دینکرد و دلایل مشروعیت ازدواج با محارم در آیین زرتشت

  • 1393/05/25 - 09:11

دین‌کرد دایرة المعارف بزرگ دین زرتشتی و از مهم‌ترین متون پهلوی در شرح و تفسیر و تلخیص اوستا است. فصل هشتادم کتاب سومِ دین‌کرد، نه تنها ازدواج با محارم را کرداری نیک معرفی کرده، بلکه مصادیقی از آن را به همراه دلایلی بر نیک بودن این عمل بیان داشته است. عنوانِ کرده‌ (باب) هشتادم، از کتابِ سوم دینکرد چنین است: «اعتراض یک یهودی بر هیربد در عیب دانستنِ خُـوَیدودَه یا نیز اعتراض یک یهودی بر هیربد درباره‌ی....

آرتور کریستین‌سن می‌گوید: «اهتمام در پاكى نسب و خون خانواده یكى از صفات بارزه جامعه‌ی ایرانى به شمار مى ‏رفت، تا به حدى كه ازدواج با محارم را جایز مى‏‌شمردند و چنین وصلتى ‏را خویذوگدس‏ (در اوستا خوایت‏‌ودث) مى‌خواندند». در ادامه می‌گوید: «با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زردشتى و كتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده می‌شود، كوششى كه بعضى از پارسیان جدید براى انكار این عمل، یعنى وصلت با اقارب می‌كنند، بى‏ اساس و سبك سرانه است». (آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ص 435)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دینکرد دایرة المعارف بزرگ دین زرتشتی است که به جزئت می‌توان آن را از مهم‌ترین متون پهلوی در شرح و تفسیر و تلخیص اوستا دانست. این کتاب که نگارش آن توسط آذرفرنبغ پسر فرخزاد آغاز گردید و آترپت پسر هومت (اِمید) آن را پایان بخشید، در عصر مأمون (خلیفه بنی‌عباس) به عنوان متن رسمی توسط موبدان زرتشتی تثبیت گردید و در حقیقت به توضیح و تشریح اوستای ساسانی می‌پردازد[1]. ابراهیم پورداود (پدر اوستاشناسی ایران) درباره اهمیت و اعتبار دینکرد (دینکرت) می‌گوید: «به خصوصه مندرجات دینکرد راجع به اوستا بسیار مهم است. از حیث مطالب علمی سرآمد کتب پهلوی است» و همچنین می‌گوید: «دینکرد ابداً در امور دینی مرمّت‌کاری ندارد. پایبند تعصب هم نیست»[2].

پس از بیان این مقدمه، اکنون به کتاب سوم دینکرد، باب 80 می‌رسیم و تلخیصی از آن را ارائه می‌کنیم. عنوانِ کرده‌ (باب) هشتادم، از کتابِ سوم دینکرد چنین است: «اعتراض یک یهودی بر هیربد در عیب دانستنِ خُـوَیدودَه یا نیز اعتراض یک یهودی بر هیربد درباره‌ی بن‌انگیزه‌ی خویدوده و چرایی آن را از وی خواستار شدن؛ و پاسخ هیربد برابر آموزه‌ی دین بهی». از همین گفتار برمی‌آید که آن شخص یهودی به کرداری که از دید خود، نامتعارف و تأسف‌بار بود اعتراض نمود. حال آنکه ازدواج‌های رایج از دید یهودیان ایرادی ندارد. در ادامه روشن می‌گردد که «خُـوَیدودَه» که یهود بر آن اعتراض نمود، همان رسم «ازدواج با محارم» است. نگارنده‌ی دینکرد در ابتدا «خُـوَیدودَه» را تعریف می‌کند که عبارت است از «دَهشی از خویش به خویش در میان» و پیوند با خویشان برای رستگاری دوده و اینکه «خویشانِ هم‌خون با خویشان طبقه‌ی اول و هرچه نزدیک‌تر پیوند بندند». در ادامه می‌گوید: «من (منِ هیربد) به ویژه سه گونه همپیوندی <از گونه‌ی خویدوده> را در نظر گرفته‌ام که اینانند: همپیوندی پدر با دختر؛ همپیوندی پسر با مادر؛ همپیوندی برادر با خواهر»[3].

سپس به تفصیل هریک می‌پردازد و آنگاه از ثواب داشتن این ازدواج سخن می‌گوید: «از آنجایی که دیوان دشمن <افزایش شمارِ مردمان> اند، بر آنان <از خویدوده ورزی> بیم و رنج و دردی سخت درافتد؛ نیروی‌شان کاستی گیرد و نیز کمتر خواهانِ پتیارگی و گزند بر مردم شوند. از این روی این مسلم است که رنجور و دردمند و بیمناک کردن و ستیزش با دیوان ثواب دارد؛ این است آن راهی که ثوابکاران پاداش و مزد <ثواب> را از آن خویش می‌کنند»[4].

در ادامه باز هم توضیح می‌دهد که ازدواج با محارم، سبب می‌شود که ویژگی‌های اخلاقی و جسمی در خانواده پاک بماند، نه اینکه با دیگر نژادها و دودمان‌ها ادغام و ضعیف گردد. سپس نویسندگان دینکرد برای اثبات حقانیت این کردار، مثالی عجیب می‌زند و آن اینکه اگر گرگ با سگ ازدواج کند، نتیجه‌ی این ازدواج موجودی خواهد بود که نه مانند گرگ است و نه مانند سگ! همچنین اگر کرّه‌ اسب شهری با کره اسب تازی وصلت کند، حاصل این پیوند، اسبی ناتوان خواهد بود[5].

در ادامه نیز هیربدِ نویسنده‌ی دینکرد با تحریک «عواطف ناموسی» مردم سعی می‌کند به توجیه ازدواج با محارم بپردازد! وی در گفتاری عجیب می‌گوید: «اگر کسی بگوید این کار در نهاد خود زشت است، و در همان زمان زخمی بر آلت مادر یا خواهر یا دختر خویش ببیند، و ببیند که هیچ چاره‌ای نیست جز آنکه مرد پزشکی، زخم‌بند بر آن زخم نهد، <آیا مرد بیگانه> سزاوارتر است یا که پدر، پسر یا برادرش در امر پزشکی به فریاد رسند؟ دراین میان کدام <گزینه> در نهاد خویش زشت‌تر است؟ که آن جا <ی زخمین> را <پدر یا پسر یا برادر> با دست بپرماسند و زخم‌بند بر آن جا نهند، یا آنکه یک مرد <یا پزشک> بیگانه؟ <به همان گونه> اگر جفت گزیدن به زمان بایستگی رسیده باشد، کدام کار که در نهاد خویش زشت‌تر است، کم‌تر زیانمند خواهد بود؟» یعنی هیربد می‌گوید در هنگام نهادن پانسمان بر دستگاه تناسلی مادر، خواهر و یا دختر، شخص مَحرَم (پسر، برادر و پدر) نزدیک‌تر هستند و تا وقتی این افرد هستند، کدام مرد باغیرتی (؟!) حاضر می‌شود که یک پزشک بیگانه دستگاه تناسلی ناموس او را مداوا کند؟ چون پدر و برادر و پسر در مداوای دستگاه تناسلیِ ناموس خود ترجیح و اولویت دارند، پس در ازدواج هم همین است[6].

دیگر دلیل بر مشروعیت و برتری ازدواج با محارم این است که زنِ خودی اسرار خانواده را مخفی می‌دارد و کاستی را افشا نمی‌کنند، و چون بیگانه نیستند، در برابر درشتی‌های شوهر شکیبایی می‌ورزند. خواهر بدی‌های برادر را تحمل می‌کند. مادر زشتی‌های پسر را و دختر بدی‌های پدر را ! در حالیکه زنانِ بیگانگان چنین شکیبایی و محبتی در حق شوهران خود ندارند! و حتی ممکن است در مقبل کاستی‌های زندگی آبروی شوهر را ببرند. اما مادر و خواهر و دختر هیچگاه آبروی پسر یا برادر یا پدر خود را نمی‌برد[7]. در پایان وقتی خود هیربد به نادرست و نامعقول بودن این سخنان پی می‌برد، می‌گوید: «هرکس می‌باید بداند که زشتی و نکویی، نه در گوهر <چیزها>، که برآمدِ <شیوه‌ی> دریافت و سُهش و گِرَوش و خویمندی باشندگان است». در ادامه مثالی می‌زند، بدین صورت که در برخی سرزمین‌ها پوشیدگی زشت و نامطبوع است. لیکن در سرزمین ما برهنگی ناخوشایند است. و یا ممکن است برخی بینی پهن را زیبا بدانند و برخی بینی کشیده را ! یعنی ایشان به زبانی ساده و با تمثیل بیان می‌دارد که «ما این کار را دوست می‌داریم و به آن تمایل داریم. هرچند دیگران از این کار خشنود نباشند».

حتی هیربد در پاسخ به کسی که گفت: «ایزد پس از آن فرموده است: خویدوده نورزید». پاسخ داد: «هرکس چنین فرمانی را دانشمندانه بداند و رواج دهد، ما آن فرمان را دانشمندانه نه، که پوچ و بی‌ارزش می‌دانیم»! در پایان نیز می‌گوید که «جرثومه‌ی هر زایشی که <در سرتاسر گیهان> از آیین خویدودهی سرباز زند <پی‌آمدی> جز سربه آشفتگی گذاردن ندارد»[8].

برتولد اشپولر در تأیید وجود رسم ازدواج با محارم در ایران باستان می‌گوید که نوعی خاصی از ازدواج‌های ایرانِ عصر ساسانی، با آمدن اسلام ممنوع شد: «ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، كه در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است»[9]. روشن است که اسلام با ازدواج‌های رایج و معقول مخالفتی نکرد، بلکه ازدواج با محارم را حرام اعلام نمود.

آرتور کریستین‌سن نیز می‌گوید: «اهتمام در پاكى نسب و خون خانواده یكى از صفات بارزه جامعه‌ی ایرانى به شمار مى ‏رفت، تا به حدى كه ازدواج با محارم را جایز مى‏‌شمردند و چنین وصلتى ‏را خویذوگدس‏ (در اوستا خوایت‏‌ودث) مى‌خواندند». در ادامه می‌گوید: «اگرچه معنى لفظ خوایت‌ودث در اوستاى موجود مصرح نیست، ولى در نسک‌هاى مفقود مراد از آن بى‏‌شبهه مزاوجت با محارم بوده. در «بغ‏ نسک» و «ورشتمان نسک»اشاره به اجر این عمل رفته، مثلاً اینكه مزاوجت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدى روشن میشود و دیوان را بدور میراند. نرسى برزمهر مفسر ادعا كرده، كه خویذوگدس معاصى كبیره را محو مى‌كند. در زمان ساسانیان نه تنها در كتب معاصران مثل آگاثیاس و كتاب منسوب به ابن‌دیصان‏ ذكر این عمل رفته، بلكه در وقایع آن دوره هم شواهدى چند مى‌بینیم». همچنین می‌گوید: «با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زردشتى و كتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده می‌شود، كوششى كه بعضى از پارسیان جدید براى انكار این عمل، یعنى وصلت با اقارب می‌كنند، بى‏ اساس و سبك سرانه است» ایشان بخشی از عظیم از زندگانی خود را صرف پژوهش در تاریخ ساسانی نمودند، به صراحت وجود این رسم را تأیید می‌کنند[10] مری بویس (Mary Boyce) نیز بر وجود این رسم در میان زرتشتیان و مخصوصاً اشراف و بزرگان ایران باستان تأکید دارد و می‌گوید که این رسم هم در عصر هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان وجود داشت و حتی کرتیر (روحانی بزرگ عصر ساسانی) به ترویج هرچه بیشتر این مسئله اهتمام می‌ورزید[11].

پی‌نوشت:

[1]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، 1378. ص 42 و 74
[2]. ابراهیم پورداود، همان، ص 71
[3]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، 1381. ص 143
[4]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 145
[5]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 145-146
[6]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 147
[7]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 147-148
[8]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 149-150
[9]. برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میراحمدى‏، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى‏، 1373. ج ‏2 ص 181
[10]. آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات نیاى كتاب، 1368. ص 435
[11]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص 81-127-141

تولیدی

دیدگاه‌ها

اگر در دین زرتشت به ازدواج محارم توصیه شده پس از شما میخواهم که یک نمونه از این نوع ازدواج از موبدان و یا پادشاهان ساسانی که مومن ترین افراد به دین زرتشت بوده اند بیاورید.

سلام گرامی ؛ اولاً تأکید و اصرار موبدان بر ترویج این کار (ازدواج با محارم) خود نشانگر مشروعیت این عمل است. وقتی موبدان ساسانی بر مشروعیت این کار اصرار میورزیدند، شما نمیتوانید مشروعیت آن از نگاه دین زرتشتی را زیر سؤال ببرید. در ثانی ویراز موبد بزرگ زرتشتی با هفت خواهر خود ازدواج کرد. موبد کرتیر هم مروج این عمل بود.

حضرت یعقوب هم دو خواهر زن خود را هم زمان در عقد خود داشت هابیل و قابیل هم خواهران خود را به همسری گزیدند بیشتر بحثها به این برمی گردد که اعتقاد به نوع خاصی از انسان شناسی در جامعه ما ریشه دوانده است

ایرانی گرامی ، "مصادیق" را معیار سنجش حقایق قرار دادن، نوعی مغالطه است. ما از حقایق سخن میگوییم. از قوانین واقعی. قوانین در هر دولت و جامعه ای به قدر کافی گویای وضعیت و شرایط و سطح اندیشه هاست. بالفرض اگر موبدی به عنوان مصداق چنین کاری وجود نداشته باشد، آیا قوانین هم کأن لم یکن خواهد بود ؟ گذشته از اينكه در مقالات همبستري با محارم به نمونه‌هاي فراواني نيز اشاره كرديم.

من نمی خواستم نظر بنویسم ولی بعدخواندن نظر تعداد از نظر دهندگان که با نام ترک اوغلی و... به فرهنگ ایران بسیار بی احترامی کردند تصمیم گرفتم یک تعداد حقایق تاریخی را بازگو کنم متاسفانه این سایت شده محلی برایه بان ترک ها(کامبیوتر من PE ندارد به جای PE ب می نویسم) وبان عرب ها تا با نوشتن نظر به فرهنگ مردم این دیار توهین کنند ومن مجبورم چند تا از حقایق این دو قوم را بگویم تا ترک برستی و عرب برستی را کنار بگذارند و خود را قوم برتر ندانند اول در مورد مطلب نوشته شده حقیقت این است که در دین زرتشتی اصیل ازدواج با محارم حرام است طبق گفته هرودوت کمبوجیه وقتی خواست این کار را انجام دهد موبدان گفتند همچین چیزی وجود ندارد درکل زمان هخامنشیان همین یک مورد ذکر شده که ممکن هست با توجه به دشمنی یونانیان به دلیل فتح لیدیه و یونان به دست کوروش این یک مورد هم دروغ باشد اما در زمان ساسانیان در این زمان ایران دوره با شکوهی داشت بیشرفت ایران در علم وتاسیس دانشگاه جندی شابور باعث ترس و حسادت اعراب ویونانیان و بازماندگان اشکانیان شده بود و انها می خواستند امبراطوری ساسانیان را سرنگون کنند دین زرتشت ان زمان باعث اتحاد میان مردم ایران بود انها با ایجاد فرقه ضاله مزدکی و مانوی و تحریف دین زرتشت باعث اختلاف بین مردم شدند شک نکنید ازدواج با محارم در فرقه ضاله مزدکی و مانوی بوده و وارد دین زرتشت شده و بله تعداد کمی از مردم و یک بادشاه ساسانی فریب این ایین جعلی را خوردند وتحت تاثیر این ایین جعلی با محارم خود ازدواج کردند ایین ضاله مزدکی ان زمان دقیقا مثل ایین ضاله بهاییت زمان ماست که تحریف شده اسلام است طبق قران کریم زرتشتی یا مجوس دین الهی است که در زمان ساسانیان تحریف شد نکته دوم در مورد کوروش بزرگ طبق محکم ترین نظریه کوروش هیچ نسبتی با بادشاه ماد نداشت و به دلایل سیاسی اعلام شد او نوه بادشاه ماد بوده و همسر او هم کاساندان بوده ونکته اخر در مورد نراد(NEJAD) برست ها(PARAST HA) ترک وعرب یا بان ترک و بان عرب طبق قران کریم هیچ قومی از قوم دیگر بالاتر نیست همه انسانها برابر هستند و انکه تقوایه بالاتری دارد نزد خدا گرامی تر است و برایه اینکه بفهمید قوم شما هم چقدر اشتباه داشتند چند مورد از اشتباهات قومتونو میگم تا دیگه اقوام دیگه رو مسخره نکنید ترک ها الت تناسلی خدایشان بود: احمد بن فضلان در سفرنامه خود مینویسد در برخوردم با ترک ها به نکته عجیبی بر خوردم هر یک از ایشان تکه چوبی به شکل الت تناسلی مردانه می تراشید وبه گردن خویش می اویزد و چون قصد سفر یا برخورد با دشمن داشت ان را میبوسدو به ان سجده می کرد و می گفت خدای من با من چنین وچنان کن!!!! از یکی از ایشان دلیل انرا سوال کردم گفت این الت خدای من است من از ان بیرون امده ام و به غیر این برایه خود خدایی نمی شناسم تازه در استان گلستان شهر کلاله در نردیکی زیارتگاه خالد بن نبی قبرستانی کشف شده باستانی که بر بالایه سنگ قبر ها تندیس سنگی الت تناسلی به عنوان خداست همین طور در تبریز در 6 کیلومتری باغ ایل گلی روستایه بینه شلوار عین ان است البته به نظر من اذری با ترک فرق داره ولی بعضی از بان ترک ها اصرار دارن بگن اذری ترکه هنوز در مناطق ترک نشین مغولستان و بخش کوچکی از یکی از استان های هند که هندی و اریایی نیستند الت برستی رواج دارد در مورد بان عرب ها هم اقایی در نظرات نوشتن: ازدواج هایه شرم اور عرب ها در کتاب حقوق زن در اسلام شهید مطهری صفحه285 تا 289 و قربانی فرزندانشان مقابل بت ها که در قران امده.همه قوم ها اشتباه داشتند .

كوروش با خالش كاسندان ازدو كرد،،پسرش كمبوجيه هم با دو تا خواهراش اتوساوركساناازدو كرد

نمونه معروف آن ازدواج کمبوجیه با خواهر خود

خوب دینکرد هم توسط موبدان ساسانی نوشته شد البته تثبیتش تا زمان مأمون هم طول کشید ولی خوب توسط موبدان ساسانی نوشته شده. نمیشه راحت زیرابش رو زد . وقتی دینکرد میگه ازدواج یا محارم کردار نیک هست کسی نمیتونه بگه این ازدواج تو دین زرتشتی نبوده ! همین کسانی که به قول ایرانی ، مومن ترین افراد به دین زرتشت بوده اند ، دارن داد میزنن که ازدواج با محارم کردار نیک هست !!

اردشیر بابکان جد اندر جد همه موبد و موبدزاده بودن. اردشیر از 226 تا 241 میلادی حکومت کرد و اجدادش همه کاره معبد آناهیتا بودند. (ابراهیم پور داود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران، 1378، ص 72) همین اردشیر بابکان با خواهر خودش دنک ازدواج کرد ! گشتاسپ هم خیلی از موبدان زرتشتی در زمان ساسانی مؤمن تر بود !! که با دختر خودش هوتس ازدواج کرد ! بهمن اردشیر نوه گشتاسپ هم خیلی مؤمنتر از موبدان ساسانی بود هم با دخترش همای چهرزاد ازدواج کرد ! اصلاً موبدان زرتشتی گفتن که زرتشت خودش هم ازدواج با محارم کرده بود !

زرتشت پیامبر خداست و اگر چنین چیزی وجود داشته پس حکم خدا بوده است.

می تواند تحریفی باشد که موبدان بر آیین زرتشت وارد نمودند و با این تحریف، این عمل زشت در گذر هزاران سال جزئی از فرهنگ و دین زرتشتی شده بود.

آره شاید حکم خدا بود ولی واسه عهد بوق

جناب ناشناس 21:52 چرا مغالطه میکنی پورداود در قرن بیستم زندگی کرده شما اصل سند تاریخی را درباره ازدواج پادشاهان ساسانی یا موبدان زرتشتی با محارمشون ارائه بده.اگر اینطور که شما میگید این کار اینقدر به انجامش توصیه شده است پس باید همه پادشاهان و موبدان زرتشتی دوره ساسانی باید اینکار را انجام میدادند.

من تازه مطالب رو دارم میخونم. ولی درباره این کامنت باید بگم که ابراهیم پورداود پدر اوستاشناسی ایران هست. هرچند تعصبات دیوانه وار ضد عربی و نژادپرستانه داشت. این شخص نمیاد علیه ایران باستان جعلیات تحویل ملت بده. بعد هم دقت کنید که موبدان بر مشروعیت این مسئله اصرار داشتند (نه اینکه همه مردم ایران این کار رو میکردن). همه مردم که این کار رو نمیکردم. موبدان خودشون اصرار میکردن که مردم این کار رو بکنن. همین اصرار و همین نوشتن ها نشون میده خودشون این کار رو میکردن و دوست داشتن همه مثل خودشون باشن.

در تأیید مقاله ... ارزش و اعتبار دینکرد : دینکَرت. بزرگترین کتاب و متن پهلوی که تاکنون بازمانده است. این اثر در مجموع نه کتاب بوده که کتاب‌های اول و دوم و بخشی از ابتدای کتاب سوم از بین رفته است. این کتاب توسط آذرفَرنبَغ و عده‌ای دیگر در سده سوم هجری جمع‌آوری و نگاشته شده است. مضمون دینکرد در اصول عقاید زرتشتی و مباحثات و پاسخ به پرسش‌های دینی است.

خوب کتابی که 3 قرن بعد از فرو افتادن حکومت ایرانی و آیین زرتشیتی نوشته شده باشد چقدر می تواند معتبر باشد؟

دفاع از مقاله ... دیدم که از کریستین سن سند دادید. در ارزش و اعتبار فراوان این پژوهشگر برجسته و والامقام نکاتی را بیان میدارم. آرتور كريستين سَن، مستشرق دانماركى در 31 دسامبر 1875 ميلادى در كپنهاك، پايتخت دانمارك به دنيا آمد. وى در دوران تحصيل در دوره متوسطه به زبان شناسى و امور مشرق علاقه‏مند شد و پس از فراگيرى زبان فرانسه و لاتين و تاريخ، به آموختن زبان‏هاى فارسى، عربى، سانسكريت و تركى پرداخت. كريستين سن پس از پايان تحصيلات دانش‏گاهى‌‏اش، براى گرد آورى موادى براى رساله دكترى خود در باره عمر خيام نيشابورى، به كتاب‏خانه‏ هاى لندن، پاريس و اسپانيا و ديگر جاها سفر كرد و براى نخستين بار با ساختمان‏ها و آثار تمدن شرق و اسلامى در اسپانيا روبه‏ رو شد. وى در 1914 به ايران آمد و در باره فرهنگ، دين و زبان اين كشور، به پژوهش و نگارش پرداخت. دست‏آورد اين سفر و ديگر سفرهاى وى به ايران، كتاب‏ها و آثار فراوانى در باره لهجه ‏ها و فرهنگ مردم ايران است. كريستين سن در مطالعات لهجه شناسى خود، فقط از نظر زبان شناسى به لهجه ‏ها نمى‏نگريست، بلكه در پژوهش‏هاى خود، مسائل و دگرگونى‏هاى تاريخى و قومى را نيز در نظر مى‏آورد و هدفش اين بود كه صورت كنونى لهجه ‏هاى مختلف را با بررسى دقيق، تصوير كند و درك روشنى از وضع تحول و تطور زبان‏هاى مادى، پارتى، فارسى باستان، فارسى ميانه و زبان ساسانيان به دست آورد. بيش از سى‏صد كتاب، رساله و مقاله از پروفسور كريستين سن بر جاى مانده است كه تتبّعات انتقادى بر رباعيات خيام، شعرا و فلاسفه اسلامى، داستان بهرام چوبينه و ايران در زمان ساسانيان از آنهايند. وى سرانجام در سى‏ام مارس 1945، پس از نزديك به نيم قرن تحقيق در باره تاريخ و فرهنگ ايران، در هفتاد سالگى درگذشت. منبع : يغمايى، حبيب( آبان 1352)،« از يادداشت‏هاى يك استاد در باره رشيد ياسمى»، يغما، شماره 302.

این نوشتار به درخواست یکی از دوستان ارائه می‌شود. سخنی صحیح و تخسین‌برانگیز از استاد غیاث‌آبادی: در این نشریه -نسخه مردادماه نشریه «نامه ماه» از کانون اروپایی برای آموزش جهان‌بینی زرتشت» در بروکسل- با همین شیوه متکلمان، پاسخ پرسش‌های خوانندگان داده شده است و برای نمونه در پاسخ کسی که از ازدواج با محارم یا نزدیکان پرسیده است (ص ۸)، ضمن اینکه پاسخی مفصل و نادرست و بی‌ربط با پرسش در مورد اینکه فیلسوفان یونان و روم همگی خود را شاگرد زرتشت می‌دانسته‌اند، گفته شده: «تاریخ ایرانیان را بیشتر سه دشمن اصلی فرهنگ ایران یعنی یونانیان، مسیحیان و مسلمانان نوشته‌اند. بنابر این، اینها تا توانسته‌اند تاریخ را تحریف کرده‌اند. اکنون دوران آن رسیده که ایرانیان آگاه شده و تاریخ خود را خود بنویسند. به کسی اجازه ندهید هر یاوه‌ای را که از کتاب‌های مبلغین یونانی و مسیحی کپی کرده، به نام تاریخ به خورد ایرانیان بدهند تا ایرانیان را با فریب و از خود بیگانه کردن در بیچارگی نگه دارند». نگارنده این متن شگفت‌انگیز که همه چیز را به گردن دشمنان بدجنس انداخته و بدون استثنا حکم دشمن ایران بودن مسیحیان و مسلمانان را صادر کرده است، در عین‌حال نگفته که چرا این ایرانیان راستین (که گویا از نظر ایشان تنها زرتشتیان هستند) در طول زمانی هزار و چند صد ساله، تاریخ راستین خود را ننوشته‌اند و حتی مجبورند برای آگاهی از مندرجات کتاب مقدس دینی خود هم به نوشته‌های همان دشمنان فرهنگ ایران روی بیاورند. بی‌گمان ایشان خود بهتر از همگان می‌داند که منابع و آثار مکتوب در زمینه ازدواج با محارم در عصر ساسانی، نه در آثار این دشمنان بدخواه، که در متونی زرتشتی همچو دینکرد، ماتیکان هزار دادستان، روایت پهلوی، ارداویرافنامه و بسیاری دیگر به صراحت و روشنی وجود دارند و گزارشی نیز که قبلاّ به آن پرداخته بودم، به تمامی متکی بر همین اسناد بود و نه بر پایه گزارش‌های غیر زرتشتی که اتفاقاّ بسیار اندک هستند. از مجموع عبارت بالا و جمله: «به کسی اجازه ندهید هر یاوه‌ای را به خورد ایرانیان دهد»، آشکارا چنین بر می‌آید که «ایرانی بودن» معادل است با «زرتشتی بودن» و «یاوه» عبارت است از هر اندیشه‌ای که مخالف نظر ایشان باشد و «به کسی اجازه ندهید» نشان‌دهنده این است که صاحبان چنین اندیشه «راستی‌جویانه‌ای» اگر همانند موبدان عصر ساسانی به قدرت دست پیدا کنند، چگونه بساط خوفناک سانسور و سرکوبی‌های انجام شده توسط موبدان ساسانی را همانگونه که موبد کرتیر در سنگ‌نبشته‌ مشهورش در نقش رستم به صراحت باز آورده است، تکرار می‌کنند. آن نگارنده توضیح نداده است که مؤمنان خواننده فرمان تهدید‌آمیز ایشان چگونه باید «اجازه ندهند» و برای «اجازه ندادن» مشخصاً باید چه شیوه‌ای را در پیش بگیرند؟

پس از اسلام یکی از موبدان میدید که مسلمانان فشار زیادی بر زرتشتیان آورده اند. برای آنکه مانع از تحلیل رفتن جمعیت زرتشتیان شود فتوا به ازدواج با محارم داد و دلایل این کار عجیبش را هم گفت اما از سوی زرتشتیان پذیرفته نشد. کشتن مخالفان دین زرتشت در زمان ساسانیان اجازه مناظره داشتند و اگر پیروز نمیشدند به مرگ محکوم میشدند. اگر کسی با دیانت زرتشتی مخالفتی نداشت و دینی دیگر داشت کسی با او کاری نداشت مانند مسیحیت و یهودیت در زمان ساسانیان. بیش از ۵۰ کلیسای اسقف نشین در ایران بوجود آمد که پساز اسلام هرگز بوجود نیامد. اینست آزادی بیان! البته آزادی بیان وقتی جنبه سیاسی پیدا کند (مثلا با دین رسمی مخالفت کند) حتما تبعاتی خواهد داشت. شما اسم ۱۰ تا آخوند معروف را ببرید که پدرشان آخوند و ملا نبوده باشد. این یک واقعیت است که شما نمیخواهید بپذیرید.

سلام گرامی، ازدواج با محارم در میان زرتشتیان منحصر به عصر ورود اسلام نیست. بلکه این مسئله (ازدواج با محارم در میان زرتشتیان) از عصر خود زرتشت تا عصر ساسانیان ادامه داشت. در عصر اسلامی، پس از آشنایی زتشتیان با اسلام و غلبۀ هنجارهای اسلامی بر مجوسی، این مسئله (ازدواج با محارم) تا حد زیادی محدود شد. مسیحیان و یهودیان و ... در اکثر موارد توسط زرتشتیان کشتار می‌شدند. (ضمن اینکه تشخیص پیروزی در مناظرات هم به دست موبدان و درباریان بود.) کشتارهای عجیب و بی‌رحمانه علیه مسیحیان، به دست زرتشتیان: http://www.adyannet.com/news/13402 (لطفاً نظرات را ذیل همان لینک مربوطه بیان فرمایید). با سپاس

فتوای ازدواج با محارم پس از اسلام در دینکرت داده شده است. ناامیدم نکنید! اگر از استادتان غیاث آبادی که حتی نمیتواند یک خط به زبانهای پهلوی و اوستایی بخواند هم بپرسید حتما از آدم های باسواد شنیده است که دینکرت پس از اسلام نوشته شده.

آنچه درباره تاریخ نگارش دینکرت گفته اید را در ابتدای مقاله نوشته ایم. تقاضا داریم ابتدا نوشتار را بخوانید و سپس نقد خود را بیان کنید. پورداود (پدر اوستاشناسی ایران) هم میگوید که دینکرد تلخیص اوستای ساسانی است. سند در متن فوق آمده است. گذشته از این، اسناد فراوان از عصر ساسانی وجود دارد که این ازدواج رسماً انجام میگرفت و بسیار مورد طبع بود. دینکرت کتابی است رسمی که حاوی تعالیم رسمی زرتشتی است. متون پهلوی فراوان و نیز متون غیر ایرانی بسیاری بر رسمیت ازدواج با محارم تأکید می‌کنند.

ما هم نگفتیم دینکرد چکیده اوستای ساسانی نیست بلکه گفتیم پس از اسلام نوشته شده و فتوای ازدواج با محارم را خود نویسنده دینکرت داده است که در واقع فتوایی اضافه بر مطالب اوستا است. اگر دانش پهلوی خوانی داشتید متوجه میشدید که نویسنده دقیقا گفته است که چرا چنین فتوای غیر معقولی را داده است. در ضمن این جستار مربوط به دینکرت است اگر میخواهید درباره منابع دیگر سخن بگویید بهتر است جستاری دیگر باز کنید یا عنوان اینجا را دگرگون کنید.

ناشناس بوذرجمهر !! خودت میگی دینکرد چکیده اوستا ساسانی هست ! یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!! بعد میگی اون فتوای رو خودش اضافه کرده ؟!!!!!!!!!!!!!!!! ولی پورداود میگه دینکرد مرمت کاری نداره ! و هر چی بوده رو نوشته ! از خودش چیزی درنیاورده !!!! مقاله رو خوندی ؟! همون اولش رو ببین حرف پورداودو گفته

در تأیید این سخن، که ازدواج با محارم، ریشه در عصر ساسانی داشت، گفتاری از برتولد اشپولر شنیدنی است: «برتولد اشپولر در تأیید وجود رسم ازدواج با محارم در ایران باستان می‌گوید که نوعی خاصی از ازدواج‌های ایرانِ عصر ساسانی، با آمدن اسلام ممنوع شد: «ازدواج شاید با نوع متداول آن در عصر ساسانى، یعنى ازدواج موروثى و قدیمى با خویشاوندان ‏ارتباط داشت، كه در اسلام، حداقل تا مرتبه خاصى ممنوع است». برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏، ترجمه: جواد فلاطورى و مریم میراحمدى‏، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى‏، ۱۳۷۳. ج ‏۲ ص ۱۸۱

وجود ازدواج با محارم در دین زرتشتی؛ آنچه دینکرت می‌گوید ریشه در عصر ساسانی دارد. کریستین سن که یقیناً بزرگترین محقق پیرامون عصر ساسانی است، باور دارد که آنچه در دینکرت آمده، ریشه ای عمیق در عصر ساسانی دارد. او می‌گوید: «آرتور کریستین‌سن نیز می‌گوید: «اهتمام در پاكى نسب و خون خانواده یكى از صفات بارزه جامعه‌ی ایرانى به شمار مى ‏رفت، تا به حدى كه ازدواج با محارم را جایز مى‏‌شمردند و چنین وصلتى ‏را خویذوگدس‏ (در اوستا خوایت‏‌ودث) مى‌خواندند». در ادامه می‌گوید: «اگرچه معنى لفظ خوایت‌ودث در اوستاى موجود مصرح نیست، ولى در نسک‌هاى مفقود مراد از آن بى‏‌شبهه مزاوجت با محارم بوده. در «بغ‏ نسک» و «ورشتمان نسک»اشاره به اجر این عمل رفته، مثلاً اینكه مزاوجت بین برادر و خواهر بوسیله فره ایزدى روشن میشود و دیوان را بدور میراند. نرسى برزمهر مفسر ادعا كرده، كه خویذوگدس معاصى كبیره را محو مى‌كند. در زمان ساسانیان نه تنها در كتب معاصران مثل آگاثیاس و كتاب منسوب به ابن‌دیصان‏ ذكر این عمل رفته، بلكه در وقایع آن دوره هم شواهدى چند مى‌بینیم.» سند: آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات نیاى كتاب، ۱۳۶۸. ص ۴۳۵

کریستین سن ادامه می‌دهد: ««با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زردشتى و كتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده می‌شود، كوششى كه بعضى از پارسیان جدید براى انكار این عمل، یعنى وصلت با اقارب می‌كنند، بى‏ اساس و سبك سرانه است». سند: آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات نیاى كتاب، ۱۳۶۸. ص ۴۳۵

مری بویس (Mary Boyce) از بزرگترین زرتشتی‌پژوهان معاصر، بر وجود این رسم در میان زرتشتیان و مخصوصاً اشراف و بزرگان ایران باستان تأکید دارد و می‌گوید که این رسم هم در عصر هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان وجود داشت و حتی کرتیر (روحانی بزرگ عصر ساسانی) به ترویج هرچه بیشتر این مسئله اهتمام می‌ورزید. سند: مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص ۸۱-۱۲۷-۱۴۱

واژه خویدودث اوستایی به معنای دوستی کردن است زیرا که در کنار جنگ افزار آمده است. کسی در میدان جنگ به طرفین درگیر میگوید اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک داشته باشید و جنگ و جنگ افزار را رها کنید و یک چمله دیگر می آورد، هرگز آن جمله به معنی این نیست که بجای جنگ بروید با خواهر و مادرتان همخوابگی کنید! معنی آن جمله این است: جنگ افزار را رها کنید و به دنبال دوستی باشید! متاسفانه فتوایی که پس از اسلام در دینکرد وارد شد باعث گردید مستشرقین به اشتباه بیفتند و معنی خویدودث را بجای دوستی جهانی به ازداوج با محارم تفسیر کنند!!!

سلام ناشناس گرامی، پاسخ به کامنت مورخه ۱۳۹۴/۱/۲۱ ساعت ۱۴:۲۵، حقیر بخش‌هایی از اوستا را از حفظ هستم. لذا آنچه شما گفتید در هات 12، بند 9 از یسنا هست. آوانگاری لاتین این بخش از اوستا چنین است: âstuyê daênãm mâzdayasnîm fraspâyaoxedhrãm nidhâsnaithishem hvaêtvadathãm ashaonîm ýâ hâitinãmcâ bûshyeiñtinãmcâ mazishtâcâ vahishtâcâ sraêshtâcâ ýâ âhûirish zarathushtrish, ahurâi mazdâi vîspâ vohû cinahmî. aêshâ astî daênayå mâzdayasnôish âstûitish!! اما ترجمه فارسی: من دین مزداپرستی را باور دارم که سلاح را به کنار میگذارد و به خوئتودث دستور دهد که بین همۀ دینهای حال و آینده از همه بهتر و بزرگتر است. همه نیکی‌ها را برای اهورامزدا میدانم. چنین است باور و اقرار کردن به دین زرتشتی. نخست اینکه این فقره فقط به معنی نفی جنگ داخلی است. چون دیگر فقره‌های اوستا (و حتی گاتهای اوستا) به استفاده از سلاح علیه غیرزرتشتیان امر میکند. در ثانی این دعا، گویای این است که دین زرتشتی از همه بهتر است. چون به خوئتودثه (ازدواج با محارم) و نفی جنگ داخلی امر میکند.

در اوستا گفته نشده در برابر غیر زرتشتیان دفاع نکنید بلکه گفته شده از جنگ دوری کنید و به دوستی روی بیاورید. برقراری صلح در جهان مهمترین درس زرتشت به جهانیان است که بنام خوئیت ودثه بیان شده است.

عه ! پس چرا زرتشت تو جنگ خیونها که به راه انداخت میلیونها نفر رو قتل عام کرد ؟ واسه چی مردم رو تهدید به مرگ میکرد ؟ زرتشت و صلح ؟؟؟؟؟؟؟؟؟‌؟ خوئیت وئثه یعنی صلح؟ این ترجمه رو از کی داری میگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه موبدان در طول تاریخ گفتن این کلمه یعنی ازدواج با محارم !!‌ اون قسمت اوستا هم میگه چون دین زرتشتی میگه جنگ داخلی نکنین و ازدواج با محارم کنین پس از همه دینها بهتره !‌

خواب دیدی خیر باشه! زرتشت هیچوقت آغازگر جنگ نبود.

جنگ خیونها رو کی شروع کرد ؟ کشتن اون چند تا دیوپرست که با زرتشت مخالف بودن کار کی بود ؟ اصلن از تاریخ زرتشت هیچی میدونی ؟ زرتشت علاوه بر که جنگ و درگیری و کشتار ها ی شروع کرد با دختر خودش هم همبستر شد. وقتی این کارو میکنه ادم کشتن که براش آسونه

هونها یا خیونها خودشان جنگ را شروع کردند. بیشتر مطالعه کنید.

جناب سامان درسته از خویدوده اسم بردهش ده اما در مورد چیستی و چگونگی ان سخن به میان نیامده ... در بخش پایاینی و متاخر اوستا (بخش های ساسانی) این مطلب تعریف میشود .... خویدوده به معنی ازدواج با خویشاوندان بوده که بعدها با گرایش مغان زروانیسم به زرتشت این امر به ازدواج با محارم تغییر هویت داد.... بنده اینکه در بین زرتشتیان باستان (مخصوصا مغان) چنین اعمالی بوده را انکار نمیکنم اما فراگیر نبوده در بین مردم مقبولیتی نداشته (دلیلشم مجازات سختی است که برای دوری از خویدوده)ذکر شده اجبار کردن مردم به این امر یعنی اینکه این امر برای مردم غریب بوده و این قضیه ساخته دست مغان است.میگویند کسی که برای اولین بار چنین کاریو کرد کمبوجیه دوم (پسر کوروش بود)بود (البته خود هرودوت به ضعیف بودن سند داستان اشاره دارد چون میگوید این امر در بین پارسیان امر غریبی است (یعنی رواج نداشته)) سپس ادامه میدهد که کمبوجیه با مخالفت بسیاری از از نزدیکان روبرو شد پس مغان را فراخواند و در این مورد مشورت گرفت ... از مغان پرسید ایا این امر در دین مجاز است انها پاسخ دادند که در دین چیزی نیست (یعنی در اوستا ) که خواهر را بر برادر حلال کند اما در قوانین پادشاهی قانونی هست که این اجازه را میدهد که پادشاه هر چه را میپسندد انجام دهد... / از این گفتار نتیجه میشود که در بین مغان زرتشتی(و حتی در دین زرتشت) چنین امری روا ج نداشته که اگه داشت کمبوجیه برای چنین کاری از مغان مشورت نمیگرفت ولی بعد از دوران هخامنشیان در دوره ی ساسانی مغن این تحریف را وارد دین کردند (که با پادشاهان به مشکل نخورند) و همچنین به خواسته های خویش برسند.

اما بعد... ناشناس گرامی، اصرار شما بر این که در عصر ساسانیان، ازدواج با محارم وجود نداشته، امری نادرست است. کریستن‌سن پاسخ شما را داده است: «با وجود اسناد معتبرى كه در منابع زردشتى و كتب بیگانگان معاصر عهد ساسانى دیده می‌شود، كوششى كه بعضى از پارسیان جدید براى انكار این عمل، یعنى وصلت با اقارب می‌كنند، بى‏ اساس و سبك سرانه است». سند: آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات نیاى كتاب، ۱۳۶۸. ص ۴۳۵»

دیگر آرتور کریستین سن را حتی محققان اروپایی هم قبول ندارند. او مطالعات خوبی در منابع کهن ایرانی داشت اما اغلب برداشتهایش نادرست بودند.

کریستن سن مورد استناد دانشمندان هست و هنوز هم نوشته هاش تو اروپا تو خیلی از زمینه ها حرف اول رو میزنن. تورج دریایی رو قبول داری ؟!!!!

اگر اهل مطالعه باشید نظرات تاریخ دانان را باید کنار بگذارید چون امروز خیلی اعتبار ندارند و باید حتما کد و فکت آورده شود و قضاوت با خواننده باشد نه تاریخنگار. زیاد هم تعجب نکنید!

آره خوب !‌ دانشمندای زیادی این کار رو میکنن مثل کریستن سن و مری بویس و بقیه. اینها قضیه ازدواج با محارم رو مستند کردن به اوستای ساسانی و متنهای ساسانی مثل کتیبه ها و نوشته ها. بعدش شما این حرفی که میزنی زیاد نمیشه روش حسب کرد. چون کورش پرستها ازاین ادعاها میکنن ولی موقعی که همینجور رفتار بشه چون به ضررشون هست کار رو به فحش و توهین میکشونن. مثلن تورج دریایی که ازتون پرسیدم و جواب ندادید همین کار رو کرد. فقط یک سری فکتها و کدها رو تو کتاباش نوشت. بعد این کورش پرستها و انوشیروان پرستها ریختن رو سرش بهش فحش دادن و بهش توهین میکنن. خیلی دارن اذینتش میکنن با اینکه شخصیت بین المللی هست و استاد با سوادی هم هست. پس تو امثال تو کورش پرستهای باستانگرا دنبال فکت نیستید دنبال فرار از حقیقت هستی

شما فکت و کد مستقیم از اوستا بیار من فحش نمیدهم چون آریایی اصیل هستم.

سلام گرامی، ببخشید از بابت دخالت در بحث؛ ادعای آریایی خالص بودن، از دید به تعبیر زرینکوب، تصوری کودکانه است. توهمی بیش نیست: [http://www.adyannet.com/news/15065]. از این که شاهد مثال درخواست می‌کنید بسیار خوب است و خورسندیم. اوستای ساسانی توسط موبدان عمداً دچار حذف و سانسور قرار گرفت [http://www.adyannet.com/news/929] اما این کار آنان، پژوهش‌های ثانوی را با دشواری مواجه نکرده است. چون کتاب دینکرد که متعصبانه و بدون مرمّت‌کاری از روی اوستای ساسانی نوشته شد، گویای این است که در بغان نسک و ورشتمان نسکِ اوستای ساسانی، ازدواج با محارم با صراحت و ذکر مثال آمده بود. (اقرار موبد زرتشتی بر اینکه چنین چیزی در اوستای ساسانی بود). یا وجود خیانتی این چنینی، اما هنوز هم آثار به جا مانده از ورشتمان نسک و بغان نسک در یشت‌های اوستا مانده است و آن ردپایی صریح از حکایت ازدواج اهورامزدا با دخترش آرمیتی است. در مقاله مشروعیت همبستری پدر و دختر در آیین زرتشتی به این مورد اشاره کردیم: http://www.adyannet.com/news/13013

آریایی اصیل از دید من یعنی راستگو و درست کردار. یکی از رازهای زنانه بودن زمین این است: فداکاری برای همه فرزندان. زمین نگاه نمیکند کدام فرزندنش (از انسان گرفته تا دیگر جانداران و گیاهان) روی او راه میرود. به همه میبخشد. مادر هم میبخشد. این خاصیت زنانگی زمین است که جشن سپندارمذگان هم در اسفند است. پس زن یا دختر یا همسر یا مادر نامیدن زمین از سوی آریائیان باستان نشان از اندیشه رفیع آنان در احترام به زمین است.

سلام گرامی، آنچه فرمودید را مرحوم زرینکوب چنین پاسخ داده است: «از دوران هخامنشی تا امروز آنقدر اقوام مختلف از پارسی و سکایی و تورانی و یونانی و عرب و تاتار در این سرزمین بهم آمیخته اند که تصور خون و نژاد خالص، کودکانه است.» پروفسور رواسانی هم بر اساس شواهد تاریخی، آریا را صرفاً یک قوم می‌داند، نه یک نژاد. دانستنی‌هایی پیرامون نژاد موهوم آریایی: http://www.adyannet.com/news/15065

دیدگاه مربوطه به این لینک منتقل شد: http://www.adyannet.com/news/15065

فردوسی در شاهنامه می‌گوید که زرتشتیان پیش از اسلام، ازدواج با محارم داشته اند (حتی مثال میآورد و مصداق بیان می‌کند). اسناد متعدد فقهی-حقوقی زرتشتی بر این امر دلالت میکند که ازدواج با مادر و خواهر و دختر در دین زرتشتی جایز بود. حتی مردان می‌توانستند به زور با خواهر خود یا دختر خود همبستر شوند (و در این نوع همبستری، ابداً رضایت دختر و یا خواهر و ... نیاز نبود). http://www.adyannet.com/news/13013 و http://www.adyannet.com/news/13005

منابع پهلوی پس از اسلام بازنویسی شده اند بنابراین بهتر است این منابع را مانند احادیث اسلامی درنظر بگیرید که اگر با قرآن مطابقت نداشت قابل استناد هم نخواهند بود یعنی اگر متون پهلوی با اوستا مطابقت نداشتند آن بخش از متون قابل استناد نیستند.

آخه بحثش همینه که ازدواج با محارم تو اوستای ساسانی هم اومده بود. تو بغان نسک و ورشتمان نسک ! کامل اومده بود که خلاصه ش تو دینکرت اومده. هنوز هم قضیه ازدواج اهورامزدا با دخترش آرمیتی تو اوستا هست. تازه شما مگه اوستا رو قبول دارید ؟ فکر کنم هر جایی براتون خوب نباشه میگید معنیش معلوم نیست ! و هنوز ترجمه قطعی نشده !!!!!!! ازدواج با محارم تو دین زرتشتی ریشه در اوستا داره

اصل نظر زرتشت همان گاتها میباشد. باقی قسمتهای اوستا به نوعی ترجمه و تفسیر گاتها به اضافه اندیشه های پیش از زرتشت و پس از زرتشت است که بنام زرتشت آورده اند. متون پهلوی را باید جزء اسناد دست سوم به حساب آورد. البته کتیبه های پهلوی چون در زمان ساسانیان نوشته شده اند از متون پهلوی به منبع اصلی خبر نزدیکترند. زیرا که متون پهلوی پس از اسلام بازنویسی و فتواهای تازه به آنها اضافه شده است.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.