عرفانهای نوظهور
احمد بصری خود را همان احمد موجود در روایات میداند. این در حالی است که هرکسی میتواند این ادعا را بکند. ضمنا با توجه به روایات دیگر، متوجه خواهیم شد که احمد موجود در روایات حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود (علیهالسلام) میباشد و ربطی به احمد بصری ندارد.
یکی از هدایت شدهترین پرچمها در آخرالزمان که بر هر مسلمانی واجب است که خود را به آن برساند تا جزء یاران و مؤمنین به حضرت(عجلاللهتعالیفرجه) اطلاق شود، پرچم یمانی است. به همین خاطر، بیشترین سوءاستفادهها، از این عنوان شده است. یکی از همین مدعیان، جریان وابسته به احمد بن اسماعیل است که خود را یمانی معرفی کرده است.
احمد بصری با سوء برداشت از یک روایت، سعی در اثبات حجیت برای وصی و جانشین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) داشته است. اما در پاسخ: اولا؛ عبارت «خار الله لک»، هیچ ارتباطی با استخاره با قرآن نداشته و به معنای خیر خواستن خداوند برای انسان است، نه طلب خیر از خدا. ثانیا؛ در لسان عرب نیز، عبارت «خارک الله لک» به معنای استخاره کردن و طلب خیر نبوده و به معنای عطای خیر میباشد.
احمد اسماعیل بصری که خود را یمانی میداند، چگونه میخواهد یمانی بودن خود را توضیح دهد! در حالی که یمانی طبق روایات از یمن خروج میکند. و حتی در روایات بالاتر از آن را ذکر کردهاند که حتی یک یاریکننده از بصره برای حضرت نخواهد بود!
جریان احمد بصری، همانند بسیاری از فِرق انحرافی، بیش از آنکه یک فرقه دینی بوده باشد، یک جنبش سیاسی است که با هدف ایجاد اختلاف و فتنه و انحراف در کشورهای اسلامی (شیعی) تشکیل شده است. اخیرا این فرقه به دو گروه «انصار پرچم» و «انصار مکتب» تقسیم شده است.
در آمریکای میانه با توجه به کثرت قبایل سرخپوستی، تفکرات انحرافی و خرافه این قبایل به مرور زمان توسط افراد خاص ترویج شد و این افراد ادعا میکردند آموزههای آنها منجر به پیشرفت روحی و جسمی میشود و این ادعا در حالی بیان میشد که تناقضات زیادی در تعالیم این افراد دیده میشد.
در قانون جذب اگر کسی چیزی را به طور صحیح تصور کند و بخواهد، کائنات به او میدهند. بعض افراد این فرضیه را همان دعا دانستهاند!؟ بعضیها میگویند همان توسل به ائمه و شفا گرفتن است؟! و حال آنکه فرقهای زیادی بین دعا و توسل با قانون جذب وجود دارد.
دروغ احمد بصری و اتباعش موقعی روشن میشود که در سایت خودشان پس از چند نقل قول شفاهی، استناد میکنند، در کتاب حجت الاسلام محمدی اشتهاردی آمده است که اسلام آوردن وهب توسط یک خواب بوده! در حالی که پس از مراجعه به کتاب از نبود این مطلب باخبر میشویم، و ایشان اشارهای به رؤیای وهب نکرده است.
علی یعقوبی در بسیاری از سخنرانیهای خود با حمله به علمای شیعه، آنان را به کوتاهی در فهم معارف دین متهم میکند. و در برخی موارد نیز با تحدی، آنان را به مبارزه میطلبد و یکیاز اهداف خود از بازگفتن این سخنان را بیدار کردن علمای شیعه از خواب غفلت میداند. زیرا عقیده دارد نباید علما رسالهای داشته باشند.
مدعیان دروغین با وجود سوء استفاده از واژه انسان کامل، از تفکرات التقاطی برای هدایت مریدان خود استفاده میکنند و همین موضوع باعث به وجود آمدن بدعتهای فراوانی در عرفانهای کاذب شده است. این افراد باتوجه به ویژگیهای منحصر به فرد انسان کامل، افراد زیادی را به نام دین به گمراهی کشاندهاند.
یکی از افرادی که در سالهای اخیر ادعای خاصّ رابطه با امام زمان را داشته، آقای علی یعقوبی است. وی به دلایلی از دانشگاه اخراج میشود؛ البته خود او معتقد است برای یافتن حقیقت و رسیدن به آنچه او را راضی میکند تصمیم به ترک تحصیل میگیرد. یکی از شبهات او در مورد چگونگی نظام عالم است.
معنویت ارائه شده از سوی مدعیان دروغین بر خلاف معنویتی که از سوی پیامبران الهی ارائه میشود نه مستلزم باور به خداست و نه مستلزم تن دادن به پیام پیامبران و نه محتاج وجود دنیایی دیگر! بلکه تنها چیزی که انسان در معنویت ساختگی عرفانهای کاذب به دست میآورد رسیدن به پرتگاه گمراهی و ظلالت است.
بعضی افراد کوشیدند تا اسلام آوردن خالد بن سعید را بنا بر رؤیا قرار داده و مدّعی شدند که او در خواب سقوطش درون یک چاه آتش را دیده و پدرش که از مشرکان بود او را به درون چاه هدایت میکند، اما رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دست او را گرفته و از آتش نجات میدهد. اما باید گفت؛ عمل غیر معصوم حجت نبوده و نمیتوان با توجه به آن، مسألهای عقیدتی را پایهریزی کرد.
آنچه در برخی گزارشها از رؤیاها به دست میآید، بیانگر این استکه، تشخیص رؤیای صادقه از کاذبه، آنقدر مشکل است که برخی از علمای ربانی و اؤلیای الهی نیز از تعابیر اشتباه در امان نبوده و با گمان صادقه بودن رؤیا و استناد عقایدشان به آن، مسیر را به انحراف رفتهاند.