اعتقادات
موضوع شفاعت به تنهایی مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است و همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که خداوند در روز قیامت، بر اساس عدالت و رحمت، هرکس را که بخواهد میبخشد و از گناهش صرف نظر میکند و در مقابل، بر هر کس هم غضب کرد و از گناهش چشمپوشی نکرد، به عذاب الهی گرفتار میشود. ولی مورد اختلاف در شفاعت خواستن از غیر خداوند است...
به عنوان پیش مقدمه باید در نظر داشت کسانی که از کلام خداوند در قرآن مجید و رهنمودهای پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ، فاصله گرفته باشند، در اداره زندگی مادی و معنوی خویش دچار تناقضها و مشکلات بزرگی خواهند شد. در بحث تعیین امام و رهبر هم قضیه به همین شکل است.
عمده اختلافات میان شیعیان با دیگر گروههای اسلامی به نحوه تعیین امام و رهبر جامعه اسلامی برمیگردد. شیعیان عقیده دارند امامت، مقام و مسئولیتی الهی بوده که نصب و جعل آن تنها به اذن و اراده الهی انجام میشود و در این قضیه مردم و حتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز دخالتی ندارند...
علمای مکاتب اسلامی، قائل به حرمت استمناء هستند و دلیل شان بر تحریم استمناء این است که خدای تبارک و تعالی دستور به حفظ فروج در همه حالات داده است مگر در برابر همسر و ملک یمین، پس اگر کسی به بیشتر از ین دو مورد تجاوز نمود، از کسانی هست که متجاوز به حکم الهی است به آنچه که خداوند حرام نموده است تعدی نموده است. اما در مسلک وهابیت...
از جمله موارد اختلافی بسیار مهم در عقاید وهابیت نسبت به دیگر مسلمانان، بحث «تبرک و استشفا» است. وهابیت هر گونه تبرک جستن را، اعم از اینکه نسبت به شخص باشد یا اجسام، از موارد شرک بر میشمرند و کسانی را که به افراد و یا اجسام تیرک میجویند را مشرک دانسته و چه بسا قتل آنان را واجب میدانند. ولی نظر شیعه بر خلاف آن است.
در مبحث امامت بین اهلسنت و شیعۀ امامیه اختلافات بسیار گستردهای مشاهده میشود. شیعه اولا: امامت را منصبی الهی میداند؛ لذا باید هر امام و خلیفه و حاکمی از جانب خداوند منصوب گردد. ثانیا برای امامت و ولایت معنای خاصی قائل است؛ یعنی همان ولایتی که خداوند بر کل هستی دارد، از جانب خداوند به امام معصوم تفویض شده است. که در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
یکی از موارد اختلاف وهابیت با سایر مسلمانان، اظهار ارادت و احترامهای خاصی است که مسلمانان و به ویژه شیعیان نسبت به شخص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) وحتی امام زادگان قائل هستند. و علاقه و محبت خود را به روشهای مختلفی ابراز میکنند. و از جمله آنها تعظیم کردن در مقابل ایشان و یا مزار آن بزرگواران است که این روش از سوی وهابیت، سخت مومرد انتقاد و نکوهش است.
گروهی از اهلسنت معتقدند که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای بعد از خود کسی را به عنوان خلیفه معین نکرده و امر خلافت را به مردم واگذار نموده است. گروهی دیگر میگویند: پیامبر، ابوبکر را به عنوان جانشین خود معرفی کرده است ولی شیعۀ امامیه معتقد است که باید پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خلیفه و جانشین بعد خود را معرفی میکرده که قطعا نیز معرفی کرده است. که در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم.
با برسی تفکرات و اندیشههای وهابیت، وجود تشابهات فراوانی را بین آنان و «خوارج نهروان» برای ما روشن میکند.خوارج برای توجیه عمل خود به ظاهر آیه «... ان الحکم الا لله...» [انعام/57] تمسک کرده و «حکم» را در این آیه به معنای قانون و برنامه حکومت برداشت کردند و گفتند: «لا حکم الا لله» یعنی: حکومتی جز حکومت خدا نیست. بنابراین حکمیت صفین را باطل و کفر دانستند و آن را رد کردند.
از جمله ایرادات وهابیت به مسلمانان و به خصوص شیعیان، مسئله زیارت اهل قبور است.وهابیت در نزد خودشان این عمل (زیارت اهل قبور) را عملی شرکآمیز دانسته و آن را حرام و از جمله بدعت میدانند.ابن تیمیه، بنیانگذار تفکر وهابیت، در کتاب «الرد علی الاخنایی» آورده است: «هر کس قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و غیر او از اولیاء و صالحان را زیارت کند، به غیر خدا روی آورده و به خداوند شرک ورزیده است.
وهابیت از بدو شکلگیری تا زمان کنونی عقاید و طرز تفکرات متمایزی را با دیگر مسلمانان از خود بروز میدهند و با برداشت سطحی و غیر مدقّقانهای که از آیات و روایات دارند همواره باعث کجروییها و تندرویها و نشان دادن چهرهای خشن و سختگیرانه از اسلام در افکار عمومی در مقابل مذاهب دیگر شدند. ایشان باتوجه به عدم پشتوانه دینی و مذهبی محکم به ناچار، تابع خوارج گشتند.
از جمله موارد مشابهت وهابیان با گروه خوارج میتوان به ستیزه جویی با مسلمانان و دوستی با کافران اشاره کرد. ایشان نیز به کشتن مسلمانان و جهاد علیه آنان و باقی گذاشتن کفار و مشرکان و دوستی با آنان، دقیقا همانند خوارج در صدر اسلام عمل میکنند. خوارج مسلمانان را به خاک و خون کشیده و اموال آنان را به غارت میبردند و نوامیس آنها را بر خود مباح میدانستند.
یکی از مراتب توحید، توحید در عبادت است. به این معنی که عبادت و پرستش مخصوص ذات باری تعالی است. و به جز او کسی شایستگی پرستش را ندارد. همچنانکه ما در نمازهای یومیه هر روز ده مرتبه با گفتن « ایاک نعبد»(تنها تو را میپرستم) به این مطلب اعتراف میکنیم. عبادت در لغت به معنی فروتنی و نهایت خوارشدگی و خاکساری است. اما با استفاده در آیات قرآن: عبادت، عبارت است از کرنش در برابر موجودی که او را اله و رب عالم و خالق جهان هستی میدانیم.
قبل از پرداختن به واژه توسل در آیات و روایات، معنی لغوی آن را در لغت و در اصطلاح مورد بررسی قرار میدهیم. «توسل در لغت، به معنای تقرب و نزدیکی یا وسیله رسیدن به چیزی از روی اشتیاق و میل و رغبت است.» و در اصطلاح نیز اگر «کسی وجود گرانمایهای را برای رسیدن به اهداف و رسیدن به مقام قرب الهی میان خود و خدا، وسیله قرار دهد» این کار را توسل میگویند.