مباحث روایی

09/06/1393 - 20:24

اگر عمر به عباس توسل کرد به این دلیل بود که ثابت کند توسل به غیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم جایز است و توسل به غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) اشکالی ندارد. شاید مردم فکر می‌کردند که توسل و استسقاء فقط به پیامبر (صلی الله علیه و آله) جایز است. خلیفه دوم، مردم را آگاه کرد که توسل به غیر ایشان هم جایز است. اگر خلیفه دوم به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسل می‌کردند...

09/05/1393 - 22:54

رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ابتداءً از حاضرین اقرار گرفتند بر اینکه آن بزرگوار اَوْلی به نفس نسبت به آنان می‌باشند، و با این اقرار گرفتن به این آیه مبارکه اشاره داشتند: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ. [احزاب/ 6] پیامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان. مستفاد از این آیه کریمه این است که در کلیّه اموری که از طرف شرع انور...

09/04/1393 - 06:20

طبق حدیث فرار شیطان از عمر، آیا معقول است شیطان از عمر فرار کند در حالی که شیطان از حضرت آدم فرار نکرد و او را وسوسه کرد که از میوه درخت تناول کند؟ اگر حدیث فرار شیطان از عمر را قبول کنیم این به معنای این است که ایمان عمر بیشتر از حضرت آدم است، آیا کسی از اهل سنت تا به حال این ادعا را پذیرفته است؟

08/26/1393 - 23:49

هنگامی که پیامبر فرمودند: «کاغذ و قلم بیاورید، تا چیزی برایتان بگویم که بعد از من گمراه نشوید»، شخصی از میان جمعیت برخاست و گفت: «انّ الرجل لیهجر» یعنی این مرد هذیان می‌گوید. موافقین سقیفه می‌گویند که این سخن عمر بن خطاب، توهینی به پیامبر نبود و برای سخن عمر، توجیهاتی بیان می‌کنند. این نوشتار پاسخی است به این توجیهات که...

08/12/1393 - 06:59

از ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم و ديلمى و ابن عساكر و ابن نجار نقل مى‏‌كند: «هنگامى كه آيه‏ انَّما انْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ نازل شد پيامبر صلى الله عليه و آله دستش را بر سينه خود گذاشت و فرمود: «منذر منم»، و با دستش اشاره به شانه على عليه السلام كرد و فرمود: «هادى تويى اى على» بعد از من هدايت يافتگان به وسيله تو هدايت مى‏‌شوند».

07/06/1393 - 07:14

در یکی از سایت‌های مخالف این مساله مطرح شده بود که کدام عقل سلیم قبول می‌کند که جنیان بتوانند خدمتگزار امامان شیعه باشند؟ مستشکل به روایتی در این باره استدلال کرده بود که امام فرمود: «ما پيروانى از جن داريم چنانكه پيروانى از انس داريم، چون اراده كارى كنيم، آنها را می‌فرستيم». در پاسخ به اشکال مطرح شده، نکاتی گفتنی و شنیدنی است...

06/19/1393 - 08:04

سفیان روایت می‌کند: به امام صادق علیه السلام گفتم: فدایتان شوم، شخصی از نزد شما می‌آید که به کذب و دروغ‌گویی معروف است و از شما حدیث روایت می‌کند و ما نسبت به او کراهت داریم. پس امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می‌گوید که من گفته‌ام شب روز است و یا روز شب است؟ گفتم: خیر. فرمود: حتی اگر گفت که من آن را گفته‌ام، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده‌ای...

06/19/1393 - 06:28

عبدالله فرزند احمد بن حنبل مي‌گويد : براي پدرم حديث « سفينه » را نقل كردم و از او سئوال كردم : نظرت راجع به فضيلت اصحاب بعد از پيامبر چيست ؟ او گفت: در رابطه با خلافت در مرحله اول ، فضيلت با ابوبكر و بعد از او با عمر و بعد با عثمان است ؛ گفتم : پس [حضرت ] علي [ عليه السلام ] چه مي‌شود ؟

05/18/1393 - 05:38

بخاري در صحيحش از نبي مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مي‌كند:«يؤخذ برجال من أصحابي ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابي، ‌فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم». فرداي قيامت صحابه من را، راست و چپ مي‌گيرند و من عرضه مي‌دارم كه اينها صحابه من هستند، گفته مي‌شود از روزي كه تو از آنها مفارقت كردي، ‌اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.

04/28/1393 - 19:09

واقعا به شرط انصاف، قضاوت یک سنی با مطالعه در مورد این دو حدیث، در دو کتاب صحیح بخاری و مسلم خودشان چه خواهد بود؟! اگر سب صحابه موجب هدر بودن و کفر باشد آیا این فقط در مورد شیخین(ابوبکر و عمر) صادق است؟!فارغ از هر قضاوتی اما در هرحال این مظلومیت علی است که در سطر به سطر تاریخ اسلام موج می‌زند!

04/26/1393 - 21:21

کسانی که به نهج البلاغه برای اثبات عدم علم غیب امام استناد می کنند چرا به قسمت های دیگر نهج البلاغه درباره پیشگویی ها و علم غیب امام دقت نمی کنند. در چندین قسمت نهج البلاغه امام به علم غیب خود اشاره می کند. پس از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، نمی پرسید از چیزی که میان شما تا روز قیامت می گذرد و نه از گروهی که صد نفر را هدایت یا گمراه سازد،....

04/24/1393 - 05:39

همسر عزيز مصر، تصميم بر كامجويى از يوسف داشت و نهايت كوشش خود را در اين راه به كار برد، يوسف هم به مقتضاى طبع بشرى و اينكه جوانى نوخواسته بود، و هنوز همسرى نداشت، و در برابر هيجان‌‏انگيزترين صحنه‌‏هاى جنسى قرار گرفته بود. چنين تصميمى را مى‏‌گرفت هر گاه برهان پروردگار يعنى روح ايمان و تقوى و تربيت نفس و بالآخره مقام "عصمت" در اين وسط حائل نمى‌‏شد

04/19/1393 - 11:00

در یک کلام کوتاه سخن در این است که به یک ويژگى‏ مهمی كه همه اهل سنّت در خلیفه لازم مى‏دانند اشاره و بررسی کنیم؛ و به این نتیجه برسیم که این ویژگی در کدامیک از خلفا یافت می‌شده، در این صورت عقل حکم می‌کند کسی که این ویژگی‌ را داشته باشد او مستحق به خلافت است.امام علی فرمودند که: رسول خدا (صلى اللَّه عليه وآله) هزار نكته علمى را براى من روشن ساختند كه از هر نكته و حقيقت آن هزار حقيقت ديگر گشوده مى‌‏شود

04/16/1393 - 09:01

این حدیث که امام علی و شیعیانش از بهترین افراد هستند، حدیثی است متواتر که در کتب فریقین آمده است. این حدیث تنها از طریق ابوجارود نقل نشده است، بلکه در منابع متعددی از کتب اهل سنت نقل شده است که در آن اسمی از ابوجارود نیست.به عنوان نمونه در الدر المنثور و شواهد التنزیل و دیگر کتب معروف اهل سنت آمده است که:تو و شيعيانت در روز قيامت خيرالبريه (بهترين مخلوقات) هستيد هم خدا از شما راضى است و هم شما از خدا راضى هستيد

صفحه‌ها