افزودن نظر جدید
درانجمن آرای ناصری یکبار لر
درانجمن آرای ناصری یکبار لر آمده بنام قومی از ایران/و یکبارم لوری آمده به معنای رِند، سرمست و سرودگو که در توضیحات نوشته لولیان، که هیچگونه پیوندی میان لر و لوری وجود ندارد
.
درفرهنگ عمید صفحه۸۹۱، لر نام یکی از اقوام بزرگ ایران که درغرب ایرانند/و درصفحه۸۹۸، لوری یعنی لولی، خوره و جذام و لولی به معنی خوش اندام، بانشاط و سرمست است
.
درکتاب قلندریه درتاریخ، لر بهعنوان قوم/و لوری بهعنوان رِند و سرمست جدا از هم آمدن
.
اما مغرضان با خلط مبحث و سفسطه میخواهد سرمخاطب شیره بمالد و لوری را لر جا بزند
.
لر از دو_حرف تشکیل شده که براحتی میشود هزار معنی در زبانهای مختلف و هزار مکان در دنیا را به آن منتسب کرد اما جز شباهت_لفظی چیزی نیست. در نیدرزاکسن آلمان شهری بنام لر هست
.
در ارمنستان استانی بنام لوری/درفرانسه بندری بنام لوریان/دراسپانیا منطقهای بنام لر/ولی بجز شباهتلفظی، چیزی ثابت نمیشود
.
مغرضان با رندی میخواهند گزاره بسیار نادرست از واژه لر ایرانی با لولی و تشابه اسمی این دو واژه، مایه برخی کارشناسیهای سطحی، در فضای مجازی شده اما منابع به وضوح بینشان فرق گذاشته:
.
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم(اخوان ثالث)
.
ﻓﻐﺎﻥ ﮐﺎﯾﻦ ﻟﻮلیاﻥ ﺷﻮﺥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺷﻬﺮﺁﺷﻮﺏ(حافظ)
.
ﻫﻨﺪﻭﯼ ﻃﺮﻩﺍﺕ ﭼﻪ ﺭﺳﻦ ﺑﺎﺯ لولیﯾﺴﺖ/لوﻟﯽﮔﺮﯼ ﻃﺮﻩ ﻃﺮﺍﺭﻡ ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ(مولوی)
.
ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻟﻮﻟﯽﺍﻥ/ﺑﺎﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺴﮑﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ(خاقانی)
.
لفظ لوری در نسخه فلورانس که قدیمیترین نسخه شاهنامه است اصلا وجود ندارد درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانهمجلسایران)بهشماره ثبت16299، صفحه456، نوشته: لولیان
.
درنسخه خطی شاهنامه(کتابخانه کنگره آمریکا)نوشته: لوزیان
.
درشاهنامه نسخه مسکو، جلد۷، صفحه۴۵۱، نوشته: نوریان
.
درشاهنامه جلالخالقی، جلد۶، صفحه۶۱۲ نوشته: کوریان
.
درجامعالتواریخ فضلاللههمدانی، قرن۷، آمده: ۱۲هزار کاولی(کابلی)و لولی
کسانیاند که حافظ، مولوی و خاقانی از آنها نگاره«لولی»یادکردهاند که امروزه نوادگانشان در بخشیهایی از بلوچستان وپاکستان با همین نام زندگی میکنند و این گروه قومی هیچ پیوندی با مردمان کوهنشین لر درغرب ایران ندارند
.
هنوز از این لوریان شاهنامه در بلوچستان گروههایی وجود دارد مانند روستای لوری رود در زاهدان که امروزه هم بنام «لوری یا لوزی» از آنها یاد میشود و در موسیقی مشهورند و هنر لانگو از همین مردمان است
.
مولوی: ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد
.
مولوی: گر شام و گر عراق و گر لرستان _ روشن شده زان چهره چون نورستان
.
سعدی: هرچند که هست عالم از خوبان پر
شیرازی و کازرونی و دشتی و لر
.
در اشعار بالا دو شاعر که در اشعارشان لر را لر و لولی را لولی خطاب میکنند دلیل بر ناهمسویی این دو واژه باهم میباشد و نمونههایی از این دست بسیارند
.
کولی شکل تغییریافته کابلی است که به قوم یا سرزمین خاصی تعلق نداره و همهجا هستن و نمیشه براش محدوده جغرافیایی تعیین کرد ژنرال سایکس درتاریخ ایران میگه آذربایجان 50هزار خانوار کولی دارد که به آنها قراچی میگویند/یا شیراز پُر کولیه/بارون دوبد درسفرنامهاش صفحه313 مینویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است/لکها یک طایفه بنام کولیوند دارند/یا طایفه فیوج(کولی) بین فارسها پخش هستند/یا زوطها بین بنیتمیم ذوب شدند/هند نام زن ابوسفیان بودهاست
دانشجوتاریخ
1404/05/03 - 23:13
لینک ثابت