در صراط مستقیم باشد، ولی این ادعا با نص صریح قرآن مخالف است.
استکبار جهانی بعد از شکست فیزیکی در هشت سال دفاع مقدس با ترویج عرفانهای کاذب به جدا کردن دین از سیاست پرداخت تا از این طریق به تضعیف باورهای انقلابی و اسلام ناب محمدی بپردازد. رویکرد انحرافی سران عرفانهای نوظهور و حمایت تمام قد استکبار جهانی از این افراد مهر تاییدی بر این ادعاست.
بعضی فرقهها از مقولهی خواب به عنوان پنجرهای برای اثبات ادعاهای خود استفاده کردهاند. مدعی یمانی، احمد بصری نیز یک از کسانی است که از این امر برای اثبات ادعاهایش استفاده کرده است. دلیلهایی که وی برای حجیت داشتن خواب ارائه میدهد، آیاتی از قرآن است. اما بحث ما در تشخیص حجت الهی به وسیلهی رؤیاست؛ و این آیات خارج از موضوع بحث است.
سیاست تفرقه، سیاست اسلام نیست و اتفاقا ضد اسلام است. اگر شعار معروف نخست وزیر انگلیس مبنی بر «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد این جریانات تفرقهانگیز از کجا نشأت میگیرند و هدایت این افراد برای ایجاد تفرقه و اختلاف با چه اهداف شومی صورت میگیرد.
ادعای احمد بصری بر حجیت داشتن خواب، و دلایلی که برای آن میآورد نهتنها بیپایه و اساس است، بلکه سخنان او خلاف روایات رسیده از اهلبیت (علیهمالسلام) است. آنها میگویند: رؤیای یوسف (علیهالسلام) نه تنها برای خود او، بلکه برای پدرش یعقوب، راهی برای شناخت حجت بود!
دیپاک چوپرا نویسنده و سخنران انگیزشی و از مروجان تفکر نوین میباشد. وی علی رغم اینکه فرقهی خاصی را ترویج نمیکند، اما نوشتهها و سخنانش آمیخته با معنویت شرقی و غربی است، که هیچگونه مطابقتی با دین، مذهب و فرهنگ ایرانی اسلامی ما ندارد. به گفته خود چوپرا، از یوگا و مدیتیشن متعالی «TM» برای طب روحانی خود استفاده میکند.
یکی از استدلالهای باطل مدعی یمانی در حقانیت خود، استناد به خواب است. وی با چشمپوشی از استدلالهای معتبر دیگر باتوجه به جو حاکم در بین مردم عراق میکوشد آنها را به گمراهی بکشاند و از عشق و محبت آنها به اهلبیت عصمت و طهارت سوء استفاده کند. این موضوع در حالی توسط این مدعی دروغین رواج پیدا کرده که در اسلام ناب محمدی هیچ جایگاهی ندارد.
با بررسی مختصری در طول تاریخ به مدعیان دروغینی بر میخوریم که برای اثبات ادعاهای خود به مقولهی خواب استناد کردهاند. آنها خواب را دلیلی برای کشف حقیقت میدانستند. احمد بصری نیز از این ترفند به عنوان ابزاری برای اثبات ادعاهای خود استفاده کرده است. اما رؤیا و خواب در جایگاهی نیست که در تشخیص مصداق حجت الهی بتوان به آن استناد کرد.
در عرفان نوظهور اکنکار خدا همانند یک انسان عمل میکند و ویژگی انسان تربیت شدهای را دارد که تنها اشخاصی را هدایت میکند که وارد حلقه پذیرش او شدهاند. این خدای جسمانی هر چند وقت یکبار به زمین میآید تا به بررسی حوادث زمینی بپردازد. این دیدگاه باعث شده افرادی که جذب آنها میشوند از لحاظ بحث توحید دچار انحراف شدیدی شوند.