.
یکی از روایات جعلی در کتب اهل سنت، حدیث معروف به عشرهی مبشره است. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که به 10 نفر از اصحاب خود بشارت به بهشت داده است؛ اما در روز جنگ جمل امیرالمؤمنین طلحه و زبیر را صدا نمود و به آنان فرمود: شما اقرار دارید که من از اهل بهشتم، ولى آنچه براى خود ادعا دارید، من منکر آن هستم.
در روایتی آمده پیامبر به حذیفه، منافقان را شناسانده بود؛ عمر در پی آن بود که نام منافقان را بداند، اما حذیفه به او نمیگفت. آخر کار عمر، حذیفه را قسم داد، که حداقل بگو نام من، در این لیست هست؟ در این بحث میگوییم: عمر در ایمان خود یقین نداشت، چرا بر افشای سر پیامبر اصرار میکرد، مگر حدیث عشره مبشره صحت نداشت، یا او نشنیده بود؟
مسیحیان در طول تاریخ همیشه خود را صلح جو و کتاب مقدس خود را سرشار از مضامین صلحجویانه میپندارند. حال آنکه واقعیت را همیشه و از همه نمیتوان پنهان کرد و هر کس به کتاب مقدس مسیحیت مراجعه کرده و نگاهی گذرا در لابلای روایتها و داستانهای آن بیاندازد حقیقت برایش روشن خواهد شد.
کسانیکه امام حسین(ع) را در کربلا به شهادت رساندند، شیعه نبودند، بلکه عثمانی مذهب بودند. دلیل این مدعا، رفتار و سخنی است که سپاهیان عمر سعد در کربلا انجام دادند. مثلاً یکی از لشکر عمر سعد، کفت: «ای حسین! این آب فرات است که سگان و خوکان و گرگهای عراق از آن مینوشند، ولی به خدا سوگند تو از این آب قطرهای نخواهی نوشید.»
خداوند عادل است و اگر دو نفر، کار خطایی انجام دادند، خداوند هر دو را مورد عقوبت قرار میدهد. بهعنوان نمونه یکی از مبانی اهل سنت عدم جواز خروج بر ضدّ خلیفه، است، اگرچه جائر و ستمگر باشد. با توجه به این نظریهی علمای اهل سنت دربارهی خروج در مقابل حاکم و با توجه به خروج طلحه و زبیر در مقابل علی(ع)، تکلیف این دو تن مشخص است!
آیا جنایت یزید در به شهادت رساندن امام حسین (علیه السلام) قابل بخشش است؟ آیا اگر یکی از علمای شما در زمان حاضر دستور دهد، که جمعی از فرزندان و آشنایان بسیارعزیزتان را به قتل برسانند و بعد از قتل آنها بگوید؛ ببخشید اشتباه کردم و خطای در اجتهاد بوده است، حال و روز شما چگونه خواهد بود و چه حسی به شما دست خواهد داد؟
دوست ودشمن به فضایل وعظمت و حقانیت حضرت علی(ع) اقرار واعتراف کردند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، هم فرمود: حق با على است و على با حق، حق آنجا گردد كه على باشد و جنگ و دشمنی با علی، جنگ با من است و صلح و مدارا با علی، صلح با من است. اما افسوس که عدهای با اینکه علم به درست بودن راه علی داشتند، بیراهه رفتند.
وهابیون با بیشرمی تمام برای تطهیر چهره اصحاب خصوصا معاویه، دست به تنقیص مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله) میزنند.
وهابیان مدعی هستند که سلفی هستند، جدا از اینکه آیا سلفیگری مذهب درستی است یا خیر، آنان حتی در این مذهب هم، پایبند به اصول خود نیستند، چون بر خلاف ادعای ایشان که میگویند سلف هرگز به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استغاثه نکرده، سمهودی که از بزرگان شافعی است، میگوید: سیرهی سلف بر این بوده که به پیامبر استغاثه میکردهاند.
ادعای اجماع در حرمت سفر برای زیارت قبر پیامبر(ص) بیشتر به یک توهم شبیه است، تا واقعیت؛ چرا که کتب اهل سنت پر است، از نظر علمای برجستهی ایشان، در مورد اینکه نهتنها امری مثل سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) حرام نیست، بلکه به استناد احادیث، زیارت قبر ایشان یکی از راههای قرب و نزدیکی به خداوند میباشد.
بهراستی اگر ما بهطور دقیق محل زندگی امام زمان(ع) را میدانستیم، دیگر مبحث غیبت منتفی بود. اما آنچه میتوان با استناد به روایات بیان کرد، اینکه ایشان بر روی زمین و در بین مردم زندگی میکنند و البته میتوان گفت با توجه به تأکیدات وارده از جانب نبی خاتم(ص) نسبت به امر ازدواج، ایشان نیز آن را اجابت نموده و متاهل میباشند.
فقط با سه آیه از قران کریم فتوای وهابیون درباره مشرک بودن شیعیان به دلیل توسل و حاجت خواهی از علی و اولادش را باطل میکنیم. فتوایی که بوسیله آن وهابیت تاکنون خون ملیونها شیعه در جهان را مباح اعلام کرده وآن را بهانهای برای تکفیر آنان قرار داده است. آنان با این فتوا تخریب قبور اولیا و اهلبیت را نیز توجیه مینمایند.
خداوند، نزدیکترین، مهربانترین، قادر و تواناترین موجودی است که میتوان از آن استمداد طلبید و حوایج و خواستههای ما را به هدف اجابت برساند؛ اما این همهی ماجرا نیست؛ چرا که خداوند در قرآن مجید که آن را وسیله هدایت مردم قرار داده است، انسانها را برای تقرب به خود، در مسیر تمسک به «وسیله» قرار داده است.
ایرانی و تمام انسانهای آزاده بیندیشید: مدعیان ایران باستان چگونه هستند؟ قتل حرام است... اما در ایران باستان کرتیر افتخار می کند تمام دشمنان زرشت را به قتل رسانده و برکرانه کوه مهر به ثبت می رساند. اما اسلام جان و مال اهل کتاب را محترم می شمارد.