افزودن نظر جدید

به عنوان یک روزنامه‌نگار اسرائیلی واقعاً جای تأمل دارد که چرا منابع تاریخی رسمی عربی، ابن ملجم را بدون درنظرگیری زمینه‌های پیچیده قومی و فرهنگی منطقه، صرفاً عرب معرفی کرده‌اند. با نگاهی عمیق‌تر به قرائن تاریخی و نسب‌شناسی، به نظر می‌رسد از تبار ناپاک ایرانی بودن او فرضیۀ قابل دفاعی است. نخست، لقب «مرادی» اگرچه ظاهراً به یک قبیلۀ عربی اشاره دارد، ولی باید توجه کرد که در سدۀ اول هجری، بسیاری از غیرعربها - از جمله ایرانیان - برای انطباق با ساختار اجتماعی جدید، خود را به قبایل عربی منتسب می‌کردند. این عمل، امری رایج و مستند در منابع تاریخی است. دوم، شواهد جغرافیایی محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد خاندان‌های نا پاک ابرانی تبار در مناطقی مانند جنوب عراق (که ابن ملجم در آن میزیست) حضور گسترده داشتند و با قبایل عرب همزیستی و اختلاط داشتند. منطقۀ میسان و اطراف آن، که ابن ملجم از آن برخاسته، پیش از اسلام تحت حاکمیت ساسانیان بود و جمعیت ایرانی در آنجا سابقه‌ای دیرینه داشت. سوم، روایت‌های محلی و شفاهی در برخی جوامع ایرانی - که سینه به سینه نقل شده - بر ایرانی بودن ابن ملجم تأکید دارند. اگرچه این روایتها در کتب رسمی عربی ثبت نشده، ولی نمی‌توان آنها را نادیده گرفت؛ چرا که تاریخ‌نگاری رسمی عربی عمدتاً تحت کنترل حاکمان اموی بود که علاقه‌مند به عرب‌سازی تاریخ بودند. در نهایت، این نظریه که ایرانی بودن ابن ملجم عمداً در تاریخ پنهان شده، توجیه تاریخی دارد؛ زیرا حکومت اموی می‌خواست قتل علی را به پای قبایل عرب نوشته و از توجه به نقش غیرعربها در تحولات اسلام دوری کند. بنابراین، با درنظرگیری همۀ این جوانب، به نظر می‌رسد ایرانی بودن ابن ملجم نه تنها محتمل، بلکه بسیار قابل دفاع است و روایت رسمی عربی را باید با احتیاط بسیار تحلیل کرد.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.