مباحث تاریخی
دستگاه حدیثسازی بنیامیه در برابر حدیث «خدایی جز خدای یگانه نیست «لا إله إلّا الله»؛ محمد فرستاده اوست «محمّد رسول الله»؛ او را با علی پشتیبانی نمودم «أیدته بعلیّ» این حدیث را ساخته و به خورد مردم داده: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لا إله إلّا الله؛ محمّد رسول الله؛ أبوبکر الصّدیق؛ عمر الفاروق» !
از جمله کسانی که در ترویج روایت دروغین «باب أبیبکر»، نقش مؤثری داشته، بخاری است که در کتاب خود آورده: «پیامبر فرموند: هیچ کس به اندازه ابوبکر با جان و مالش بر من منّت ننهاده، اگر بخواهم دوستی برگزینم، آن شخص ابوبکر است؛ ولی دوستی اسلامی بهتر است، همه پنجرههایی که به داخل مسجد باز میشود را ببندید، غیر از پنجره ابوبکر.»
بحث چگونگی پیدایش شیعه از دیرباز در بین صاحبان علم کلام مطرح بود و معاندان از اهلسنت برای تحقیر شیعیان، همیشه بحث پیدایش شیعه توسط شخصی یهودی به نام عبدالله بن سبأ را پیش کشیدند. پرداختن به این موضوع در دوران معاصر از شدت بیشتری برخوردار شد و نمود بیشتری پیدا کرد که این امر نشان از پیریزی اهداف خاص است.
پیامبر اکرم دو مرتبه عقد اخوت را بین خود و امیرمؤمنان جاری کرد. امّا با این حال ببینیم جاعلان احادیث نبوی در برابر این حدیث چه ساختهاند؛ بخاری در صحیح خود به پیامبر اکرم چنین نسبت داده که حضرت فرمود: «اگر بنا بود شخصی را برای خود به دوستی برگزینم، هر آینه ابوبکر را به دوستی برمیگزیدم؛ ولی دوستی، همان برادری در اسلام است.»
حدیث قرطاس و مباهله از احادیث مشهور است امّا با این حال جاعلان حدیث بنیامیه، در روایات دیگری حدیث دوات و قلم و حدیث مباهله را تحریف کردهاند. بطلان و رسوایی چنین روایاتی که در برابر فضایل اهلبیت ساختهاند به قدری آشکار و روشن است که اشاره به دستان خیانتکار بنیامیه در ساخت اینگونه روایات نیاز به توضیح ندارد.
گرچه روایت منزلتی که درباره امیرمؤمنان نازل شده از قوّت و اتقان سند، متن و مدلول برخوردار است. امّا با این وجود جاعلان حدیث از دودمان بنیامیه در برابر این حدیث، حدیث دیگری را از زبان رسول خدا جعل کرده و به آن حضرت نسبت دادهاند که آن حضرت درباره ابوبکر و عمر فرموده: «ابوبکر و عمر برای من به منزله هارون نسبت به موسی هستند.»
آنچه درباره مفهوم خلیفه در روایات بیان شد، گویاى این مطلب است که واژه خلیفه پیش از ارتحال پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) بهوسیله خود ایشان براى برخی بهکار برده شده است. پس از رحلت آن حضرت نیز کسى جز على (علیه السلام)، ادعاى جانشینى پیامبر را با اصطلاح «خلیفة الرسول» نداشته است.
قبل از ظهور و بروز ابوالحسن اشعری و پایهگذاری مکتبی با نام اشاعره چندین تن از علمای اصحاب حدیث روشی متکلمانه در دفاع از اعتقادات خود در پیش گرفتند که تا قبل از آن سابقه نداشت. این سیر ادامه یافت تا به وسیله ابوالحسن اشعری، با همین روش اما به صورتی کاملتر و منسجمتر، مکتبی با عنوان اشاعره پایهگذاری شد.
یکی از شبهاتی که در مبحث فتوحات خلفا به شیعه وارد میشود این شبهه میباشد که با توجه به عدم شرکت امیرمؤمنان در فتوحات خلفا چرا برخی از یاران خاص آن حضرت همچون سلمان فارسی، حذیفة بن یمان، مقداد بن اسود، مالک اشتر نخعی و حجر بن عدی، شرکت کردند. که در پاسخ میگوییم: حضور این افراد میتوانست از تبعات منفی فتوحات بکاهد.
یکی از موضوعات مطروحه در دین اسلام بحث حضرت مهدی (عج) است، اخبار و احادیث مربوط به آن حضرت در کتب شیعه و اهل سنت فراوان، و بهصورت متواتر بلکه بیش از حدّ متواتر است که حتی بعضی از علمای اهل سنت هم به متواتر بودن آنها تصریح کردهاند، و تنها اختلاف در مورد حضرت بین مذاهب اسلامی در متولد شدن و عدم تولد آن حضرت است.
سیره پیامبر گرامی اسلام مملو است از محبت به امیر مومنان و همچنین سفارش دیگران نسبت به دوستی با ایشان. اما با تمام شگفتی میبینیم که بعضی اشخاص در گفتار یا عمل یا در هردو، برخلاف توصیه نبی اکرم عمل کرده و دشمنی و بغض امیر مومنان را علنی میکنند. احمد بن حنبل پیشوای فکری مکتب حنبلی و فرقه وهابیت یکی از این اشخاص است.
این روزها خبرهای بسیار دردناکی از بلاد مسلمین اعم از عراق و شام و یمن به گوش میرسد. خبرهایی از قبیل قتل عام مسلمین، بریدن سر، تجاوز به نوامیس مسلمانان و نبش قبر و بسیاری خبرهای دیگر. با رجوع به تاریخ میبینم که اینگونه اعمال تازگی نداشته و در صدر اسلام، کسانی که داعیه مسلمانی داشتند، مرتکب چنین اعمال زشتی شدند.
توجه به تعداد نظر خواهیها، مشورتها و درخواست کمکهای فکری از امیرمؤمنان (علیه السلام) از یکسو نشاندهنده درماندگی خلفا در حلّ مشکلات و نیازمندی آنان به دانش و تجربه امیرمؤمنان (علیه السلام) است و از سوی دیگر نشاندهنده محدود بودن موارد مراجعه و نظرخواهی است که گویای ارتباط اندک و دور بودن از مسائل حکومتی است.
پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود، لشگری را به فرماندهی اسامة بن زید برای جنگ با رومیان تشکیل دادند که افراد سرشناسی چون ابوبکر و عمر نیز در آن حضور داشتند، ولی آنان به بهانههای مختلف از شرکت در آن خودداری نمودند. این درحالی بوده است که ایشان بارها و بارها علیرغم بیماریشان، بر منبر رفته و تاکید بر حرکت سریع آنها نموده بودند.