عكس العمل خسروپرويز در قبال نامه پيامبر چه بوده است؟

  • 1395/01/13 - 18:18
خسروپرويز يكي از پادشاهان ايران در دوره ساساني بوده، او بيست و سومين پادشاه از اين سلسله است. در نزد روميها به خسرو دوم معروف و در نزد مورخين ايراني به پرويز (خسرو) معروف است که بعد از هرمز به تخت نشست. خسرو به خاطر قتل فرماندهان و خشونت تمام در حق آنان بدست پسرش شيرويه و با حمايت بزرگان و فرماندهان نظامي در سال628 م به قتل رسيد...

خسروپرويز يكي از پادشاهان ايران در دوره ساساني بوده، او بيست و سومين پادشاه از اين سلسله است. در نزد روميها به خسرو دوم معروف و در نزد مورخين ايراني به پرويز (خسرو) معروف است که بعد از هرمز به تخت نشست.[1] خسرو به خاطر قتل فرماندهان و خشونت تمام در حق آنان بدست پسرش شيرويه و با حمايت بزرگان و فرماندهان نظامي در سال628 م به قتل رسيد.[2] در خصوصيات او آورده اند كه: مردي بدخو، دو رو، و حريص بود و ملت را زير بار ماليات خرد كرد نه مراعات اقويا مي كرد و نه ضعفا و طبقات پايين و مستضعف، او به خاطر بدگماني، خدمتكاران خود را از دم تيغ مي گذراند.[3] رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر اساس رسالت جهاني كه خداوند متعال بر عهده او گذاشته بود مأمور بود پيام الهي را به گوش جهانيان برساند در راستاي اين رسالت كه پس از استقرار در مدينه و دفع تجاوزات مشركين در داخل و بستن قرارداد حديبيه با مشركين قريش، نامه هايي را به سران و پادشاهان كشورهاي ديگر ارسال نمود و آنان را به پذيرش دين مبين اسلام دعوت نمود، مخاطب نامه هاي آن حضرت سه دسته بودند، پادشاهان بزرگ امپراطوري­هاي ايران و روم، رؤساي طوايف و قبايل عرب كه زير سيطرة حكومت روم و ايران بودند و رؤساي مذاهب بزرگ جهان از جمله مسيحيت كه در امپراطوري روم نفوذ چشمگيري داشتند. از آن جهت كه به حضور آن حضرت در مدينه رسيده اند، چنين بر مي آيد كه هر يك از اين گروهها و رؤساي كشورها پاسخ­هاي متفاوت به آن حضرت داده اند. مواضع مختلف سران كشورها در قبال نامه هاي دعوت آن حضرت در سرنوشت ملت و فرهنگ اين كشورها و قبايل طوايف تأثير فراواني داشت، چنانكه آن حضرت در نامه مرقوم مي فرمود كه اگر اسلام بياوري امارت كشورت محفوظ خواهد ماند.[4] بنابراين از قتل و غارت در امان خواهد بود و مردم اين كشور چونان يك مسلمان از حقوق اسلامي برخوردار خواهد شد. برخي از سران قبايل و مذاهب و كشورها با قبول اسلام امنيت و آسايش را براي ملت خود ببار آوردند و برخي با قبول جزيه جان و مال خويش را در ساية اسلام محفوظ نمودند.[5] مثل پادشاه بحرين و غسّان و يمن اما برخي از آنها با عدم پذيرش اسلام و جزيه نه تنها آينده تخت و تاج خود و خاندان خود را بر باد دادند بلكه براي مردم كشور خويش نيز بدبختي ها و گرفتاريهاي فراواني ببار آوردند دربارة عكس العمل خسروپرويز پادشاه ايران دو نوع گزارش در منابع تاريخي آمده است كه كاملاً با هم متناقض هستند. يعقوبي كه از مورخين عصر عباسي است و گزارشهاي تاريخي او قابل توجه و دقيق بوده است دربارة نامة رسول خدا چنين مي نويسد: «... رسول خدا نزد پادشاهان.... فرستاد و آنان را به اسلام دعوت نمود، ... عبداله بن خدافة سهمي را نزد خسرو فرستاد و به او نوشت.... و خسرو بدو نامه اي نگاشت و آن را ميان دو پاره حرير نهاد و در ميان آن دو مشگي گذاشت... چون فرستاده آن را به پيامبر داد آن را گشود... پيامبر فرمود: بايد البته بدين من در آيي يا خودم و يارانم بر سرت خواهيم آمد و امر خدا از آن شاينده تر است...»[6] البته يعقوبي گزارش مقابل آن را نيز بيان كرده و قول اول را خودش قبول نموده است در هر دو صورت توقع پيامبر اسلام كه پذيرش دين اسلام از طرف خسروپرويز است برآورده نشده است؛ لذا نمي توان واكنش او را مثبت تلقي كرد؛ اما اگر گزارش دوم يعقوبي درست باشد كه بسياري از مورخان آن را نقل نموده اند، بايد گفت كه وي نسبت به نامة پيامبر بسيار گستاخانه برخورد كرده است. برخي از مورخين نوشته اند كه خسروپرويز نامه رسول خدا را پاره كرد و با غرور گفت اين كيست كه نام مرا بعد از نام خودش نوشته، آنگاه مشتي خاك در پاكت گذاشت و براي جواب به آن حضرت ارسال داشت و «باذان» حاكم يمن را مأمور دستگيري آن حضرت نمود.[7] در هر صورت عكس العمل خسروپرويز در قبال نامة پيامبر اكرم مثبت نبوده است تا منظور نظر پيامبر اكرم باشد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مكاتب الرسول،،نویسنده:  احمدي ميانجي.
2. تاريخ يعقوبي،،نویسنده:  ابن واضح يعقوبي.
3. فرازهائي از زندگاني،نویسنده:  پيامبر اسلام، جعفر سبحاني.

پي نوشت ها:
[1] . پيرنيا، حسن، ايران باستان، تهران، دنياي كتاب، چاپ اول، 1370، ص 343.
[2] . كريستن سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، تهران، دنياي كتاب، چاپ نهم، 1374، ص 3 ـ 642.
[3] . گيرشمن، ايران از ‌آغاز تا اسلام، تهران، علمي فرهنگي، چاپ دهم، 74، ص 368.
[4] . ر.ك: احمدي، علي، مكاتيب الرسول، قم، نشر ياسين، چاپ اول، 1363، ج 11، ص 97 ـ 90.
[5] . مانند، قبايل اطراف مدينه و مكه و اهل يمن و و طائف. طبري، تاريخ، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ دوم، 1408، ج 2،‌ص 196. و آيتي، تاريخ پيامبر اسلام ، انتشارات دانشگاه، 1366.
[6] . ابن واضح يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ترجمه آيتي، تهران، علمي و فرهنگي، چاپ هفتم، 1374، ج1، ص442 و ابن كثير.
[7] . ابن سعد طبقات، مكتبة المعارف،  چاپ بيروت، چاپ 1، 1380 ق، ص 260 و ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادر، 1399، ج 2، ص 213 و ابن كثير، البدايه و النهايه، بيروت، مكتبه المعارف، 1409، ج 4، ص 269.

بازنشر

دیدگاه‌ها

البته معلوم بود خسروپرویز نمی خواست دینی بر او و ملتش تحمیل شود.. مثل این که نم نامه به یکی بنویسم بگم زود باش مسیحی شو وگرنه با دوستام میام میکشمت و خانوادت دچار بدبختی میشن!! و اگر مسیحی نشی باید هر روز 200 هزار تومن بریزی به حساب.

شما مسلمون هستی ؟ جناب ناشناس خوب نيست كه تاريخ رو هر جور دلتون ميخاد تعريف كنيد. كجای متن نامه پيامبر اينی كه شما گفتيد رو گفته ؟ قضيه خواب انوشيروان كه در شاهنامه هم اومده رو ميدونيد ؟ خسرو پرويز خوب ميدونست كه حضرت محمد همون پيامبر خاتم هست. حتي بچه هاش هم ميدونستن. قضيه نامه شيرويه به باذان رو بررسی كرديد ؟ چرا بوراندخت بعد از هديه ای كه به پيامبر داد يهو از صفحه روزگار محو شد ؟ كيا كشتنش ؟ و ردش رو در تاريه از بين بردن ؟ درباره تاريخ اسلام و روابط دربار ساسانی با حضرت محمد (ص) اينقدر سطحی قضاوت نكنيد

این مطلب را از خودتون می گین یا مطالعه کردین؟ برای کمی آگاهی کتاب ایران در زمان ساسانیان نوشته کریستین سن را مطالعه کنید...

خسروپرویز بهترین کار ممکن رو انجام داد. هیچ پادشاهی دخالت در امور کشورش رو نمیتونهتحمل کنه همچنین که الان ما تحمل دخالت عربستان رو در امور داخلی رو نداریم.

اگه اينجوره خسرو پرويز چرا در امور روم دخالت ميكرد ؟ حتی در امور خانوادگی بقيه هم دخالت ميكرد ! چرا ؟ چرا ؟ چرا خسرو پرويز در امور داخلی يمن دخالت ميكرد ؟ چرا حاكم اونجا رو عزل و نصب ميكرد ؟ چرا ؟

به نظر می رسد که شما از محتوای نامه ای که فرستاده شد، اطلاع ندارین!!! دخالت در امور کشور کارهایی بود که شما با افتخار کشورگشایی برای پادشاهان مانند خسرو پرویز می دانید....

لطفا از خودتون مطلب نذارید اقای محترم. یکم مطالعه بد نیست، بیخود نیس که اینقد مردم ما بیسواد شدن. چون بجای مطالعه به منابع تحریف شده ای مثل شما روی میارن و بعد هم اون مطالب رو باور کرده و در اختیار دیگران قرار میدن. در ضمن خسرو پرویز بشدت کار پسندیده ای انجام داده. دین باستانی ما مشکلی نداشته که بخوایم عوضش کنیم. در ضمن شما به دیگران اجازه میدی توی مسائلت دخالت کنند که او اجازه بده؟ زنده باد اریایی و ایرانی. زنده باد زرتشت...

از فرشيد بيسواد انتظاری بيش از اين نداريم !!!!!!!! فرشيد جان ! اگه خيلی به حرفت مطمئنی من يه دعا ميكنم تو هم آمين بگو ! خدايا هر كس كه كار خسروپرويز در مقابل نامه حضرت محمد (ص) رو درست ميدونه هم خودشو هم پدر و مادرش رو با خسرو پرويز محشور بفرما ! (آمين بگو. اگر عصبانی بشی و يا آمين نگی يعنی خودت حرف خودت رو قبول نداری!!!!) درباره دين باستانی شما هم دكتر زرينكوب خوب دهنتون رو سرويس كرده ! «پیام تازه ای که محمد خود را حامل آن می‌دانست همه جهان را به برابری و نیکی و برادری می‌خواند و از شرک و نفاق و جور و بیداد نهی می‌کرد. نه همان اعراب که زندگی شان یکسره در جور و تطاول و شرک و فساد می‌گذشت بلکه ایران و روم نیز که رسم و آیین دیرینشان دستخوش اختلاف و تعصب روحانیون گشته بود در آن روزگاران به چنین پیام دلنشینی نیاز داشتند و آن را مژده رهایی و نجات تلقی می‌کردند» ( عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۱. ص 59)

از آیین باستان شما چی باقی مانده است؟ نامه پیامبر هم اگر دقیق مطالعه کنید، دخالت نبود... زنده بادها ی چشم بسته و بدون دلیل هیچ فایده ندارد و بهتر است واقعیات تاریخ را قبول کرد و به الان افتخار کرد نه اینکه در تاریخ باستان خود را متعصب کرد.

یعنی طبق نامه بالا اگر خسرو پرویز جزیه یا همون خراج میداده مشکل حل میشده . یعنی یا پول یا اسلام .یعنی در دوشرط ، اخرش به پول میرسیدن . یعنی الله محتاج پول ما بوده مگه محمد فرستاده خدا نبوده خدا بهش گفته دین منو فرا گیر کن هر که ام پول داد ولش کن . یعنی اگه ما پول میدادیم اسلام میشد کشک . اگر این نامه رسالت و دستور خدا بوده فقط محمد حق داشته همرو به دین دعوت کنه چه با جنگ چه بی جنگ نباید حرفی از جزیه یا پول به میان اورده میشده . پس مطمئن باش طبق همین مطلبی که خود گذاشتی نه محمد پیامبر واقعی بوده و نه دستوری از خدا گرفته .

وقتی دین حق آمد جایی برای دیگران نمیماند. خسرو پرویز به خوبی از راز خانوادگی ساسانیان با خبر بود. هم خواب انوشیروان (در همین سایت سرچ بفرمایید) و هم مسائل دیگر... باید اسلام میآورد ولی تکبر و غرور مانع از این شد. راه دوم جزیه است. خدا به پول کسی نیاز ندارد. اما کفر باید در برابر اسلام تحقیر شود.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.