قدمت عزاداری به بعد از دوران صفویه می‌رسد ؟!

  • 1393/10/29 - 21:18
تاریخ عزاداری شیعه پس از عاشورا، به نخستین لحظه‌های پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) یعنی هنگام بازگشت ذوالجناح با زین واژگون و یال غرق به خون از مقتل، بازمی‌گردد؛ مگر می‌شود اهل‌بیت آن حضرت که پاک‌ترین و رقیق‌القلب‌ترین انسان‌ها بوده‌اند شاهد چنین وقایع خونبار و وحشیانه‌ای نسبت به نزدیک‌ترین عزیزان خود باشند و بدون عکس العمل فقط به تماشای آن صحنه‌ها بنشینند؟...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت در شبهه‌افکنی‌ها و تبلیغات سوء خود برای زیر سؤال بردن عزاداری شیعیان می‌کوشند تا سابقه‌ی آن را به دوران صفویه برگردانند؛ از همین روی می‌گویند: «آنچه امروز در عزاداری‌های شیعه دیده می‌شود ریشه در سیره نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل‌بیت (علیهم السّلام) و صحابه نداشته و قدمت آن از دوران صفویه به این‌سو می‌باشد.»

پاسخ:

تاریخ عزاداری شیعه پس از عاشورا، به نخستین لحظه‌های پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) یعنی هنگام بازگشت ذوالجناح با زین واژگون و یال غرق به خون از مقتل، بازمی‌گردد؛ مگر می‌شود اهل‌بیت آن حضرت که پاک‌ترین و رقیق‌القلب‌ترین انسان‌ها بوده‌اند شاهد چنین وقایع خونبار و وحشیانه‌ای نسبت به نزدیک‌ترین عزیزان خود باشند و بدون عکس العمل فقط به تماشای آن صحنه‌ها بنشینند؟ طبری داستان عبور دادن خاندان امام حسین (علیه السّلام) توسط لشکریان یزید از مسیر قتلگاه را یادآور شده و ذکر مصیبت امام حسین (علیه السّلام) را که توسط خواهرش زینب (علیها السّلام) هنگام دیدن پیکر غرقه به خون و بی سر برادر بر زبان آورده، این‌گونه گزارش می‌کند: راوی گوید: «زن‌ها، بچه‌ها و اهل و عیال حسین (علیه السّلام) را دیدم که چون با پیکر حسین (علیه السّلام) برخورد نمودند، فریاد می‌کشیدند و بر صورت‌های خود لطمه می‌زدند و چون من از بالای اسب بر آنها اعتراض کردم، با صحنه‌ای مواجه شدم که تا آن روز زیباتر از آن ندیده بودم و هرگز آن را از یاد نمی‌برم؛ چرا که خواهرش زینب (علیها السّلام) هنگامی که با پیکر برادرش مواجه شد ندا داد: «یامحمداه، یامحمداه! درود فرشتگان آسمان بر تو! این حسین توست که در بیابان افتاده، با خون خود آغشته گردیده، اعضایش قطعه قطعه شده. یا محمداه! دخترانت اسیر شده‌اند و اولادت از دم تیغ گذرانده شده‌اند که بر پیکرشان باد می‌وزد.» با این جملات زینب (علیها السّلام) دوست و دشمن اشک ریختند.»[1] پس از آن نیز در مواردی متعدد، حضرت زینب (علیها السّلام) زنان حرم امام و نیز دیگران به عزاداری پرداختند؛ مواردی چون عزاداری اهل‌بیت (علیهم السّلام) هنگام چپاول و آتش زدن خمیه‌ها و وقت عبور از میان شهدا، عزاداری زنان بنی‌اسد هنگام رفتن شهدا، عزاداری اهل‌بیت (علیهم السّلام) در شام و نیز عزاداری اهل‌بیت (علیهم السّلام) و اهل‌مدینه به هنگام ورود به مدینه و عزاداری حضرت امّ‌البنین (علیها السّلام) در بقیع. عزاداری‌ها و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) توسط افرادی همچون عبیدالله بن حر جعفی، جابر بن عبدالله انصاری در اربعین حسینی (علیه السّلام) حضور توّابین که پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) از یاری نکردن آن حضرت پشیمان گشته و توبه کردند و به قیام بر ضد دستگاه بنی امیه و جبران گذشته همت گمارده و بدین منظور، به کربلا رفته و در آن‌جا به عزاداری پرداخته و آن‌جا برای خونخواهی امام (علیه السّلام) هم قسم شدند، نمونه‌هایی از عزاداری از آن زمان به بعد است. هچنین عزاداری امامان معصوم (علیهم السّلام) دلالت بر استمرار عزاداری حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) است.

بنابراین، آنچه از سیره اهل‌بیت (علیهم السّلام) نیز بر می‌آید، قدمت تشکیل مجالس عزاداری و گرامی‌داشت عاشورا، به ویژه دهه محرم از همان زمان‌ها بوده است. به یقین شیعیان هم این امر را تا حد امکان در آن شرایط خفقان به انجام می‌رساندند و هرگاه شرایط مهیّا می‌شد آشکارا به عزاداری می‌پرداختند. این شرایط در زمان بنی‌امیّه به شدت سخت و وحشتناک بود؛ چرا که امویان می‌کوشیدند تا یاد امام حسین (علیه السّلام) و اهل‌بیت (علیهم السّلام) از ذهن‌ها پاک شود. از این‌رو، به هیچ‌وجه اجازه‌ای عزاداری و رفت و آمد و زیارت قبر مطهّر آن حضرت را نمی‌دادند. این موضوع پس از قیام زید بن علی بن حسین (علیه السّلام) در زمان هشام بن عبدالملک شدت یافت. اما در زمان عباسیان، شرایط همواره در حال نوسان و تغییر بود و دائما دچار و قبض و بسط می‌شد. در زمان سفّاح، اولین خلیفه‌ عباسی، شاهد فراهم شدن زمینه، برای زیارت مرقد مطهر هستیم، ولی در زمان منصور، شاهد منع زائران و تخریب مرقد مطهر امام حسین (علیه السّلام) که شاید یکی از علت‌های آن، قیام سادات حسینی است. پس از منصور و در زمان مهدی، مأمون، معتصم، واسق، منتصر و ناصرالدین بالله، شیعیان از جهت عزاداری و زیارت قبر امام حسین (علیه السّلام) آزادی داشتند، ولی در زمان هارون و متوکل، به شدت در آزار و اذیت قرار گرفتند و دستور تخریب قبر مطهر و منع زائران صادر شد. شدیدترین این آزار و اذیت‌ها، در زمان متوکل بود که دستور تخریب حرم حسینی (علیه السّلام) و کشت زمین‌های اطراف قبر مطهر و زندانی کردن زائران را در سال 236 هجری صادر کرد. با این حال، کسانی از قرن اول هجری تا زمان آل‌بویه، به طور فردی و جمعی به کربلا رفته و در آن‌جا عزاداری می‌کردند، ولی پرشکوه‌ترین عزاداری شیعه در سوگ سیدالشهداء (علیه السّلام) در دوران آل‌بویه که خود، شیعه و دوستدار اهل‌بیت (علیهم السّلام) بودند، اتفاق افتاد.

احمد معزالدوله، یکی از سه برادران بویه‌ای، پس از فتح بغداد در سال 334 هجری در زمان مستکفی بالله، با توجه به روحیه تشیّع خود، به آبادانی مزار امامان معصوم، به ویژه امام حسین (علیه السّلام) پرداخت. او در محرم سال 352 هجری دستور داد که بازار‌ها تعطیل و خرید و فروش ممنوع شود و سقاخانه‌هایی در بازارها برای آب دادن به مردم دایر گردد. همچنین زنان در حالی که برای امام حسین (علیه السّلام) نوحه می‌خواندند و بر صورت لطمه می‌زدند، از خانه‌ها خارج شدند؛ در متن زیر ابن‌کثیر دمشقی سلفی، شاگرد ممتاز ابن‌تیمیه با کینه و دیدگاه سلفی و ضد شیعی خود این موضوع را گزارش می‌کند: «در روز عاشورای این سال (352 هجری)، معزالدوله، سلطان آل‌بویه که خداوند رویش را سیاه کند دستور داد تا بازار‌ها بسته شده، زنان، جامه‌هایی سیاه بپوشند، دسته‌ها به بازار آیند و برای حسین بن علی (علیه السّلام) نوحه‌سرایی کنند. اهل‌سنّت هم به سبب کثرت شیعیان و همراهی حکومت آل‌بویه با آنان، توان ممانعت از آنان را نداشته، چنان‌که در دهم ذیحجه‌ی همین سال به پاسداشت عید غدیر خم، حاکم آل‌بویه دستور به زینت‌بندی و شادمانی در شهر بغداد نمود».[2] و با ابن کثیر از مورخان بزرگ اهل‌سنت و مورد قبول وهّابیت به موردی از پیشرفت شعائر شیعیان در آن دوران اشاره کرده و می‌نویسد: «در سال 352 هجری به دستور معزالدوله بر سر در مساجد تحت حاکمیت آل‌بویه نوشتند: «خداوند لعنت کند معاویه پسر ابوسفیان و کسی که فدک را از فاطمه (علیه السّلام) غصب کرد و کسی که مانع دفن حسن (علیه السّلام) در کنار قبر جدش شد و کسی که ابوذر غفاری را تبعید و عباس را از شورا خارج کرد.»[3]

پس از این دوران نیز عزاداری امام حسین (علیه السّلام) همواره انجام می‌گرفت و با توجه به برخورد حاکمان، دچار قبض و بسط می‌گردید. پس از دوران آل‌بویه، دوران تیموریان نیز از این جهت بسیار پر اهمیت است که شاهد گسترش تدریجی تشیع، به ویژه در خراسان و ماوراءالنهر (مرکز حکومت تیموریان) هستیم، به طوری که برخی از پژوهشگران، از «تسنن دوازده امامی» در این دوره نام برده و نوشته‌اند در این زمان در ماوراءالنهر، همه ساله در سال‌روز قیام عاشورا، مراسمی برپا می‌شد. در زمان فاطمیان و اسماعیلیان، در مصر، آل‌بویه در ایران و عراق، فاطمیان در مصر، حمدانیان در شامات و زیدی‌ها نیز عزاداری برای امام حسین (علیه السّلام) انجام می‌شد، امّا در دوره صفویه به طور عام‌تر، عزاداری رونق پیدا کرد. حضور و تشکیل همزمان چهار دولت شیعی با فرقه‌های مختلف: آل‌بویه در ایران و عراق، فاطمیان در مصر، حمدانیان در شامات و زیدی‌ها در یمن باعث گسترش شیعه در جهان اسلام گردید که تا آن زمان سابقه نداشت و فرصتی و لو محدود برای احیاء شعائر الهی از جمله عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) ایجاد نمود. گذشته از این، مگر شیعه و این مذهب بزرگ منحصر به ایران می‌گردد تا بنا باشد سابقه عزاداری را به دوران صفویه منحصر کرد؟ در حالی که شیعیان عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، فیلیپین، تایلند، آلبانی، همچنین در جمهوری آذربایجان (که هفتاد درصد آن شیعه‌اند)، مناطق شرقی آفریقای، الجزایر، کانادا، آمریکا، ترکستان، قفقاز، تبّت، چین و... نیز هر کدام تاریخ خاص خود در اقامه عزاداری را دارند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 3، ص 336.
[2]. البدایة و النهایة، أبو الفداء، مکتبة المعارف، بیروت، ج 11، ص 243.
[3]. الکامل فی التاریخ، علی بن أبی الکرم محمد بن عبدالکریم الجزری، بیروت، ج 7، ص 275..
[4]. دائرة المعارف الاسلامیة الشیعه، حسین الامین، دار التعارف للمطبوعات، سوریه، ج 2، ص 356.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.