ازدوا‌ج‌های برادر-خواهری در آیین زرتشت

  • 1393/04/23 - 11:48
دین‌کرد (از مهم‌ترین متون پهلوی) به صراحت تمام و با ذکر مصادیق و توضیحاتی روشن، ازدواج با محارم را مصداق کردار نیک معرفی کرده است. اکنون زمان آن رسیده است که به بیان مصادیق و جزئیاتی از این مسئله، بپردازیم. یکی از مهم‌ترین گونه‌های خُوَیدودَه (ازدواج با محارم)، هم‌خوابگیِ برادر-خواهر است. دین‌کرد در توجیه این ازدواج می‌گوید: «ایزد آفریده‌هایش را هم نر و هم ماده آفریده است؛

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازدواج با محارم در آیین زرتشت، امری است که تقریباً همه‌ی اوستاشناسان و زرتشتی‌پژوهان غربی آن را تأیید کرده‌اند. سابقاً بیان شد که وجود این امر حتی در متن پهلویِ دین‌کرد (از مهم‌ترین متون پهلوی) هم تأیید شده است. نگارندگان این متن کهن (دین‌کرد) به صراحت تمام و با ذکر مصادیق و توضیحاتی روشن، ازدواج با محارم را مصداق کردار نیک معرفی کرده و دلایلی در توجیه عقیده‌ی خود بیان داشتند[1]. در دیگر متون پهلوی نیز به صراحت و به کرّات این امر تأیید شده است. اکنون زمان آن رسیده است که به بیان مصادیق و جزئیاتی از این مسئله، بپردازیم. یکی از مهم‌ترین گونه‌های خُوَیدودَه (ازدواج با محارم)، هم‌خوابگیِ برادر-خواهر است.

دین‌کرد در توجیه این ازدواج می‌گوید: «ایزد آفریده‌هایش را هم نر و هم ماده آفریده است؛ آن که نر است، پسر <خداوند> است؛ آن که با پسرِ <خداوند> جفت می‌شود، ماده است که دختر <خداوند> است». یعنی همه‌ی انسان‌ها، خواسته یا ناخواسته با برادران و خواهران خود ازدواج می‌کنند ! در نتیجه ازدواج با برادر یا خواهرِ تنی هم بی‌اشکال است! بلکه کرداری نیک است! در ادامه می‌گوید که وقتی مَشی و مشیانه (برادر و خواهر) از کیومرث باقی ماندند، با یکدیگر ازدواج کردند (ازدواج برادر-خواهری). این چنین: «مشی و مشیانه به یوبه‌ی فرزندخواهی با یکدیگر نری و مادگی ورزیدند؛ و بر آن نام "خویدودهیِ برادر و خواهر" نهاده‌اند. و ایشان (=مشی و مشیانه‌ی برادر و خواهر) بسی جفت‌ها زاییدند، جفت‌هایی که زن و شوهر یکدیگر بوده‌اند. و تمامی مردمانی که <پیش از این> بوده‌اند و نیز <پس از این> خواهند بود، همگی از بن‌تخمه‌ی خویدوده اند و این چَم (=دلیل) بسی پذیرفتنی است که پس از آفرینشِ اندازه‌شناسانه‌ی ایزد، افزایش <شمار> مردمان همه‌ی کشورها از <خویدوده> باشد؛ <و این در آموزه‌های دین> پیدا است»[2]. یعنی همه‌ی انسان‌ها نتیجه‌یِ «خویدودهیِ برادر و خواهر» هستند. پس انجام این عمل اکنون نیز ایرادی ندارد ! در حالی که بر هر خرمندی روشن است که اگر چنین چیزی در ابتدای نسل بشر، از روی ناچاری رخ داده باشد (که رخ نداده)، امری مربط به همان دوره بوده است و دلیلی ندارد که موبدان تا عصر ساسانی و حتی پس از سقوط ساسانی، بر این نوع ازدواج نامتعارف اصرار ورزند.

نگارنده‌ی دین‌کرد ادامه می‌دهد: «و من (=هیربد) می‌گویم که: خویدودهیِ برادر-خواهر نسبت به آنچه که از ایشان زاییده می‌شود، چهار لایه پیوند دوستی <تو-در-تو> دربردارد: یکی اینکه <برای خواهر، فرزندی که از همپیوندی زاییده می‌شود> فرزند برادرش است و برادر<زاده> اش می‌باشد؛ یکی اینکه آن، فرزندِ برادر است و وی خواهرِ هر دوان؛ یکی اینکه <برای برادر نیز> فرزندِ خواهر است؛ و یکی اینکه آن فرزند، برادر و <خواهرزاده‌یِ برادر است>. بر همین پایه، مهر و کامروایی و کوشایی <پدر و مادری که برادر و خواهرند> در پرورشِ فرزندان چهار برابر خواهد بود. و امید <بهروزی فرزندان> بر اثر آن چهاربرابر است؛ و به همان اندازه از فرزندان به زایندگان‌شان. این است آن راهی که افزاینده‌ی مهر <زایندگان> به فرزندانشان در نیکوپرورشی می‌باشد، و امید بسیار <به آن می‌توان> داشت»[3]. یعنی وقتی برادر و خواهرِ تنی با یکدیگر ازدواج کنند، علاوه بر فوایدی که اصل ازدواج با محارم دارد(؟!) این نکته هم قابل ذکر است که حاصل این ازدواج، فرزندی خواهد بود که مادرش، عمه‌ی اوست! و پدرش نیز دایی او محسوب می‌شود (پدر در عین اینکه پدرِ فرزند است، دایی او نیز هست). فرزند نیز برادزاده‌ی مادر خود و خواهرزاده‌ی پدر خود شمرده می‌شود و این چنین پیوند خانواده محکم‌تر و محبت بین اعضای خانواده بیشتر می‌گردد! این است توجیهات موبدان زرتشتی در نیک شمردنِ ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر.

گذشته از این تئوری، در عمل نیز چنین مسئله‌ای رایج بود. برای مثال در عصر هخامنشیان، کمبوجیه با خواهر تنیِ خود(آتوسا) ازدواج کرد[4]. داریوش دوم نیز با خواهرش که «پاریساتیدا» نام داشت ازدواج کرد[5]. در عصر اشکانی هم این مسئله ادامه یافت. به عقیده‌ی صاحب‌نظران (همچون مینورسکی)، منظومه‌ی «ویس و رامین» که توسط فخرالدین اسعد گرگانی در قرن پنجم هجری از روی متنی پهلوی سروده شده، تماماً داستان عشق‌بازی خواهر و برادری با یکدیگر است، که مربوط به عصر اشکانیان می‌باشد[6]. استاكلبرگ هم ‌درباره‌ی این منظومه می‌گوید: «عقاید پارسىِ زرتشتى، مانند ازدواج خواهر و برادر و تأثیر ستارگان در سرنوشت انسان، در منظومه فراوان است»[7]. در این منظومه، در گفتار 16، بیت 33 آمده است: «مرا جفــت و برادر هر دو ویروست‏، همیدون مادرم شایسته شهروست‏» و در گفتار 24، بیت 13-14 آمده است: «مرا ویرو خداوندست و شاهـست‏، ببالا سرو و از دیــدار ماهست. مرا او مهتــــر و فرخ برادر، من او را نیز جفت و نیــک خواهر». در گفتار 24، بیت 40-43 و گفتار 25، بیت 3-4، آمده است: «برادر كو مرا جفت گزیدست‏، هنوز او كام خویش از من ندیدست».

در كتاب ارداویراف‏نامه یا همان ارتاک‌ویرازنامگ(از مهم‌ترین متون پهلوی)، آمده كه «ویراز» که یكى از بزرگان زرتشتى‏ بود، با هفت خواهر خود ازدواج کرد و هم زمان هر هفت نفر خواهر را در حباله نكاح داشت‏[8]. هرچند برخی تلاش کرده‌اند که بگویند، منظور از واژه «خواهر» در اینجا، دخترانی از اقوام و خویشان هستند! اما سابقاً بیان شد که اسناد مربوط به مشروعیت ازدواج با محارم در آیین زرتشت به قدری فراوان و روشن است که آرتور کریستین سن(ایران‌شناس مشهور دانمارکی)، توجیهاتی این چنینی را سخنانی سبک‌سرانه خوانده است[9]. حسن پیرنیا (مشیرالدولة) که خود از ارکان باستانگرایی افراطی در عصر پهلوی اول بوده است، این توجیهات را ناکارآمد خوانده و به صراحت از وجود رسمِ ازدواج با محارم در جامعه‌ی زرتشتی سخن گفته است[10]. خانم مری بویس (Mary Boyce) زرتشتی‌پژوه و ایران‌شناس بزرگ معاصر، در تأیید این رسم در عصر اشکانیان مصادیقی را نیز بیان می‌دارد. از جمله ازدواج ارشک با خواهرانِ تنی خود (سیاک، اریه‌زاد، آزاد) و همچنین ازدواج تیرداد اول با خواهر خود و دیگر موارد. وی در ادامه می‌گوید که این رسم منحصر به درباره و شاهزدگان نبود، بلکه در جامعه نیز رواج داشت[11].

درباره‌ی این رسم در عصر ساسانیان نیز مصادیق بسیاری وجود دارد. برای مثال، بهرام چوبین با خواهر خود گردیگ (گردیه) ازدواج کرد. مهران گشنسپ نیز آن زمان که زرتشتی بود، خواهرش را به عقد خود درآورده بود. در متون سریانی هم‌عصر انوشیروان هم نوع ازدواج‌های پارسیان، مخصوصاً هم‌خوابگی برادر و خواهر تصریح شده است[12]. موبد کرتیر هم در عصر ساسانی مروج ازدواج با محارم بود. البته این رسم بین ساسانیان حتی قبل از حکومت نیز مرسوم بود. هنگامی که اردشیر بابکان به حکومت رسید، با خواهرِ خود، دِنَک[13] و همچنین قباد نیز با خواهر خود ازدواج کرد[14]. به هر روی این رسم (بالاخص ازدواج برادر-خواهر) در آیین زرتشت ثواب بسیار داشت و بنابه قول متون کهن زرتشتی، «مزاوجت بين برادر و خواهر به وسيله فرّه ايزدى روشن مي‌شود و ديوان را به دور ميراند»[15.] حتی در متن پهلوی «یادگار زریران» آمده است که کی‌گشتاسپ (از نخستین کسانی که به زرتشت ایمان آورد) در زمان زرتشتی بودنش، خواهرش هوتُس را به زنی داشت و این زن (هوتُس، که خواهر گشتاسپ هم بود)، سی فرزند برای او به دنیا آورد[16]. حتی در «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» آمده است که اگر خواهر راضی به ازدواج با برادر نباشد، برادر به زور می‌تواند با او هم‌بستر شود! همچنین اگر دختری راضی به ازدواج با پدرش نشود، پدر می‌توان به زور او را به ازدواج خود دربیاورد! در فتوای بیستم از روایت آذرفرنبغ فرخزادان می‌خوانیم:

 Q: There is a man whom it behooves that he should give his daughter or his sister in marriage; they do not agree; can that man hand them over in marriage with force? If he does, will the meritorious work of the holy communion come into being, or not?

A: As I understand: it is proper to hand over a sister or a daughter as wife, in that way, with force; if one does it, the marriage is appropriate, and the meritorious work of the holy communion does come into being; it is not proper to do it if the husband does not agree, and it is a sin.[17]

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «دینکرد و مشروعیت ازدواج با محارم در آیین زرتشت»
[2]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، به اهتمام فریدون فضیلت، تهران: انتشارات فرهنگ دهخدا، ۱۳۸۱. ص 145-144
[3]. کتاب سوم دین‌کرد، دفتر اول، همان، ص 146
[4]. مرتضى راوندى‏، تاریخ اجتماعى ایران، تهران: انتشارات نگاه‏، تهران‏، 1382. ج‏ 6 ص 283
مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص 81
[5]. مرتضى راوندى‏، همان، ج‏ 1 ص 474
[6]. مرتضى راوندى‏، تاریخ اجتماعى ایران، تهران: انتشارات نگاه‏، تهران‏، 1382. ج 1 ص 590
[7]. مرتضی راوندی، همان، ج ‏1 ص 591
[8]. ارداویرافنامه، بند 2، به قلم رشید یاسمی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ همچنین:
The book  of ArdaViraf, Chapter 2, Translated by Prof.‎ Martin Haug, of the University of Munich, revised from the MS.‎ of a Parsi priest Hoshangji.‎ From The Sacred Books and Early Literature of the East, Volume VII: Ancient Persia, ed.‎ Charles F.‎ Horne, Ph.D.‎, copyright 1917.
[9]. آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات دنیاى كتاب‏، 1368. ص 435
[10]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، تهران: انتشارات دنیاى كتاب‏، 1384. ج‏3 ص 2693
[11]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن‌ها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص 127
[12]. آرتور كرستین سن، ایران در زمان ساسانیان‏، ترجمه: رشید یاسمى‏، تهران: انتشارات دنیاى كتاب‏، 1368. ص 434-435
[13]. مری بویس، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن‌ها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱. ص 141
[14]. ظهيرالدين مرعشى‏ (قرن 9)، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، تهران: مؤسسه مطبوعاتى شرق‏، 1345. ص 14 (مقدمة)
و آرتور كرستین سن، همان، ص 472
[15]. آرتور كرستین سن، همان، ص 434
[16]. جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا، متون پهلوی، گزارش سعید عریان، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱. ص 56، بند 68
[17]. The Pahlavi Rivayat of Adur-Farnbag, Tr. by Behramgore Tahmuras Anklesaria, 1938, Question 20.

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

بر اساس متن قرآن و فقه اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی زرتشت پیامبر الهی بوده و پیروانش اهل کتاب یه شمار می آیند پس اگر چنین چیزی که میگویید صحت داشته پس فرمان الهی بوده است.

کدامیک از پادشاهان ساسانی یا موبدان دوره زرتشتی که مومن ترین افراد به دین زرتشت بوده اند اینکار را انجام داداه اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا برای شما و استدلال ها و مطالب سرشار از دروغ و تحریفتان ابراز تاسف میکنم. اگر پیرو اسلام هستیم که هستیم به فرموده پیامبر ایرانیان یکتا پرست بوده و ستایش شده اند. آیا ما از پیامبر برتریم که فرموده و تشخیص ایشان در تایید رسالت زرتشت را زیر سوال ببریم؟ آیا زمان تفرقه پایان نیافته؟ آیا هنوز دلیل برتری من تخریب دیگریست؟ من زرتشت بد بگویم او از محمد دیگری از عیسی و موسی؟نتیجه چیست؟ تو دیندار تر میشوی یا من برادر؟تو رستگارتر یا دیگران؟متونی در سایتمان بنویسیم سرشار از دروغ و آنها هم به تلافی همین کنند؟ کجای نوشته های شما بر پایه انصاف و دانش و تحقیق است؟دین پیامبر خدا را به آزادی ازدواج با محارم متهم کردن علمیست؟عقلیست؟خداوند محمد و ابراهیم و عیسی و موسی زردشت به راه راست هدایتمان کند

سلام گرامي،‌سپاس از شما بابت دعاي خيرتان؛خداي محمد و ابراهیم و عیسی و موسی زردشت به راه راست هدایتمان کند... آمين. تهمتي كه به ما زديد و ما را دروغگو ناميديد صحيح نيست. در متن نوشتار 17 بار به منابع مختلف سند داده شده است. در لغت نامه ذهن شما، اگر كسي به سندي استناد كند، دروغگويي است ؟ دروغگو كسي است كه در پي اثبات حقيقت است؟ آن هم حقيقتي كه ديگران در پي انكار آن و فريب ديگران اند... عاقبت به خير باشيد و اينقدر راحت خود را مديون ديگران نكنيد.

دوست عزیز کتبی که شما نام برده اید کتبی بر اساس نظر نویسندگان در خصوص دین زردشت است نه احکام دین.و در زمینه دین کرد این کتاب مورد احترام زردشتیان است نه منبع اعمال.با توجه به این که فقط قسمتی از این کتاب در دسترس است و حتی در مورد مولف هیچگونه احتمال صد در صدی وجود ندارد آیا در کتابی که منسوب به پیامبر زردشتیان است در مورد ازدواج با محارم سندی دارید؟

سلام میثم گرامی؛ باید دانست که دینکرد یک دایرة المعارف زرتشتی در زمینه‌های گوناگون استو از عقائد گرفته تا احکام و اخلاقیات و حتی طبیعیات و... ؛ نمیتوان گفت که دینکرد دربردارنده عقائد زرتشتی است، اما به آن عمل نمیشود (!) چه اینکه عمل نشدن به عقائد، خود نقصی دگر است. اما بعد... در پایان فرمودید در کتابی که منسوب به شخص زرتشت است، آیا ازدواج با محارم وجود دارد ؟ در پاسخ باید گفت که هیچ یک از متون اوستایی و شبیه به آن ربطی به زرتشت ندارد و هرآنچه درباره گاتها و شبیه آن گفته میشود تنها حدس و گمان است. لیکن در خود گاتها هم به گفته ماریژان موله زرتشت از دختر خود کام میگیرد (هات 53) که البته این نظر مخالفینی دارد.

ماریژان موله؟!! شما گشتید جرجیس را یافتید؟ به نظرتان چطور است برای نقد الله و اسلام و قرآن نظرات سلمان رشدی را ملاک قرار دهیم؟ شما کلا از مرحله پرت هستید.

ماریژان موله یکی از بهترین تاریخ پژوهان هست و خانم ژاله آموزگار هم کتاباش رو ترجمه کرده. ازدواج زرتشت با دختر خودش رو حتی موبدای زرتشتی هم اعتراف کردن

سلمان رشدی هم مدال بهترین پژوهشگر را در اسلام شناسی گرفته است.

سلام گرامی، سلمان رشدی از چه کسی و در چه تاریخی چنین مدالی دریافت کرد؟ سخنان او قابل نقد هستند. راه و نقد و بررسی باز است. شما هم می‌توانید عقائد مخالف را در چارچوب موضوع، نقد کنید. گذشته از این، مسلمانان در اسلام‌شناسی (چه در لغت‌شناسی و جه در شناخت قواعد زبانی و...) خودکفا هستند و اگر همه مستشرقین غربی، اسلام‌شناسی را رها کنند، آسیبی به جریان سناخت اسلام نمیرسد. اما درباره دین زرتشتی وضع به طور کلی عکس این است. بزرگترین لغت‌شناسان و اوستاشناسان جهان، در دو قرن گذشته، همگی غربی بودند. حتی امروزه زرتشتیان هم برای فهم اوستا و شناخت معانی و تاریخ دین خود، باید به غربی‌ها مراجعه کنند و از آنان کمک بخواهند. سپاس

راه نقد باز نیست زیرا برای سلمان رشدی فتوای مرگ صادر شد. الله پرستان زمانی راه نقد را باز میکنند که راهی برای کشتن دیگران نداشته باشند یا آنکه خودشان مثل مسلمانان میانمار زیر فشار باشند. وقتی که برای قرآن و اسلام از جیب ملت ایران و غیره هزینه میشود باید هم توان بررسی منابع اسلامی داشته باشند ولی منابع زرتشتی 1400 است که فقط اندک شماری بر روی آن کار کرده اند و اکنون هیچ هزینه ای از طرف ایران برایش نمیشود. نه حوزه های علمیه و تولید طلبه و آخوند و مجتهد دارد نه منابع عظیم مالی برای چاپ کتاب و بررسی های گسترده دانشگاهی و مساجد و غیره. گذشته از این ها امثال علی لاریجانی در زمان ریاست صدا و سیما که رئیس رسانه همگانی ملت ایران بوده است وقتی که جلسه قرآن گفته است ایرانیان پیش از اسلام وحشی بوده اند و تمدن نداشتند و ناصر پورپیرار را تغذیه معنوی و حتی مالی میکند تا اراجیف کتاب 12 قرن سکوت را چاپ کند و به انتشارات طوس اجازه نمیدهد که کتاب یونانیان و بربرهای امیرمهدی بدیع چاپ گردد دیگر چه توقعی میتوان داشت؟ تازه اینها اندک از هزاران بود که آشکار شده. مثلا در همان زمان دستور داده شد نامهای اصیل ایرانی در فیلمها و سریالهای ایرانی بر روی ضددین ها و دزدان و قاچاقچیان و جنایتکاران گذاشته شود و هر چه شخصیت خوب و مذهبی است نامهای مذهبی عربی بخصوص نام نظام طبقاتی امامان از علی تا مهدی را داشته باشد. هنوز هم این روند ادامه دارد!

نقد با توهین فرق دارد. حکم اعدام سلمان رشدی، هیچ گاه بدتر از اعدام و قتل عام مردم به دست کورش نیست. هیچ گاه بدتر از کشتار مردم به دست داریوش و انوشیروان و زرتشت نیست. امروز هم پیروان مکتب خشایارشا، با اینکه در ضعف و خفت و ذلت هستند، اما از هر فرصتی برای توهین و "ترور شخصیت" مخالفین استفاده میکنند. اگر قدرت داشته باشند، مطمئناً کاری میکنند که تاریخ بشر به خود ندیده است. راه نقد باز است. چون شما در این سایت، حتی به پیامبران الهی نیز توهین کردید ولی نظرتان منتشر شد. اما ما به جای استفاده از فرصت برای بیان سخنان منطقی، راه توهین و ناسزاگویی را پیش گرفته اید. اگر راه نقد باز نیست، پس چگونه نظرات خود را در این سایت میگذارید؟

اگر توهین بد است چرا در این سایت به زرتشت و اهورامزدا توهین شده است؟ اگر توهین قابل تحمل است چرا حکم مرگ سلمان رشدی داده شد؟ این که در این سایت نظرات من گذاشته میشود بخاطر این است که اطلاعاتتان از منابع باستانی کامل نیست و میخواهید در لابلای سخنانم چیزی یاد بگیرید در ضمن من هیچ وقت آغازگر توهین نیستم و اینرا به عینه دیده اید و قبول دارید.

تعریف شما از توهین چیه/گفتن واقعیات اگر به مذاق شما خوش نیاد میشه توهین؟این همه ادم هستند که اسلام رو نقد کردند حکم همشون مرگ و اعدام بود؟ خیر نقد با توهین فرق میکنه نقدرو جواب میدن این همه سایت دینی هست که دارند نقدهای وارده به اسلام رو جواب میدن دلیل فیلتر شدن سایت ها اینه که نظرات خودشون رو به صورت یکطرفه و بدون اطلاعات کافی گاها مغرضانه انتشار میدن در حالیکه اگه واقعا میخواهند به حقیقت برسند باید با مطالعه و شنیدن جواب های طرف مخالف اینکار رو بکنند

اگر راه نقد باز بود انبوه سایتهای ضد اسلامی فیلتر نمیشدند.

در این باره دولت و مجلس که منتخبیت ملت هستند باید پاسخگو باشند. با نگاهی به موضوع مقاله «ازدوا‌ج‌های برادر-خواهری در آیین زرتشت» متوجه تلاش شما برای تغییر موضوع بحث خواهیم شد.

درباره منتخبین ملت حرفتان جالب بود و خوشم آمد. بنابراین اعتراضم را از شما پس میگیرم. هرگز علاقه ای به تغییر بحث ندارم. اصولا بحث های گنگ و ناشکفته کش می آیند. ولی مطمئن باشید این موضوع فیلتر شدن سایتهای مخالف را تا زمانی که برای این پاسختان پاسخی نیابم دیگر دنبال نمیکنم. پاسختان قوی بود.

شما ارتش شیطان هستید ولی خود نمیدانید

واژه خویدد یعنی خویشاوند مانند پسرعمودخترعمو یا پسردایی دخترعمه وووو این واژه رو اعراب کثیف مسلمان نمای مشرک برعکسش کردن به برادرخواهر

در کتاب سوم دینکرد (که ریشه‌اش به عصر ساسانی برمیگردد) دقیقا توضیح داده که منظور از خویدوده، عیناً همبستری برادر و خواهر، پدر و دختر، مادر و پسر هست. حتی توضیح میده که منظورش محارم تنی هست. در شاهنامه هم آمده که همای چهرزاد با پدرش همبستر میشه و بچه‌دار هم میشه. اینم عرب‌های کثیف (؟!) نوشتند؟ فردوسی عرب کثیف بود؟ نویسندگان دینکرد هم عرب کثیف بودند؟ سعی کمتر اینگونه واکنش نشون بدید

سلام به نظر منم ازدواج خواهر وبرادر باعث مهرومحبت بیشتر بین خانواده میشودحتی از سن کم هم می توانند ازدواج کنند و مرتکب گناه در بلوغ و جوانی نشوند و اگر می شد شاید ایده ی خوبی بود اما یک چیز خیلی مهم که باعث میشه من این اعتقاد را کامل رد کنم اینه که فرضا اگر در خانواده ای یک خواهر و چند برادر وجود داشته باشد چون زیر یک سقف زندگی می کنند ممکن است این ازدواج و عاشقی درست مثل زمان حضرت آدم باعث فساد و خون وخونریزان شود وقتی ما درخانواده می دانیم نمی توانیم با برادرهای خود ازدواج کنیم نظرخود را پاک می کنیم و به یکدیگر نظر پیدا نمی کنیم اما وقتی می دانیم می توانیم ازدواج کنیم ممکن است به گناه و فحشا مرتکب شویم وحتی باعث اختلاف وتفرقه شود و ممکن است همه ی برادرها به خواهرشان نظر پیدا کنند ویا همه ی خواهرها به تنها برادرشان نظرپیدا کنند واین باعث اختلاف و تفرقه می شود

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.