افزودن نظر جدید

تمامی کامنت‌هایی که با نام‌های مختلف و بدون ارائه حتی یک منبع تاریخی و کاملآ به‌صورت غرض‌ورزانه و از روی کینه نوشته شده‌اند متعلق به فردی بیمار به‌نام《ابراهیم پیرداده》است که متولد دره‌شهر ایلام(پشتکوه‌سابق)است که مادرش از طایفه کلهر و پدرش از طایفه پیرداده است. تمامی کامنت‌ها که حتی املاء متن‌شان یک‌جور است را همین ابراهیم‌پیرداده نوشته و خود را《زن》معرفی کرده مثل: ناشناس، مهرناز لرستانی، بهاره بختیاری، شهناز شاهوردی، ماندانا کوشکی، شیما حاجی‌وند، سولماز زینی‌وند، کلثوم دریک‌وند، هناس مرادی ممسنی، اشکان پارسه بختیاری، لیلی حاجی‌وند، عرفان خورموجی، مقداد پارسی، شهلا دریک‌وند، معراج، آیناز سلاح‌ورزی، لیلا دریک‌وند، الیکا سلاح‌ورزی، مهناز سالاروند، شیدا سوری، لیلا پاپی‌و...خطاب به این فرد بیمار باید گفت: لک کلمه‌ای هندی است و کولی‌وند طایفه‌ای لک‌زبان است و روستای هندی در الشتر لک‌‌زبانند. هندی‌ها به آتش می‌گویند《آگنی》و لک‌ها به آتش میگویند《آگر》کیوان‌پهلوان درکتاب نیای رضاشاه می‌نويسد: زمانی‌که نادرشاه‌افشار به هند رفت چند هندی در سپاهش بودند که در الشتر ساکن شدند و طایفه《هُنی》یا هندی را به‌وجود آوردند که الان در روستای هندی‌الشترند و فامیلی هندی‌زاده دارند و لک‌زبانند. در دلفان طایفه‌ای بنام هُنی یا هندی است. درکرمان مثلی است که گویند: با سه کَس مکن آشنائی _ لک و لولی و عطااللهی: جغرافیای کرمان، احمدعلی‌خان وزیری صفحه‌۱۴۴. بیرانوندها ضرب‌المثلی دارند که میگن: سه کَس نیره دسه برا_ لک و لوتی و نوکرم‌الله. درمقاله؛ وضعیت‌اجتماعی کاولی‌ها درغرب‌ایران اثر دکترحسن‌زندیه، درمجله تحقیقات تاریخ‌اجتماعی، صفحه‌‌210‌آمده: کاولی‌ها درمناطق غرب‌ایران بیشتر به زبان لکی صحبت می‌کنند(مثل طوایف کولی‌وند، هُنی=هندی و آزادبخت)و هنوز هم بسیاری از آنها که دراین مناطق بسر می‌برند همان اصول_گرامری_لکی و لهجه لکی در کُردی و فارسی‌گویی‌شان پیداست از لحاظ تاریخی نیز نشانه‌هایی در دوره قاجار در دست است که از غیرقابل‌فهم بودن زبان آنها به‌سبب لک بودنشان سخن رانده‌اند(هالینگبری، صفحه‌۸۶) درکتاب گزارش‌شرق‌شناسی نام لک درمیان اقوام هندی است. لک‌نو نام ایالتی در هند است. بزرگترین طایفه لک کولی‌وند است. در الشتر روستایی بنام هندی است. لک یک عددشمارش‌هندی به‌معنای صد است درفرهنگ لاروس آمده: لک عندالهُنود، یعنی لک نزد هندی‌ها میشود صد. درسفرنامه رابینو صفحه‌11‌آمده: لک‌ها عرب و از نسل حجازی‌ عرب‌اند. هنری راولینسون در سفرنامه‌اش، صفحه‌۱۵۶‌آورده: لک‌ها قرن‌۱۲‌هجری از موصل‌عراق آمدند. در دانشنامه جهان اسلام جلد‌5‌، صفحه‌155‌آمده: لک عرب و از نسل بنی‌دُلف عِجلی است و دلفان بازمانده آنهاست. دایره‌المعارف‌فارسی، لک را عرب و مهاجر از موصل‌عراق ذکر کرده. در نقاوه‌الآثار آمده: شاه‌عباس‌صفوی، لک را از عراق برای تضعیف قدرت اتابکان‌لُر، وارد ایران کرد دکتر میرجعفری درتاریخ تیموریان، صفحه‌281‌آورده: لک ساکن عراق و جزء آق‌قویونلوی‌ترکمن بود. ابوبکر طهرانی درکتاب دیار بکریه و میرهاشم محدث، درکتاب تاریخ قزلباش و فاروق سومر درکتاب آق‌قویونلوها، اسامی طوایف آق‌قویونلوها را ذکر کرده که نام طایفه لک در بین‌شان‌است. حشمت رحمتی درکتاب، قوم لُر درآینه تاریخ، صفحه‌40‌می‌نویسد: خدایی‌خان حسن‌وند گفت: اجدادش عربند. جان پری درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: طوایف لک یقیناً از نواحی شمالی به لُرستان کوچ کرده و به‌وسیله شاه‌عباس‌صفوی درشمال‌غربی لُرستان اسکان داده شدند. غلامرضایی درکتاب تاریخ لُرستان نویسد: عشایر صله‌صله، دلفان و خزل درحوالی کرمانشاه بودند. پرویز رجبی درکتاب کریم‌خان‌زند نویسد: چم‌چمال و هرسین محل اقامت عشایر دلفان و خزل(خزعل) بود و.ایی.ساوینا درمقاله: نام اقوام درجغرافیای ایران نویسد: اقوام کم‌جمعیت و کم‌اهمیّتی وجود دارد که درتاریخ‌های گوناگون به ایران مهاجرت کردند مانند: اَرامنه، گُرجی‌ها، لَک‌ها، آسوری‌ها و یهودی‌ها از جمله این اقوامند. عیوقی(شاعر غزنوی)گوید: با مردم لک(نادان) تا بتوانی تو میامیز _ زیرا که جز از عار نیاید ز لک و لاک سیسیل اِدموندز درکتاب: یادداشت‌هایی درباره لُرستان، نویسد: خوانین لَک القابی بیش‌از شایستگی خود دارند آنها نواحی حاصل‌خیز لرستان را به زور اشغال کردند برای غارت‌گری و راهزنی تا قم پیش رفته‌اند. خوانین لک یونیفورم_روسی می‌پوشد و از روس‌ها حق‌الزحمه دریافت می‌کنند! درخاطرات نخستین سپهبد ایران آمده: مهرعلی‌خان حسنوند(لک) نزدم آمد و گفت: اگر ما بخاطر راهزنی و دزدی مقصریم تو دریای رحمتی! من خطاکارم ولی حالا عفو کن من برای خدمت‌گزاری آماده‌ام! سپهبدامیراحمدی از لکها به‌عنوان اشرار و دزد نام برده که به ولایات همدان و اراک دستبرد می‌زدند! در صفحه‌۲۱۵‌آمده: لک‌ها عمدتاً دزدند و می‌گویند: اَلقارعَه ما القارعَه، نعوذبالله این آیه قرآن را خودشان به غارت‌گری و دزدی تفسیر کردند! در سفرنامه مُسیو چریکوف آمده: پیشه لک‌ها دزدی و راهزنی است. درکتاب حرکت‌تاریخی کُرد به خراسان صفحه۷۰ از کردهای زیک یا زوط نام می‌برد که در مرزهای شرقی ایران بودند. در دانشنامه جهان اسلام جلد۹، صفحه۶۹۸ آمده: جت‌های سند در ۱۱۷۰، علیه《محمد مرادیاب خان کلهوری》حاکم موروثی سند شوریدند و بجای او《غلامشاه خان کلهوری》را به حکومت نشاندند. کلهور نام طایفه‌ای از طوایف کُرد در کرمانشاه است و طبق این منبع اصل کلهرها در سند پاکستان بوده است. هندی‌ها به آتش می‌گویند آگنی و کُردها به آتش می‌گویند آگر. کُردها عاشق موسیقی و رقص‌‌اند و خواننده‌ای دارند بنام محمود کولی. بارون دوبد درسفرنامه‌اش صفحه‌310‌‌‌می‌نویسد: کرمانشاه و کردستان پُر از کولی است.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.