دفاع جانانه و زیبای عالم سنی از امیرالمومنین علی (علیه السلام)

  • 1397/01/22 - 11:49
عالم سنی «حسن بن فرحان المالکی» از محققان اهل سنت عربستان در کتاب خود به نام ( داعیه و لیس نبیا) به معنی «مبلّغ نه پیامبر» به نقد خطاهای «محمد بن عبدالوهاب» می‌پردازد، وابراز تعجب می‌کند که چگونه علمای وهابی این همه خطا و اشتباه را در کلمات شیخ نادیده گرفته و به سادگی از آن گذشته‌اند. سپس می‌افزاید: اگر بعضی از آنان، حتی چند مورد از خطاهای وی را یاد آور شده بودند، من ضرورتی برای نوشتن این کتاب نمی‌دیدم، ولی چه کنم که همه سکوت کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ عالم سنی «حسن بن فرحان المالکی» از محققان اهل سنت عربستان و از شاگردان «شیخ عبدالعزیز بن باز» با نگاهی به غلو اندیشی و افراط گرایی «محمد بن عبدالوهاب» در کتاب خود به نام (داعیه و لیس نبیا) به معنی «مبلّغ نه پیامبر» به نقد خطاهای «محمد بن عبدالوهاب» می‌پردازد، این عالم سنی می‌نویسد: نمونه‌هایی از اتهامات شیخ علیه مسلمانان را از کتاب «الدررالسنیه» برگزیده‌ایم که به صورت گذرا مورد بحث قرار خواهد گرفت.[1]
ما در این نوشتار از بین چهل نمونه از خطاها و اتهامات شیخ «محمد بن عبدالوهاب» علیه مسلمانان فقط نمونه هشتم را ذکر می‌کنیم و نقد آن را توسط عالم سنی بیان می‌کنیم، امیدواریم عدّه‌ای از خواب غفلت بیدار شوند.

نمونه هشتم: «تکفیر دشنام دهندگان صحابه»
«حسن بن فرحان مالکی» اندیشمند سنی می‌گوید: این دیدگاه نادرست بر مبنای آن‌چه که شیخ، دشنام دهندگان صحابه را تکفیر کرده است. در کتاب‌های عقاید افراطی آمده است و گرنه حجت شرعی ندارد؛ زیرا با وجود این‌که خوارج، امام علی (علیه السلام) را تکفیر می‌کردند و به او دشنام می‌دادند، اما وی آنان را تکفیر نکرد. هم‌چنین «احمد بن حنبل» در مسندش با سند صحیح از مسند ابوبکر نقل می‌کند: «ابو بکر صدیق از آزار رساندن به کسی‌که به او دشنام دهد یا سخن درشت علیه او اظهار کند، نهی کرده.»
از طرفی، چرا کسانی‌که دشنام به صحابی را کفر می‌دانند، از معاویه که به علی (علیه‌السلام) دشنام می‌داد، دفاع می‌کنند؛ آیا علی (علیه‌السلام) صحابی نبود؟ آیا در کتاب معتبر «صحیح مسلم» از معاویه نقل نشده است که به مردم دستور داد به امام علی (علیه‌السلام) دشنام دهند؟[2] آیا حمایت از امام علی (علیه‌السلام) و طُلقا[3] مباح است؟ اگر این‌گونه است، چرا دفاع از امام علی و محکوم کردن ظلم در حق او را فقط  مخصوص کتاب‌های شیعه می‌دانید؟[4]

با وجود این‌که بسیاری از بزرگان اهل سنت کتاب‌ها و تألیفاتی درباره فضایل امام علی (علیه‌السلام) نوشته‌اند؛ از جمله نسائی کتاب خصائص امیرالمؤمنین، علی بن ابی‌طالب را در اوائل قرن چهارم، در رد اهل شام و ناصبی‌ها[5] نوشت و به خاطر نوشتن این کتاب گور خود را کند. زیرا ناصبی‌های دمشق از او خواستند تا کتابی همانند آن در فضایل معاویه بنویسد، که در پاسخ آن‌ها اظهار داشت: من درباره او یک حدیث بیشتر نمی‌دانم، و آن حدیث این است: «لا اشبع الله بطنه» (خداوند شکم او را سیر نکند! )[6]در نتیجه آنان خشمناک شدند و او را تحت فشار قرار دادند تا جان داد.

و امام «حافظ ابو عبدالله حاکم»، مؤلف کتاب المستدرک در اوایل قرن پنجم روایات زیادی درباره فضایل امام علی (علیه‌السلام) و در دفاع از او در مستدرک نقل کرد و ناصبی‌ها طبق شیوه معمول خود از او خواستند احادیثی نیز درباره معاویه جمع‌آوری کند که در پاسخ اظهار داشت: «قلبم اجازه نمی‌دهد» و در نتیجه او را در منزلش در خراسان محصور کردند. هم‌چنین امام «ابن عبدالبر» در زمان حیاتش، امام اهل سنت بود و در کتاب‌هایش از امام علی (علیه‌السلام) دفاع کرده است. از جمله در کتاب «الاستیعاب و الاستذکار» که در اواسط قرن پنجم نوشته است، و سلفیه معاصر از او به خاطر بسط مشاجرات صحابه انتقاد کرده‌اند: در حالی‌که آنان می‌دانند «ابن تیمیه» این موضوع را بیشتر بسط داده است،[7] اما منظور آن‌ها این است که چرا او فضائل امام علی (علیه‌السلام) را بیان کرده و ظلم معاویه را تقبیح کرده است.

هم‌چنین، ناصبی‌ها با تمام توان هجوم خود را بر کسانی متمرکز می‌کنند که از امام علی (علیه‌السلام) دفاع و ستم معاویه را نقد کنند و در نتیجه  آنان را متهم به رافضی بودن می‌کنند. بنابراین در میان اهل سنت نیز کسانی‌که قائل به فضل اهل بیت و دفاع از آن‌ها باشند وجود دارند. اما غالباً ناصبی‌ها برای از بین بردن نام آن‌ها تلاش می‌کنند، هم‌چنان که امروز نیز تلاش‌ها ادامه دارد، با وجود این‌که کتاب‌های ناصبی‌ها، مانند کتاب‌های «ابن تیمیه و فراء حنبلی، محب الدین خطیب» و سایر کتاب‌های سلفیه و پایان نامه‌های دانشگاهی بر حفظ حرمت صحابه تبلیغ می‌کنند. اما تمام آن‌ها مشوب (آمیخته و مخلوط) به دشمنی پنهان با اهل بیت است.[8]

پی‌نوشت:

[1]. ترجمه کتاب: داعیه ولیس نبیا (مبّلغ نه پیامبر) مولف: عالم سنی«حسن بن فرحان المالکی»، ص91.
[2]. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج، دار احیاء التراث العربی، بیروت: کتاب فضائل الصحابة، باب 32 من فضائل علی بن ابی طالب، ح2404، ص1042. «عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ سَعْدًا فَقَالَ: مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ؟ فَقَالَ: أَمَّا مَا ذَكَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ أَسُبَّهُ،» عامر بن سعد بن ابى وقّاص، از پدرش روايت كرده است كه در يكى از روزها، معاوية بن ابى سفيان به سعد دستور داد [تا به حضرت على بن ابي‌طالب عليه السّلام ناسزا بگويد! «سعد» از دستور او سرپيچى كرد.] معاويه، از وى پرسيد : به چه سبب على را آماج ناسزا و دشنامت قرار نمی‌دهی؟ سعد گفت: بخاطر آنكه سه فضيلت از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در شأن على عليه السّلام شنيده‌ام كه با توجه به آنها، هيچگاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمى‏‌كنم و هر گاه يكى از آنها براى من بود، بهتر و ارزنده‌‏تر از شتران سرخ مو بود كه در اختيار من باشد.
[3]. طلقا؛ یعنی آزادشدگان. «طلقاء» جمع طلیق است و در لغت به اسیری اطلاق می‌شود که اسارتش از او برداشته شده و رها شده باشد. عده ای از روی اکراه و ناچاری در جریان فتح مکه مسلمان شدند در حالیکه مستحق مجازات بودند، اما پیامبر اکرم به آنها فرمود: «اذهبوا وانتم الطّلقاء؛ بروید شما آزاد شدگانید.»
[4]. ترجمه کتاب: داعیه ولیس نبیا( مبّلغ نه پیامبر) مولف: عالم سنی «حسن بن فرحان المالکی» ص86
[5]. ناصبی: کسی است که وقتی فضیلتی از اهل بیت را می‌شنود انکار می‌کند. کسیکه با آنکه می‌داند نصّ بر حضرت علی وجود دارد آن را انکار می‌کند و در روایت صحیحه‌ای آمده است: «ناصبی کسی نیست که دشمنی با ما اهل بیت نماید، زیرا تو نمی‌توانی کسی را بیآبی که بگوید من پیامبر و خاندان او را دشمنی می‌ورزم، بلکه ناصبی کسی است که خود را در مقام دشمنی شما قرار دهد در حالیکه می‌داند شما ولایت ما را داشته و شیعه ما هستید.»
[6]. أحمد بن يحيى بن جابر ( البلاذري )، أنساب الأشراف، تحقيق : الدكتور محمد حميد الله، مطابع دار المعارف بمصر، 1959م، ج1،ص532،« فقال : لا أشبع الله بطنه فكان معاوية يقول : لحقني دعوة رسول الله صلى الله عليه وسلم . وكان يأكل في كل يوم مرّات أكلا كثيرا»
مسلم النيسابوري، صحيح مسلم، مصادر حديث سنى – فقه، دار الفكر - بيروت – لبنان، ج8،ص27« عن ابن عباس قال كنت ألعب مع الصبيان فجاء رسول الله صلى اللهعليه وسلم فتواريت خلف باب قال فجاء فحطأني حطأة وقال اذهب وادع لي معاوية قال فجئت فقلت هو يأكل قال ثم قال لي اذهب فادع لي معاوية قالفجئت فقلت هو يأكل فقال لا أشبع الله بطنه» مسلم در صحیح از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آورده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند.( هرچند بعضی از اهل سنت(مانند مسلم نیشابوری)  این کلام پیامبر را دعا و فضیلت برای معاویه می داند، اما برای  انسان منصف و عاقل قابل قبول نیست)
[7]. بغض حضرت علی نزد اکثر صحابه
[8]. ترجمه کتاب: داعیه ولیس نبیا (مبّلغ نه پیامبر) مولف: عالم سنی «حسن بن فرحان المالکی» پاورقی ص98

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.