اهانت احمد الحسن به حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)!

  • 1400/03/06 - 11:13
حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) برخلاف زعم احمد الحسن، نسبت ربوبیت که به ستاره، ماه وآفتاب دادند از باب احتجاج بر مشرکین بوده و از باب اعتقاد نبوده و در عالم دنیا صورت گرفته و آن‌چه که در عالم آخرت اتفاق افتاده دقیقا برخلاف آن‌چه که احمد الحسن نقل کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احمد اسماعیل بصری، در کتاب متشابهات در سوال هفتم که از او پرسیده شد: چگونه در حق پیامبری که از انبیاء اولی العزم است که همان حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بوده، رواست که به ستاره، ماه و آفتاب نسبت ربوبیت به آن‌ها بدهد؟ وی در پاسخ گفت: «توهم کرده است کسی که گمان کند این کلام در عالم دنیا از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) صادر شده است چه بسا آن را در عالم دنیا جهت احتجاج بر مشرکان تکرار کرده ولی حقیقت اینست که در عالم ملکوت صورت گرفته ... و حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) هنگامی که نور امام زمان (علیه‌السلام) را مشاهده کردند گفت: این پروردگار من است و هنگامی که نور امیرمومنان (علیه‌السلام) را مشاهده کرد گفت این پروردگار من است و هنگامی که نور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دید گفت این پروردگار من است و حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) نمی‌توانست تشخیص دهد که آنان بندگان خدا هستند مگر بعد از این‌که حقیقت آن‌ها برای او کشف شد و از ذات باری تعالی افول کردند و غایب شدند و برای لحظاتی به انانیت برگشتند و در این هنگام متوجه خالق آسمان‌ها شد. حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) معذور بودند چون در ادعیه‌ی ماه رجب آمده که : بین خدا و بین اهل بیت (علیهم السلام) هیچ فرقی وجود ندارد جز این‌که آنان بندگان و مخلوق ایشان هستند.
...پس اگر قول ایشان (این پروردگار من است) در عالم دنیا بوده در حالی که جستجوی از پروردگار بوده، پس او قطعا مشرک بوده است و در صدور آن (یعنی در شرک بودن آن) از حضرت ابراهیم(علیه السلام) و غیر ایشان فرقی وجود ندارد بله از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) شرک نیست چون این بحث ملکوتی و روحی بوده است بعد از این‌که ملکوت آسمان‌ها و زمین دید؛ اما از غیر ابراهیم شرک است چون در این عالم دنیا بوده است....»[1]
پاسخ:
با کمترین تامل و دقت در پاسخ‌های دجال بصره نمایان می‌شود که کلام او دارای اشکالات فراوانی است اینک برخی از اشکالات او را بیان می‌کنیم.
1- در ابتدا پیرامون کلام حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و نسبت ربوبیت به ستاره، ماه و آفتاب می‌گوید که در عالم ملکوت صورت گرفته و در حصول آن در عالم دنیا می‌گوید: «چه بسا آن را در عالم دنیا جهت احتجاج به مشرکان تکرار کرده است» ولی در انتها می‌گوید: «پس اگر قول ایشان (این پروردگار من است) در عالم دنیا بوده در حالی که جستجوی از پروردگار بوده، پس او قطعا مشرک بوده است و در صدور آن از حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و غیر ایشان فرقی نیست بله از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) شرک نیست چون این بحث ملکوتی و روحی بوده است بعد از این‌‌که ملکوت آسمان‌ها و زمین دید» یعنی در ابتدا می‌گوید: کلام حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در عالم دنیا بوده و در انتها می‌گوید فقط در عالم ملکوتی صورت گرفته است.
2- فرمایش حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) قطعا در عالم دنیا بوده زیرا که آن هنگامی که افول آفتاب را دید گفت: «...فلما افلت قال یا قوم انی بریء مما تشرکون(انعام/78) هنگامی که افول کرد گفت ای قوم من همانا من از آنچه که به آن شرک می ورزید برائت می‌جویم» یعنی با مشرکین سخن می‌گفتند و آیات بعد نیز احتجاج آنان را ذکر کرده است؛ آیا مشرکان در ملکوت سیر کرده بودند و احتجاج و مناظره آنان در ملکوت صورت گرفته یا در عالم دنیا بوده است؟!! پس با توجه به کلام احمد الحسن که گفته: «پس اگر قول ایشان (این پروردگار من است) در عالم دنیا بوده در حالی که جستجوی از پروردگار بوده، پس او قطعا مشرک بوده است و در صدور آن از حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) و غیر ایشان فرقی نیست» باید گفت که نستجیر بالله حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در آن هنگام مشرک شدند.
3- حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) هنگامی که نور اهل بیت (علیهم‌السلام) را دید، در آن هنگام فقط نور آن سه بزرگوار ندید بلکه نور کل اهل بیت (علیهم‌السلام) را دید و همچنین هنگامی که نور اهل بیت (علیهم‌السلام) دید هیچ اشتباهی مرتکب نشد بلکه از خداوند متعال سوال کردند خداوندا این نور چیست حق تعالی فرمودند این محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برگزیده من است...[3] پس حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) به هیچ عنوان نسبت ربوبیت به آن سه بزرگوار (علیهم‌السلام) ندادند و این اشتباهی فاحش از احمد الحسن است.
4- دجال بصره می‌گوید: «حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) آن هنگامی نور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دید نمی‌توانست تشخیص دهد که ایشان از بندگان خدا است تا اینکه حقیقت آنها را شناخت» در حالی که روایت سابق صراحت دارد بر این‌که هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) نور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دیدند از خداوند متعال پرسیدند این نور چیست؟ و این قدرت را داشت که تشخیص دهد نور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  نور الوهیت و ربوبیت نیست بلکه نور خلقی از مخلوقات خداست.
5- احمد الحسن گفته است که: چون حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در ملکوت نسبت ربوبیت را به آن سه بزرگوار داده بودند پس مشرک نیستند!! آیا با تغییر مکان ماهیت شرک تغییر می‌کند؟ به عبارت دیگر: چه فرقی بین نسبت ربوبیت در عالم دنیا و در عالم ملکوت وجود دارد که در عالم دنیا شرک ولی در ملکوت عین توحید است؟!
6-  با توجه به اشکال دوم و سوم، دیدن ملکوت آسمان‌ها و زمین توسط حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در عالم دنیا بوده و در عالم ملکوت برخلاف گمان احمد الحسن نبوده است.
7- ذات حق تعالی قابلیت دیدن ندارد و مسلما حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) که از انبیاء اولی العزم و مبلغ توحید بوده، چنین مساله‌ای را می‌دانستند پس متهم کردن حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) به نسبت دادن ربوبیت به آن سه بزرگوار (علیهم‌السلام) کاملا اشتباه است بلکه چنین عملی در شان ایشان نیست.
اشکالات دیگری نیز وجود دارد که از ذکر آنها خود داری می‌کنیم و در بی‌کفایتی و جهل احمد الحسن، اشکالات یاد شده کفایت می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. احمد اسماعیل (مدعی یمانی)، المتشابهات، ج1، ص24، چاپ سوم، 1431ق.
[2]. وَ بِالْإِسْنَادِ يَرْفَعُهُ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ كَشَفَ لَهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ فِي جَانِبِ الْعَرْشِ نُوراً فَقَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي مَا هَذَا النُّورُ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذَا مُحَمَّدٌ صَفِيِّي فَقَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى بِجَانِبِهِ نُوراً آخَرَ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذَا عَلِيٌّ نَاصِرُ دِينِي قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى بِجَانِبِهِمَا نُوراً آخَرَ ثَالِثاً يَلِي النُّورَيْنِ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذِهِ فَاطِمَةُ تَلِي أَبَاهَا وَ بَعْلَهَا فَطَمَتْ مُحِبِّيهَا مِنَ النَّارِ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى نُورَيْنِ يَلِيَانِ الْأَنْوَارَ الثَّلَاثَةَ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَذَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ يَلِيَانِ أَبَاهُمَا أُمَّهُمَا وَ جَدَّهُمَا قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنِّي أَرَى تِسْعَةَ أَنْوَارٍ قَدْ أَحْدَقُوا بِالْخَمْسَةِ الْأَنْوَارِ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِمْ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ بِمُنْ يُعْرَفُونَ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدٌ وَلَدُ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرٌ وَلَدُ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى وَلَدُ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٌّ وَلَدُ مُوسَى وَ مُحَمَّدٌ وَلَدُ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ وَلَدُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ وَلَدُ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٌ وَلَدُ الْحَسَنِ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ أَرَى عِدَّةَ أَنْوَارٍ حَوْلَهُمْ لَا يُحْصِي عِدَّتَهُمْ إِلَّا أَنْتَ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ هَؤُلَاءِ شِيعَتُهُمْ وَ مُحِبُّوهُمْ قَالَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي بِمَ يُعْرَفُ شِيعَتُهُمْ وَ مُحِبُّوهُمْ قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ بِصَلَاةِ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ الْجَهْرِ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ الْقُنُوتِ قَبْلَ الرُّكُوعِ وَ سَجْدَتَيِ الشُّكْرِ وَ التَّخَتُّمِ بِالْيَمِينِ قَالَ إِبْرَاهِيمُ اجْعَلْنِي إِلَهِي مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ قَالَ قَدْ جَعَلْتُكَ مِنْهُمْ فَأَنْزَلَ تَعَالَى فِيهِ‏ وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‏ صَدَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَ رَسُولُهُ.
ابن شاذان قمى، الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص158، قم، چاپ: دوم، 1363ش.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.