تاریخ

در شکلگیری جریان انحرافی وهابیت در جامعه اسلامی عواملی نقش مهم را داشتهاند، این عوامل باعث شدند که وهابیت بتواند در فضای حجاز ایجاد و گسترش یابد. هر چند بعدها این جریان از محدوده حجاز فراتر نرفت. اینکه چه عواملی باعث شد، وهابیت در این جامعه ایجاد شود، ازهم گسیختگیها و پراکندگیهای سیاسی – اجتماعی و عدم اتحاد و همدلی بود.

واژه حدیث، پیشینیهای کهن دارد و بر گفتار پیامبر (ص) صادق است، اما اصطلاح «اصحاب حدیث» از چنین پیشینهای برخوردار نیست، بلکه به کسانی گفته میشود که در سده دوم و سوم به این نام معروف شدند و به کسانی اطلاق میشود که حدیث و بلکه اثر را بر عقل (قیاس، استحسان) ترجیح میدهند و بر پیروی از سنت پیشینیان (اثر و حدیث) اصرار دارند.

«اثر» مفهومی اعم از حدیث است، که افزون بر احادیث مروی از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، گفتار و کردار صحابه و تابعین را نیز شامل میشود. با این تعریف از اثر، میتوان گفت: اصحاب اثر، به کسانی اطلاق میشد که قول، فعل و سیره صحابه و تابعین را حجت میدانستند و با استناد به سیره و سخنان صحابه و تابعین فتوا میدادند.

در بین علمای حنفی بسیاری از بزرگان هستند که به نقد تفکرات ابن تیمه پرداختهاند و با تبحری که در امور علمی داشتهاند، اشکالات جدی و قوی به ابن تیمیه ومنهج ومبانی اندیشه وی وارد کردهاند، این روند در تمام تاریخ بعد از این تیمیه بوده است و عالمان بزرگی در این زمینه کتابهایی را نوشتهاند که ابراهیم سروجی حنفی یکی از این افراد است.

پیمان بین محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود در نجد، سرمنشأ پیدایش جریان وهابیت در سدههای اخیر است. اینگونه بود که نجد به پایگاهی برای ترویج تفکر وهابیت تبدیل شد. اما نجد در روایتی قابل تأمل از حضرت رسول (ص) به عنوان مرکزی برای ترویج فتنهای شیطانی، نامگذاری شده است. سرزمینی که به مرکز شاخ و قدرت شیطان نامیده شده است.

ابنحبّان در کتابش «الثقات» میگوید: «در مدتی که در طوس بودم، هرگاه برایم مشکلی پیش میآمد، قبر علی بن موسی الرضا را زیارت میکردم، و از خداوند رفع آن مشکل را میخواستم و در اسرع وقت آن گرفتاری حل میشد، و این را بارها تجربه کردم، خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل بیت او (سلام الله علیهم) بمیراند.»

یکی از عجایب در تفکر وهابیت این است که آنها کفار زمان اسلام را از مسلمانان امروز بهتر و سالمتر میدانند. محمد بن عبدالوهاب و پیروان وی در افراطی بیسابقه که حتی در ابن تیمیه نیز چنین امری دیده نمیشود، مسلمانان غیر وهابی را دارای شرکی به مراتب بدتر از شرک زمان پیامبر(ص) و کفر به مراتب عمیقتر از کفر زمان پیامبر(ص) میداند.

بسیاری از بزرگان و عالمان شیعه و سنی در توانایی علمی محمد بن عبدالوهاب ابراز تردید جدی کردهاند. این درحالی است که عالمان وهابی از او عالمی قوی و برجسته ساختهاند که در علوم مختلف توان اجتهاد و ارائه نظر را داشته است. به بعضی از اعترافات وهابیت به نقص علمی محمد بن عبدالوهاب اشاره میکنیم تا روشن شود وی چنین جایگاهی را نداشته است.

وهابیت آیین فکری است که ریشه در انحرافات گذشتگان دارد. گذشتگانی که با انحرافات فکری و گرایشهای ظاهرگرایانه راه را برای بروز فتنهها در جامعه اسلامی به وجود آوردند. یکی از ریشههای فکر ظاهرگرایی در آیین وهابیت که خود وهابیت به آن استناد میکند و آثار فکری او را ترویج میکند عالمی در قرن چهارم به نام حسن بن علی بربهاری است.

ابن تیمیه به خاطر اعتقاد سلفی که دارد، تمامی اصحاب را و اعمال و افکار ایشان را بالاتر از همه مسلمانان میداند. وهابیت نیز به پیروی از این مسلک قدم در راه بزرگتر جلوه دادن صحابه از اهل بیت گذاشتن و در این راه چنان افراط کردهاند که صحابه را حتی از اهل بیت (علیهم السلام) و حتی در بعضی مواقع، از پیامبر (ص) بالاتر میدانند.

یکی از نمادهای وهابیت، تلاش برای تخریب آثار انبیا و امامان بوده است این کارشان تا جایی پیش رفت که گفتند هر عمارتی که بر روی قبور ساخته می شود باید نابود گردد حتی آن عمارت مسجد باشد. وهابیون کارشان به اینجا ختم نشد، چرا که فتوا دادند، خراب کردن مسجد نبوی ضروری تر از مسجد ضرار است!

همه افراد تأثیرگذار چه مثبت و چه منفی، دارای سابقهای منحصربهفرد در کودکی و جوانی هستند. بعضی از این افراد درکودکی دارای خصایص منفی زیادی هستند که در بزرگسالی خود را نشان میدهد. محمد بن عبدالوهاب شخصیتی است که در کودکی و جوانی دارای خصایص منفی مانند قدرتطلبی شهرت خواهی و غیره میباشد و بارها از جامعه طرد شده است

مناقب وفضایل امیرالمومنین علی(ع) بر کسیکه آشنایی با اسلام دارد، مخفی نیست. کتابهای اسلامی مملوء از مناقب ایشان است. ابن تیمیه و پیروان او اما در کتابهای خود، سعی در مخفی کردن و انکار فضایل امام علی(ع) دارند. هر حدیث و روایتی که افضلیت حضرت علی(علیه السلام) بر بقیه صحابه را اثبات کند، مورد انکار آنها قرار میگیرد

حق و حقیقت واژگانی هستند که برای همیشه تاریخ زنده و جاویدان خواهند ماند کما اینکه از گذشته و حتی اول خلقت نیز نمونه آن در جریان قتل هابیل توسط قابیل در تاریخ موجود است. سعی و تلاش صاحبان زور و سلطه برای سرپوش گذاشتن بر حقیقت به جایی نخواهد رسید و در دوره کنونی نیز بازداشت و شکنجه و غیره نیز مانع بروز حقیقت نیست.