افکار وهابیت
بن باز: دعا از مصادیق عبادت است و چون عبادت منحصر در خداوند است، پس هر کس غیر خدا را بخواند، غیر خدا را عبادت کرده است. بنابراین هر کس بگوید: یا رسول الله، یا نبی الله، یا محمد به فریادم برس. مرا دریاب، مرا یاری کن، من را شفا بده، امتت را یاری کن، بیماران را شفا بده، گمراهان را هدایت فرما و... مشرک است.
جمیل صدقی زهاوی درباره حمله وهابیان به طائف مینویسد از زشتترین کارهای وهابیان در سال 1217 قتل عام مردم طائف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینه مادرش سربریدند، جمعی را که مشغول فرا گرفتن قرآن بودند، کشتند و حتی گروهی را که در مسجد مشغول نماز بودند به قتل رساندند. کتابها را پایمال کردند.
آيين اسلام، آيين فطرى است و دستورهاى آن، با آفرينش انسان، هماهنگ و همسوست؛ اين آيين، از هر نوع تشريع خلاف فطرت، پيراسته است. قرآن مجيد مىفرمايد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها.[روم/30] پس رو به آيين حقگرا و توحيد خالص كن، كه خداوند در نهاد انسانها جاى داده است.»
عبدالعزیز بن باز: شیعیان رافضی (پیروان خمینی) و نصیریه (پیروان حافظ اسد) و باطنیه (اسماعیلیه) کافر هستند. آنان بدتر از کفار هستند و خون و مال و جانشان حلال است. آیت الله سیستانی: من همه مذاهب را دوست دارم. اهل سنت را با نام «برادر» خطاب نکنید، بلکه اهل سنت در نزد ما از برادر گرامیتر و بلکه «جان ما» هستند.
حمود بن عبدالله تویجری از مفتیان وهابی، در یکی از فتواهایش، به دست کردنِ ساعت مچی توسط مردان را حرام دانسته و دلیلش بر این امر، شباهت مردان به زنان و نیز شباهت به کفار دانسته؛ چراکه اولا: زینت دست، از خواص زنان است و ثانیا: این، کفار فرنگی بودند که ساعت را اختراع و بر دست کردند و مسلمانی که مانند آنان عمل کنند از آنها خواهد بود.
حمود بن عبدالله التویجری از مفیان مشهور و معاصر وهابی است که در فتوایی عجیب، بهدست کردنِ ساعت مچی توسط مردان را، از مصادیق شباهت مردان به زنان دانسته که فاعل این کار، مرتکب حرام شده و ملعون پیامبر (صلی الله علیه وآله) خواهذ بود؛ چراکه حضرت در روایت، مردانی را که خود را به زنان شبیه سازند را لعن کرده است.
اتهام به بدعتگذار بودن مسلمانان بهخاطر اعمالی چون بنای بر قبور که از سوی وهابیان سالهاست بر آن تاکید میشود، در واقع امری است که بیشتر متوجه خود ایشان است، چون مسلمانان 14 قرن به اعمالی مشغول بودند که وهابیتی که تنها دویست سال قدمت دارد آنها را بدعت معرفی میکند و منکر آن است. حال باید پرسید چه کسی بدعتگذار است؟
از جمله اعتقادات منحرف وهابیت این مساله است که تبرک جستن به پیامبر(ص) تنها مخصوص زمان حیات ایشان بوده است و بعد از وفات آن حضرت دیگر این تبرک بدعت بوده و حتی بوی شرک میدهد در حالیکه در کتب حنابله گفته شده مردم به بدن ابن تیمیه بعد از مرگ او تبرک میکردند و هیچ وهابی آن را رد نکرده و صاحب کتاب را نیز بدعتگذار نخوانده است.
وهابیت و سران ایشان در پی توجیه عقاید تکفیری خود در قبال جامعهی مسلمان، دائما در پی توجیهاتی هستند که به واسطهی آن بین مسلمین و مشرکان صدر اسلام مقارنه و شباهتی ایجاد کنند و بر مبنای این شباهت مسلمانان را کافر و مشرک جلوه دهند. لذا برای مشرکان فضائل میسازند و درباره مسلمانان به بزرگنمایی خطاهای ایشان اقدام می نمایند.
مسالهی بنای بر قبر و ساختن مساجد در کنار یا اطراف قبور که سالهاست مورد هجوم همه جانبهی وهابیت قرار گرفته و تبعات ناگوار آن مدتهاست جهان اسلام را آزار میدهد خود بدعتی است که از جانب وهابیت در این مساله گذاشته شده است. چون ساخت مسجد بر قبر هم توسط صحابه انجام گرفته و هم در زمان خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).
نتایج برخی از کلمات و ادعاهای وهابیان به قدری مضحک و بیمعنا میشود که بزرگان و علمای ایشان در کتب مختلفی دست به توجیه این نتایج زدهاند. مثلا محمد بن عبدالوهاب میگوید شفاعت تنها مخصوص اهل توحید است و از سوی دیگر تنها طرفداران خود را موحد میداند، نتیجه این میشود که شفاعت پیامبر در قیامت تنها مخصوص او و یاران اوست.
سخن گفتن از محبت و کارهایی که یک دلباخته با محبوب خود دارد، برای دلباختگان قابل فهم است. کسانی که به پیامبر (ص) و فرزندان پاکش (ع) محبت دارند، زنده بودن و نبودن ایشان فرقی ندارد. اعمالشان را قلب پر محبتشان حکم میکند. کسانی که این شیدایی را به فرستادگان خدا ندارند، از اعمال ایشان سر در نیاورده دائماً بهانه تراشی میکنند.
وهابیت در ادامه افراط و تفریطهایی که تقریبا در همه مسائل دینی و شرعی دارند، حتی نسبت به اماکنی که جنبه تاریخی و مذهبی دارند نیز با افراطیگری برخورد میکنند که به عنوان مثال میتوان به تخریب خانه حضرت خدیجه و تبدیل آن به محل دستشویی نام برد. خانه ای که محل نزول وحی بود سزاوار مکان دستشویی و... نیست.
عقل بشر روز به روز در حال تکامل است و از این رو دیگر دوره و زمانه این که عدهای بخواهند با عقاید خرافی و غیر واقعی برای خود جا و مکانی درست کنند و مردم این زمانه را به مانند مردم نادان و جاهل بت پرستی که سنگ و چوب میپرستیدند و متولیان آنها را اربابان خود میدانستند گذشته، لکن وهابین هنوز بر همان خیال باطلند.