اشو و تبلیغ صوفی گری برای جذب مرید

  • 1394/11/27 - 14:13
اشو یکی از مدعیان عرفان در کتاب «آواز سکوت» به بحث صوفی‌گری (تصوف) می‌پردازد. وی در این مبحث اول در اهمیت تصوف صحبت کرده و آن را بسیار وسیع معرفی می‌کند. به طوری که همه ادیان را در خود جای داده و هر دینی را نیازمند به صوفی‌گری دانسته اما می‌بینیم که وی با کلی‌گویی نامفهوم از صوفی‌گری عبور کرده و چندین صفحه در خصوص آن صحبت می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اشو یکی از مدعیان عرفان در کتاب «آواز سکوت» به بحث صوفی‌گری (تصوف) می‌پردازد. وی در این مبحث اول در اهمیت تصوف صحبت کرده و آن را بسیار وسیع معرفی می‌کند. به طوری که همه ادیان را در خود جای داده و هر دینی را نیازمند به صوفی‌گری دانسته و می‌گوید: حیات هر دینی به تصوف آن مربوط است. دین بدون تصوف نمی‌تواند زنده باشد. حتی پیامبران اولوالعزمی چون عیسی(علیه‌السلام) و محمد (صلی الله علیه و‌ آله) را یک صوفی معرفی می‌کند. وی صوفی از صوفی‌گری تعریف درستی ارائه نمی‌دهد تا معلوم شود که مراد از آن چیست. اول یک تعریف کلی نامفهوم ارائه می‌دهد سپس آن تعریف را رد می‌کند.
«صوفی‌گری به زبان ساده به معنای عشق ورزیدن به خدا و عشق ورزیدن به کل هستی در بالاترین حد است. صوفی‌گری یعنی این‌که انسان آماده است تا در کل هستی حل شود. تا در کل جذب شود، در دل آن حل شود.»[1]
حل شدن در کل هستی یعنی چه؟ چگونه ممکن است آدمی در کل هستی حل شود. کل هستی عبارت است از آسمان، زمین، فلک، ملک، انسان و حیوان و ... چگونه می‌شود در این‌ها حل شد. بعد از حل چه می‌شود؟
می‌بینیم که با کلی‌گویی نامفهوم از صوفی‌گری عبور کرده و چندین صفحه در خصوص آن صحبت می‌کند. صحبت در خصوص چیزی که هنوز معنی نشده است. سپس می‌گوید: «صوفی‌گری با اصول جزمی آیین‌ها، کیش‌ها یا مذاهب خاص کاری ندارد. مسیح یک صوفی است همچنان که محمد و کریشنا و بودا. صوفی‌گری اصلی‌ترین اصل است. همچنان که ذن و حسیدیسم. این همه تنها نام‌های متفاوتی برای همان عالی‌ترین رابطه با خدا هستند.»[2]
اگر مسیح (علیه‌السلام) و محمد (صلی الله علیه و آله) یک صوفی بودند آن‌گونه که تو ادعا می‌کنی، باید در خصوص صوفی‌گری و اوصاف صوفی و مسائل مربوط به آن مطالبی می‌فرمودند. در حالی‌که نه در کتاب آسمانی این دو بزرگوار و نه در کلام‌های نورانیشان، حرفی از صوفی و صوفی‌گری یافت نمی‌شود. آن دو و سایر انبیای گرانقدر خود را بشر، بنده، نبی، رسول و امام معرفی کرده‌اند. حتی برای یک بار هم کلمه صوفی یا صوفی‌گری در کلام آن‌ها نیامده است در حالی‌که صدها بار کلمات یاد شده در آیات و احادیث آن‌ها آمده است.
اشو با نسبت دادن حرف‌های خود به بزرگان دین چه منظوری دارد. اول: این‌که می‌خواهد آن‌ها را پایین بیاورد یا خود را بالا ببرد و در حد آن‌ها قرار دهد. دوم: می‌خواهد پیروان آن‌‌ها را با خود همراه کند. این مطلب را غیر مستقیم و گاهی مستقیم عنوان کرده است. وی با این رندی می‌خواهد خود را قدری بالا ببرد که از همه ادیان پیرو و مرید جمع کند. به همین دلیل اول صوفی‌گری را وسیع‌تر از همه ادیان معرفی کرد، سپس خود را یک صوفی نامید. آن هم صوفی‌گری که مخصوص خود او بوده در قوطی هیچ عطاری یافت نمی‌شود.

پی‌نوشت:
[1]. آواز سکوت، اشو، نشر هودین، اصفهان، 1384، ص2.
[2]. همان.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: آب و سراب، نقدی بر افکار اشو، قادر فاضلی، فضیلت علم، 1389، ص 42.

تولیدی

دیدگاه‌ها

چقققققدر بی علم نوشته اید حالم بد شد شما درحد موشکافی در مسائل عرفانی نیستید در ان حد شناخت ندارید

سلام. در این نوشته فقط تک موضوعی با عنوان صوفی گری مورد بحث است. شما مینونید به این لینک‌ها مراجعه کنید: https://www.adyannet.com/fa/news/16620 https://www.adyannet.com/fa/news/19307 https://www.adyannet.com/fa/news/2222 https://www.adyannet.com/fa/news/25810 https://www.adyannet.com/fa/news/816

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.