اعتقادات
همهی پیامبران عظام الهی خود را بندهی خداوند معرفی کردهاند و هرگز از صفات خاص خداوند برای معرفی خود استفاده ننمودهاند. این در حالی است که حسینعلی نوری که مدعی آئین جدیدی است، صفات خدا را به خود نسبت میدهد و خود را به جای خدا معرفی میکند. حال بهائیان که مدعی یگانه پرستی هستند، نمیدانند خدای یگانه را میپرستند یا بهاءالله را؟
از آنجا که مدعیان دروغین بهائیت، برای اثبات ادعای خویش از آوردن ادلهای همچون معجزه ناتوانند، به تکاپو افتادند تا با زیر سؤال بردن معجزات آشکاری چون ید بیضاء و عصای موسی (علیه السلام) آن را فقط در توان فهم اهل معنا قلمداد کنند تا بدین وسیله بتوانند کتب سرشار از اغلاط و اشتباهات ادبی خویش را از جمله معجزات به شمار آورند.
بهائیان برای توجیه ادعای شارعیت باب، با توسل به بعضی از روایات اسلامی مدعی شدهاند که امام دوازدهم شیعیان، مقام شارعیت دارد. در پاسخ باید گفت: اولاً: منظور از تجدید فرائض، احیای سنتهای اسلامی است ثانیاً: آیات و روایات بسیاری دلالت دارند بر اینکه دین اسلام، آخرین دین آسمانی است ثالثاً: جانشین پیامبر وظیفهاش تبیین دین اسلام است.
معنایی که رهبران بهائی از پلورالیسم میکنند، خلاف اعتقاد ادیان و عقلای عالم است؛ زیرا در نظر ایشان سعادت و درستی حقیقی، مختص یک دین یا مذهب خاصی نیست، بلکه همهی ادیان در آن مشترکند؛ چنانچه عبدالبهاء در اینباره میگوید: «بدان به درستی که سعادت، مختص یک جمعیت و دین خاص نیست، پس اشکالی ندارد که تو بهائی و مسلمان باشی یا بهائی و ماسونی باشی یا بهائی و مسیحی باشی و یا بهائی و یهودی باشی».
از جمله استدلالهای باطلی که بهائیت برای اثبات نبوت پیشوایان خویش به کار میبرند، استدلال به آیهی 15 سورهی غافر است؛ آنها فراز «یلقی االروح... جبرئیل فرستاده میشود» را دال بر عدم ختم نبوت دانستهاند. در پاسخ باید گفت: مراد از روح در این آیه، وحی است و فعل مضارع در این آیه، اصلاً دلالتی بر زمان ندارد تا مراد بهائیان اثبات شود.
علیمحمد شیرازی سرکردهی فرقهی بابیه، ادعای قائمیت و امامت نمود، در حالیکه ویژگیهایی را که در روایات در مورد امام زمان ذکر شده است، واجد نبود. چند دسته روایت در این زمینه وجود دارد که بر عمر طولانی حضرت، غیبت طولانی ایشان، نشانههایی که هنگام ظهور به همراه دارد و... دلالت دارند که علیمحمد هیچکدام را دارا نبود.
از دلایلی که مبلّغان بهائی برای انکار معاد میآورند، این است که قیامتی که مسلمانان به آن اعتقاد دارند، خلاف طبیعت و سنت الهی است! این پندار بهائیان، ناشی از آن است که آنان میرزابهاء را فعال مایشاء و خدای خود میدانند و کسی که إله او، موجود مفلوک و ضعیفی باشد، طبیعی است که قیامت در نظر او غیرمعقول آید.
کسی که ادعای نبوت و نمایندگی الهی میکند، باید نشانههای الهی بودن خود را همراه داشته باشد، از جملهی این نشانهها، آوردن معجزه، صداقت در گفتار و داشتن اخلاق الهی است و این امور در علی محمد باب که مدعی بابیت بود، وجود ندارد. علی محمد باب بعدها پا را فراتر گذاشته و ادعای نبوت و در آخر نیز ادعای الوهیت کرد و در آخر هم توبه کرد.
حسینعلینوری در زمان حیات خود چندین بار ادعای خدایی نمود و مردم را به پرستش خود دعوت کرد. رهبران بعد از وی برای معقول جلوه دادن ادعای او دست به توجیهاتی زدهاند، از جمله اینکه مدعی شدهاند برای عبادت احاطهی علمی به معبود لازم است و چون ما نمیتوانیم به خدا علم پیدا کنیم، در نتیجه باید هنگام عبادت حسینعلی را مد نظر قرار دهیم.
از قرآن کریم و روایات به دست میآید که عالم آخرت، جای تکلیف نیست؛ بلکه محل جزاء و پاداش است. در آیات متعددی از روز قیامت به روز جزاء یاد شده است، و یا به صراحت آمده است که در روز قیامت، پاداش اعمال انسانها بطور کامل و مستوفی داده خواهد شد؛ در نتیجه آخرت جای پاداش است نه سرای عمل و لذا تکلیفی در قیامت بر انسان وجود ندارد.
بهائیان قیامت را انکار کرده و آن را به ظهور حسینعلینوری تعبیر کردهاند؛ از دلایلی که برای انکار معاد مطرح میکنند «عدم امکان معرفت عالم ملکوت است»، در پاسخ به این شبهه سه جواب میدهیم: اولاً: معرفت اجمالی کفایت میکند، ثانیاً: ابزار شناخت منحصر در حس نیست و ثالثاً: حقانیت قیامت به وسیله ادلّهی عقلی به اثبات رسیده است.
یکی از ادعاهای میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاءالله، ادعای امّی بودن است. با بررسی این ادعا در کتب بهائیان پی میبریم که نه تنها این شخص امّی نبوده و از علم الهی لدنی برخوردار نبوده است، بلکه با اثبات عدم امّی بودن بهاءالله، ثابت میشود که ادعای پیغمبری این شخص نیز کذب و دروغ بوده است و جهت عوامفریبی بوده است...
با توجه به اینکه بهائیان ادعای عصمت سران خود را دارند، اظهارات متناقض عباس افندی و شوقی درمورد صبحی، معصومیت یکی از آنان را خدشه دار میکند و چنین امامی لایق پیشوایی نیست. عبدالبهاء دربارهی صبحی چنین میگوید: «شکر کن خدا را که چنين پسر روح پروري به تو داد، جناب صبحي به خدمات مرجوعه مشغول و هذا من فضل ربنا الرحمن الرحيم !
بهائیان (که ادعا میکنند، پیرو یک دین آسمانی هستند) وجود قیامت را به عنوان عالمی غیر از عالم دنیا نفی میکنند و بر این عقیدهاند که منظور از قیامت، قیام و بعثت پیامبران در همین دنیاست. حسینعلیبهاء، قیامت را به عنوان عالمی دیگر غیر از این عالم که از معتقدات ادیان الهی است، به باد مسخره گرفته و اینچنین آن را امری موهوم و خرافی قلمداد کرده است!