قلب
عقل به عنوان موهبتی الهی به مثابه حجت باطنی است. با این نعمت است که انسانی به دنبال کسب شناخت و حقیقت رفته و آن را جستجو میکند و با کشف حقیقت قلب خود را زنده میسازد. این در حالی است که ابنتیمیه این مسیر را برعکس طی نموده و قائل است که ابتدا باید از قلب بهره برد.
درست است که عقل در پارهای از ساحتها نمیتواند به طور مستقل، شهودهای عرفانی را درک کند، ولی حاصل مکاشفه را نفی نمیکند و از این جهت موضع « انکار » ندارد. اشکال اکهارت بیاعتنایی به قوه عاقله و مدرکه انسان است. وی با این شعار که سلوک معنوی، کار دل است و فعالیت ذهن، کار قوای عقلانی و محاسبهگر انسان است، عقل را منشاء و ریشه فعالیت ذهن معرفی میکند و سهمی در سلوک معنوی به عقل نمیدهد.