تناقض بین اعتقادات اهل سنت با روایاتشان

  • 1397/05/23 - 19:23
اهل سنت معتقدند خلافت پس از پیامبر امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و پیامبر، امت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها کرده و مردم خود جانشینی را انتخاب کردند، در صورتی‌که این سخن آنان، هم با آیات قرآن که پیامبر اکرم خود مفسّر و مبیّن آن است، در تعارض است و هم با روایات وارده در کتب و متون روایی اهل سنت.

خلاصه مقاله
اهل سنت معتقدند خلافت پس از پیامبر امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و پیامبر، امت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها کرده و مردم خود جانشینی را انتخاب کردند، در صورتی‌که این سخن آنان، هم با آیات قرآن که پیامبر اکرم خود مفسّر و مبیّن آن است، در تعارض است و هم با روایات وارده در کتب و متون روایی اهل سنت.
مثلاً خداوند می‌فرماید: «بر شما نوشته شده، هنگامی‌که مرگ یکی از شما فرا رسد، به طور شایسته وصیت کن.» و در بسیاری از کتب روایی اهل سنت، این حدیث وارد شده است: «سلمان فارسی گفت: به رسول خدا عرضه داشتم: ای پیامبر خدا! برای هر پیامبری جانشینی هست، جانشین تو کیست؟ پیامبر فرمود: جانشین من، آگاه‌ترین به اسرار من، بهترین شخص از این امت من پس از من، که وعده‌های مرا وفا و دین مرا اداء خواهد کرد، علی بن ابی‌طالب است.» و یا فرمودند: «هر پیامبری وصی و وارثی دارد، وصی و وارث من نیز علی بن ابی‌طالب است.»

متن مقاله
اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم خلیفه و جانشینی، بعد از خود انتخاب نفرموده است و این در حالی است که اگر نگاهی گذرا به کتب تاریخی و روایی ایشان داشته باشیم، به‌وضوح خواهیم دید که در مناسبت‌های مختلف، پیامبر اکرم به این امر مهم صحه گذاشته، از جمله در جریان یوم الانذار و یا در آخرین حجی که منتهی به رحلت ایشان گردید، در منطقه غدیر خم به این قضیه، طی خطبه‌ای طولانی در آن هوای گرم و سوزان و در حضور بیش از 90 تا 120 هزار نفر، طبق نقل تاریخ، حضرت علی (علیه‌السلام) را به عنوان خلیفه برگزید. اما اهل سنت و کسانی‌که امامت و ولایت امیرمومنان را نپذیرفته‌اند، می‌گویند موضوع امامت و خلافت پس از پیامبر امری است که به عهده مردم و شورا واگذار گردیده و آن پیامبر الهی، امت خویش را بدون تعیین جانشین، به حال خود رها کرده و مردم خود جانشینی را انتخاب کردند، در صورتی‌که این سخن آنان، هم با آیات قرآن که پیامبر اکرم خود مفسّر و مبیّن آن است، در تعارض است و هم با روایات وارده در کتب و متون روایی اهل سنت.
مثلاً خداوند در قرآن می‌فرماید: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ...[بقره/180] بر شما نوشته شده، هنگامی‌که مرگ یکی از شما فرا رسد، به طور شایسته وصیت کن...» و هم‌چنین در بسیاری از کتب روایی اهل سنت این حدیث وارد شده است که پیامبر فرمود: «حدثنا محمد بن عبدالله الحضرمی... عن سلمان قال قلت یا رسول الله لکلّ نبیّ وصیّ، فمن وصیّک؟ فسکت عنّی فلمّا کان بعد وآنی فقال یا سلمان فأسرعت الیه قلت: لبیک، قال تعلم من وصیّ موسی؟ قلت: نعم یوشع بن نون، قال لم قلت؟ لانّه کان اعلمهم قال: فانّ وصییّ . موضع سرّی و خیر من أترک بعدی و ینجز عدّتی  و یقضی دینی علی بن ابی‌طالب[1] ... سلمان فارسی گوید به رسول خدا عرضه داشتم: ای پیامبر خدا! برای هر پیامبری جانشینی هست، جانشین تو کیست؟ پیامبر پاسخ نداد، اما مرتبه بعد که حضرت مرا صدا زد و من به سوی او شتافتم و ندایش را لبیک گفتم، حضرت فرمود: می‌دانی جانشین موسی که بود؟ عرض کردم: آری! یوشع بن نون. پیامبر فرمود: می‌دانی چرا؟ عرض کردم، چون او داناترین آن‌ها بود. در این هنگام پیامبر فرمود: جانشین من، آگاه‌ترین به اسرار من، بهترین شخص از این امت من پس از من، که وعده‌های مرا وفا و دین مرا اداء خواهد کرد، علی بن ابی‌طالب است.»
و یا این روایت که فرمودند: «... لکل نبیّ وصیّ و وارث، و انّ علیّاً وصییّ و وارثی.[2] ... هر پیامبری وصی و وارثی دارد، وصی و وارث من نیز علی بن ابی‌طالب است.»
در نتیجه اهل سنت با این‌گونه آیات و روایات وارده چه می‌کنند؟ و چه جوابی دارند هم در این دنیا به دیگران بدهند و هم در آن دنیا به خداوند متعال؟ این تناقض در عقیده و روایات را چگونه پاسخ داده و حلّ می‌کنند؟ مگر این‌که بگویند در میان پیامبران الهی، پیامبر اکرم استثناء شده و بر خلاف سنت همه‌ی پیامبران گذشته الهی، از این نعمت -العیاذ بالله- بی‌بهره بوده است! در حالی‌که خداوند به پیامبرش در قرآن می‌فرماید: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ.[انعام/90] به هدایت پیامبران پیش از خود که خدا آن‌ها را هدایت کرده، اقتداء کن.»

پی‌نوشت:

[1]. معجم الکبیر، طبرانی، مکتبه الزهرا، موصل، عراق، ج6 ص221. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
شواهد التنزیل، حسکانی، ج1 ص98.
مجمع الزواید، هیثمی، ج9 ص133.
فتح الباری، عسقلانی، ج8 ص114.
کنزالعمال، متقی هندی، ج11 ص61 حدیث32952.
میزان الاعتدال، ذهبی، ج1 ص639.
[2]. ذخیره الحفاظ،، مقدسی، دار السلف، الریاض، عربستان، ج4 ص1956 حدیث4494.
تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج42 ص392.
الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی همدانی، ج3 ص336 حدیث5009.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خیلی خوب بود اما این سنی ها نه عقل دارند و نه درک آیه های قرآن و حدیثهایی که در کتاباشون اومده فقط حرفای مفت و چرند میزنند بی عقلای دیونه بایدم تو حرفاشون ضد و نقیض باشه

احترام به اهل سنت و دعوت ایشان به مکتب اهل بیت بهتر است. نه اینکه توهین کنیم

ای والله حسین جون خوب گفتی آدرسارو نگاه کن دیگه باید عقل تو کله اونا بیاد اما نمیاد

مورد دوم s مگه غیر اینه که براشون گفتن. یه نیگاه به سوریه عراق پاکستان افغانستان بنداز ببین همین اهل سنتی که تو در موردشون میگی احترام و دعوت به حق آیا واقعا کارهایی که میکنند مثل کشتار افراد بیگناه آیا از روی عقله؟

کدوم احترام مگه اینا حرف حالیشون میشه تازه زیادی بهاء بدیم طلبکارم میشن. کما اینکه الان تو ایران همینطوریند. برو لب مرز مثل سیستان تا ببینی چقده ادعا دارند خدا نگذره از کسایی که به اینا بهاء میدن

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.