عرفانهای نوظهور
قرآن کریم کتاب سعادت و هدایت است و به همه وقایع مهم انسان که نقش اساسی در سعادت و شقاوت او دارند اشاره کرده است و طبیعی است که به مسئله مهمی چون عالم ذَر که جایگاه بسیار مهمی در حیات فکری و رفتاری او دارد اشاره داشته باشد. محمد علی طاهری سرکرده عرفان موسوم به (حلقه) است که در کتاب «انسان و معرفت» با عنوان آزمون آخر از آن نام میبرد.
طبق روایت موسوم به «حدیث وصیت» و برداشت احمد الکاطع و اعوان وی، ما بایستی دارای بیست و چهار امام بوده باشیم و نه دوازده امام و احمد را سیزدهمین امام بنامیم! حال آنکه این مخالف تمامی آنچیزی است که از آثار نبوی(صلیاللهعلیهوآله) و کلام اهل بیت (علیهمالسلام) برایمان رسیده است. اینکه شیعیان با نام دوازده امامی معروف گشتهاند بقدری معروف است که کل تاریخ را در برگرفته و شکی در آن نیست.
در قانون جذب انسان کانون عالم است و فرمان میدهد و محقّق میشود. کائنات غلام حلقه بهگوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بطلبد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آنچه انسان بخواهد، همان خواهد شد.اما در دعا، خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل میکنند.
قدرت اندیشه و تأثیر تفکر انسان قابل انکار نیست. انسان میتواند با اندیشه مسائل بزرگ را حل کند و پدیدههای شگفتآفرینی را کشف کند. با همین نیروی اندیشه، انسان تاکنون اختراعات و اکتشافات بسیار چشمگیری انجام داده است، اما آیا تصاویر ذهنی انسان مستقیم بر کائنات اثر میگذارند؟ و شغل و ثروت و قرض و ماشینی که سوار میشویم را مثل آهنربا جذب میکند؟
کتاب کیمیاگر با یک خواب شروع میشود. همه کتاب در جهت رسیدن به گنجی است که در خواب دیده شده است. این کتاب در قالب رمان نوشته شده آن هم رمانی که با خواب شروع میشود. در عرصه ارزیابی اعتبار یک اثر، رمانتیک بودن آن از اعتبار علمی و حقیقی بودنش میکاهد، زیرا در قالب رمان، نویسنده خود را در چارچوب معینی محصور ندانسته و خیال او برای جولان دادن آزاد است.
طاهری بدون اطلاع از این منابع موثق شیعی و غیر شیعی و بدون مراجعه و مطالعه آنها و بدون توجه به فوائد و ضرورت مسأله مهدویت، با این تصور که اگر این مطالب صحت داشت، حتماً آگاهی آن به او میرسید، همه چیز را نفی کرده، و به تمسخر میگیرد و البته توصیهاش این است که لزومی ندارد افراد به این حوزه وارد شوند؛ زیرا شبکه شعور کیهانی تعریف صحیحی از این موضوعات ندارد.
در عصر حاضر که عصر ارتباط سریع است، بهگونهای که هرچه در هر جای این کره خاکی اتفاق میافتد در همه جای آن در همان روز جلوی دیدگان مردم قرار میگیرد، سیل عرضههای مختلف در عرصههای گوناگون به مردم هجوم آورده است که عرفان یکی از آنها بوده و با عنواین و اشکالات متفاوت از سراسر دنیا در حال عرضه است.
رحمت الهی، بیکرانه است و مرزی برای مهربانی خدا نیست؛ (و رحمتی وسعت کلّ شیء.) بشر با استفاده درست از رحمت عام خداوند، شایستگی ورود به میهمان سرای خاص او را در بهشت برین، پیدا میکند.برای نقش واسطه فیض بودن مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه توصیفهای به ظاهر جذاب بیان شده است، که فقط ظاهری فریبنده دارند.
آنچه در مبحث معاد، اهمیت ویژه دارد موضوع «قیامت» است، آغاز واقعه قیامت، مرحلهای است که تسلط بر زمان حاصل میشود. برای توصیف معاد، از این مرحله به بعد این مشکل وجود دارد که همه توصیفات، نوعی توالی را نشان میدهند که وجود زمان را تداعی میکنند؛ در حالی که وقایع مورد توصیف، به رغم این ترتیب، زمانبند نیستند.
سپاس خداوندی را که کتاب را برای هدایت بندگان خود نازل فرمود و هر آنچه که مورد نیاز بشر بود در آن بیان کرد. طاهری تفسیر به رأی خود را همفازی با لوح محفوظ میداند؛ او که به گفته خود، حتی یک بار هم قرآن را نخوانده است، دریافتهای خود از قرآن کریم را باعث افتخار میداند.سخنان طاهری درباره قرآن کریم، برداشت ذوقی و غلط از آن میباشد.
حضرت نوح (علیه السلام) طبق فرمان خدا برای ساختن کشتی آماده شد. تختههایی را فراهم ساخت و آنها را بریده و به هم متصل میکرد، و چندین ماه (بلکه چندین سال) به ساختن کشتی پرداخت. توضیح این که این کشتی، بسیار بزرگ بوده است؛ بعضی نوشتهاند: دارای هفت طبقه و داخل هر طبقه در جهت عرض، دارای نه بخش بوده و به نقل بعضی دیگر؛ دارای سه طبقه بوده است.
احمدالکاطع یا احمد الحسن در قضیه «قصة اللقاء» که در سایت وی موجود است وقتی واژه «رؤیا» را جمع میکند واژه عجیب و غریب «رؤیات» را بکار میبرد. وی احادیث نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) را از روی خود حدیث هم غلط میخواند! در سخنرانی خود تحت عنوان «النصیحة الی طلبة الحوزات» روایت امام صادق را نيز اشتباه قرائت ميكند.
«حدیث وصیت» در کنار ادله واهی احمد و انصار وی پیرامون استخاره و خواب، دیده میشود. وی دلیلی مختص خود را حسب زعم خود در کتب شیعه یافته و سند این روایت نیز طبق گفته وی صحیح است. احمد طی نامهای که به شیعیان نوشته، اصلیترین و بزرگترین دلیل خود مبنی بر صحت دعوی خود را روایتی در کتاب الغیبة طوسی دانسته که اسم آنرا «حدیث وصیت» نام نهاد.
عقیده به تناسخ از هندوستان و چین و اغلب ممالک آسیائی ظهور کرده و کمکم به پارهای از ممالک شرق و غرب هم رسیده است. تناسخ از جمله واژههایی است که علیرغم عاریتی بودن، در عرفان موسوم به حلقه، تفسیر جدیدی یافته است به گونهای که مفهوم تناسخ در قالب یک مفهوم تازه و جذابی به نام «کالبد ذهنی» پی گیری میشود.