پرسشهای بیجواب
.
ماجرای غدیر از اتفاقاتی است که خداوند متعال اراده کرده است که هرگز گرد فراموشی بر آن ننشیند و گذر زمان آن را کهنه نکند. لذا پیرامون این واقعه عظیم آیاتی را نازل نمود تا مردم آن را بخوانند و هرگز فراموش نکنند.
یکی از این آیات که در مورد حادثه عظیم غدیر نازل شده است، آیه تبلیغ است. خداوند متعال در آیه 67 سوره مبارکه مائده فرمود: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّـهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهدِي القَومَ الكَافِرِين.[مائده/67] اى پيامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهی، رسالتش را به انجام نرساندهاى و خدا تو را از گزند مردم نگاه مىدارد. بیگمان، خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.»
محدّثان و مورخان بزرگ اسلام از فریقین معتقدند که آیه فوق در شأن امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) نازل شده است. همچنین روایات زیادی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد که تواتر این روایات جای هرگونه شک را از بین میبرد.
مفسران و محدثان بزرگی همچون ابن ابیحاتم،[1] فخر رازی،[2] آلوسی،[3] حاکم حسکانی،[4] بدرالدین عینی،[5] به نزول آیه فوق در شأن امیرالمومنین اعتراف و اقرار کردهاند.
اما آنچه که در میان روایات از همه روشنگر تر است، روایتی است که محمد بن جریر طبری در کتاب الولایة خود ذکر کرده است این روایت حرفهای زیادی برای گفتن دارد. انگار رسول خدا آینده را میدید و خطاب به غاصبان خلافت، سخنانی را ایراد کرده است. مخالفان اهل بیت با دیدن این روایت باید پاسخ خیلی از سؤالات را بدهند.
ذهبی در خصوص کتاب الولایة میگوید: «محمد بن جریر طبری، اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمعآوری کرده است که من قسمتی از آن را دیده و از گستردگی روایاتش شگفتزده شدهام و یقین کردم که این(واقعه غدیر)، اتفاق افتاده است.»[6]
طبری در این کتاب به سند خود از زید بن ارقم آورده است که رسول خدا فرمودند: «إنّ الله تعالى أنزل إلىَّ : (بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ) . وقد أمرنی جبرئیل عن ربّی أن أقوم فی هذا المشهد، و ُعلم کلَّ أبیض و أسود: أنَّ علیّ بن أبی طالب أخی و وصییّ و خلیفتی و الإمام بعدی... فاعلموا معاشرَ الناس ذلک؛ فإنّ الله قد نصبه لکم ولیّاً و إماماً و فرض طاعته على کلّ أحد، ماض حکمه، جائز قوله، ملعونٌ من خالفه، مرحومٌ من صدّقه، اسمعوا و أَطیعوا فإنَّ اللهَ مولاکم و علیٌّ إمامکم. ثمّ الإمامه فی ولدی من صلبه إلى القیامه... فهو الّذی یهدی إلى الحقّ و یعمل به، لن یتوبَ الله على أحد أنکره، و لن یغفر له، حتماً على الله أن یفعل ذلک أن یعذّبه عذاباً نُکراً أبد الآبدین، فهو أفضل الناس بعدی ما نزل الرزق و بقی الخلق، ملعونٌ من خالفه... إفهموا محکم القرآن، و لا تتِّبعوا مُتشابهه، و لن یفسِّر ذلک لکم إلاّ من أنا آخذٌ بیده و شائلٌ بعَضُده و مُعلِمکم أنَّ من کنتُ مولاه فهذا ـ فعلیٌّ ـ مولاه، و موالاته من الله عزّوجلّ أنزلها علیّ. .... ثمّ رفعه إلى السماء حتّى صارت رجله مع رکبه النبیّ(صلى الله علیه وآله و سلم) و قال: معاشرَ الناس هذا أخی و وصیّی و واعی علمی و خلیفتی على من آمن بی و على تفسیر کتاب ربّی. أللّهمّ والِ من والاه وعادِ من عاداه والعَنْ من أنکره ، واغضَب على من جحد حقّه. أللّهمّ إنّک أنزلت عند تبیین ذلک فی علیٍّ: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم» بإمامته ، فمن لم یأتمَّ به و بمن کان من ولدی من صلبه إلى القیامه، فاُولئک حبطت أعمالهم و فی النار هم خالدون. إنّ إبلیس أخرج آدم(علیه السلام) من الجنّه، مع کونه صفوه الله، بالحسد؛ فلا تحسدوا فتحبطَ أعمالُکم و تزلَّ أقدامکم... معاشرَ الناس سیکون من بعدی أئمّه یدعون إلى النار و یوم القیامه لا یُنصرون، و إنّ الله و أنا بریئان منهم، إنّهم و أنصارهم و أتباعهم فی الدرک الأسفل من النار... .[7] رسول خدا در بازگشت از حجة الوداع به غدیر خم رسید و در ضمن خطبهای طولانی فرمود: خداوند آیه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّـهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» را بر من نازل کرد و جبرئیل از جانب خدا به من فرمان داد که در این مکان بایستم و به هر سیاه و سفیدی اعلام کنم: علی برادر و وصی و خلیفه من و امام پس از من است... . ای مردم! این واقعیت را بفهمید، زیرا خداوند او را ولی و امام شما قرار داده است و اطاعتش را بر همگان واجب کرده است. حکمش لازم الاجراست و سخنش بر حق است. کسیکه با او مخالفت کند، ملعون است و آنکه او را تصدیق کند، مورد رحمت. بشنوید و فرمان ببرید که همانا خداوند مولای شما و علی امام شماست و پس از او تا روز قیامت، امامت در فرزندان من از نسل او است... . علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من گرد آورده است و من آن را به علی انتقال دادم. از او گمراه نشوید و از روی تکبر از او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت میکند و به آن عمل میکند. هر کس او را انکار کند، توبهاش پذیرفته نمیشود و خداوند او را نمیآمرزد... . او برترین مردم پس از من است تا زمانی که روزی نازل میگردد و مخلوقات باقی باشند. هر که با او مخالفت کند، ملعون است. این سخنان را جبرئیل از جانب خدا بر من نازل کرده است؛ محکمات قرآن را دریابید و از متشابهات پیروی نکنید. هیچ کس آن را برای شما تفسیر نمیکند جز آنکه من دستش را بالا بردهام و به شما اعلام کردم که هر که من مولای اویم، علی مولای اوست و موالات او از جانب خداوند بر من نازل شده است. سپس حضرت را بالا برد و فرمود: ای مردم! این شخص برادرم و وصی من و ظرف علم من و جانشین من بر ایمان آورندگان به من و بر تفسیر کتاب پروردگار من است. سپس حضرت فرمودند: خدایا تو برای روشن شدن امامت علی آیه (الیوم اکملت) را نازل کردی، پس هر که به وی و به فرزندان وی اقتدا نکند، اعمالش باطل و در دوزخ جاودان خواهد بود. همانا ابلیس، آدم را به خاطر حسادت از بهشت بیرون کرد؛ پس حسادت نکنید که اعمالتان باطل شده و قدمهایتان لغزش پیدا میکند.... ای مردم! به زودی بعد از من کسانی میآیند که مردم را به سوی آتش دعوت میکنند. آنها در قیامت هیچ یاوری ندارند. خداوند و من از آنها بیزاریم. آنها و پیروانشان در درک اسفل از دوزخ هستند...»
این خلاصهای بود از روایت طبری؛ حال سوال ما از غاصبان خلافت و حامیان جریان سقیفه این است که همانطور که در روایت دیدیم رسول خدا مخالفان جانشینی حضرت علی را با تعابیر تندی خطاب کرده است. آنها را ملعون خوانده است و دستور داده است که از علی اطاعت کنید، چرا که حکمش لازم الاجراست، و همچنین فرموده است که هر کس او را انکار کند، توبهاش پذیرفته نمیشود و خداوند او را نمیآمرزد. رسول خدا صراحتاً بیان کرده است که علی (علیهالسلام) برادرم و وصی من و ظرف علم من و جانشین من است و از همه بالاتر و منکران و غاصبان حق علی (علیهالسلام) را با ابلیس مقایسه کرده است و باز بالاتر اینکه حضرت به طور واضح فرموده است که کسانی میآیند و مردم را به آتش فرا میخوانند. آیا گمراه کردن مردم از راه حق، در واقع هدایت آنها به جهنم نیست؟
سؤال ما این است که در برابر این سخنان صریح و واضح چه پاسخی خواهید داشت؟ آیا رسول خدا با این خطبه غراء، حجت را بر همه مسلمین و حاضران در صحرای غدیر، تمام نکرده است؟
آنقدر این سخنان صراحت داشت که خلیفه دوم به نزد حضرت علی آمد و آشکارا این مقام را به ایشان تبریک گفت.
احمد بن حنبل به نقل از براء بن عازب گفته است: «فلقيه عُمر بعد ذلك فقال له هنياء يا بن أبي طالب أَصبحت و أمسيت مولي كل مؤمن و مؤمنة.[8] عمرگفت: مبارك باشد بر تو ای علی، تو اكنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی.»
پس دیگر هیچ عذر و بهانهای برای نپذیرفتن حق حضرت علی (علیهالسلام) وجود ندارد. چرا خلیفه دوم وصیت رسول خدا را نادیده گرفت و حق حضرت علی (علیهالسلام) را غصب نمود؟
پینوشت:
[1]. تفسیر قرآن العظیم، ابن ابیحاتم، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص1172
[2]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج12، ص401
[3]. روح المعانی، آلوسی، دارالعلم، بیروت: ج3، ص359
[4]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، دارالفکر، بیروت:ج1، ص254، ح248
[5]. عمدة القاری فی شرح البخاری، بدرالدین عینی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج18، ص206
[6]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج14، ص277
[7]. سایت آیت الله مکارم شیرازی، «ارتباط آیه تبلیغ با واقعه غدیر چیست؟»
[8]. مسند أحمد، احمد بن حنبل، مؤسسة قرطبة، مصر: ج 4، ص 281، ح18502،
المصنف في الأحاديث والآثار، ابن ابی شیبه، مکتبة الرشد، ریاض: ج 6، ص 372، ح32118،
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت:ج 42، ص 221
ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، محب الدین طبری، دارالکتب المصر، مصر: ج1، ص67
تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ذهبی، دارالکتب العربی، بیروت: ج 3، ص 632،
البداية و النهاية، ابن کثیر، مکتبة المعارف، بیروت: ج7، ص350،
الحاوي للفتاوي في الفقه، سیوطی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص78
افزودن نظر جدید