عرفانهای نوظهور
تناسخ عبارت است از انتقال نفس پس از مرگ به جسمی از اجسام مانند سلول نباتی، نطفۀ حیوان یا جنین انسان؛ یعنی با مردن انسان، روح او از جسم مادی به حیات برزخی نمیرود؛ بلکه در همین دنیا به جسمی دیگر که ممکن است نبات، حیوان یا انسان باشد، منتقل میشود و زندگی مادیاش را ادامه میدهد. این نگرش در مضمون فیلمها نیز وارد شده است و داستان به گونهای این امر را به تصویر میکشد.
نتقامجویی در مضمون بخشی از فیلمهای این بخش را میتوان به عنوان مجازات برای ظلم انسانهای تبهکار و بزهکار در نظر گرفت؛ ولی نباید این امر را فراموش کرد که در این فیلمها مجازات از راههای قانونی و براساس هنجارهای اجتماعی، ناپسند و ناممکن شمرده میشود که حاصل چنین نگرشی، ایجاد هرج و مرج و بیقانونی در اجتماع انسانی است.
دین با عرفان، پاياپاي يکديگر و در حقيقت دو روي يک سکهاند. از نظر عارفان حقيقي اين دو گسست ناپذيرند و سالک در هر مرحلهای بايد هر دو را پاس بدارد. ليکن پارهای از عارف نمايان و صوفيان ناآگاه بر اين گماناند که آنها در مرحله جدا از يکديگرند و با گذر از پلکان دین و صعود به مرتبه عرفان ديگر التزامی به دین ندارند.
یکی از دست مایههای همیشگی فیلمهای تلویزیونی و سینمایی، پرداختن به داستانهایی با محوریت سحر و جادو است. بخش عمدهای از آنچه این فیلمها به تصویر میکشند ساختۀ تخیل و توهم سازندگان است که مراد این بخش از نوشتار نیست. آنچه موضوع اصلی برای بررسی فیلمها است، اصل جادو و چگونگی نگاه به آن است که با موضوع اصلی نوشتار همخوانی دارد.
قانون جذب روی یکی از ویژگیهای منحصر به نوع انسان دست گذاشته، اما به درستی آنرا نشناخته و با توهمات پوچی آمیخته است. بنابراین چون واقعیتی را میگوید، که فطرتا انسانها با این واقعیت آشنا هستند، به آن اعتماد میکنند؛ ولی چون آن واقعیت را تحریف کرده، به خرافه پوچ تبدیل شده است.
این کتاب قصه پیامبری از بنیاسرائیل است که از دست حاکم ظالم منطقه اَخاب فرار میکند، پیامبری که پائولو معرفی میکند، در حدّ فهم خود پائولو از پیامبری است، نه آن پیامبری که خداوند به جهانیان معرفی کرده است. پیامبر پائولو حتی به اندازه یک انقلابی معمولی هم شجاعت و استقامت ندارد به همین جهت گاهی پشیمان میشود و گاهی به خدا اعتراض میکند.
قهرمانها و الگوهای فیلمها، تأثیر شگرفی در تغییر بینشها و کنشهای انسانی دارند. مخاطبی که با فیلم و شخصیتهای داستانی آن ارتباط برقرار میکند، در این پروسۀ تحول قرار میگیرد و اموری را از شخصیت داستانی، دریافت و از آن تبعیت میکند. نکتۀ بسیار مهم در این زمینه، نوع شخصیت داستانی و چگونگی پرداخت و نگاه به آن است.
در برخی آثار سینمایی و تلویزیونی، گونههای عرفان سرخپوستی دیده میشود. در اینجا فیلمهایی مد نظر است که عرفان سرخپوستی در داستان آنها نقش اساسی دارد و به آن میپردازد و روشن است که فیلمهای بسیاری وجود دارد که با سرخپوستها مرتبط اند؛ ولی عرفان سرخپوستی در آنها مطرح نمیشود.
میل به قدرت در انسان یک مسئله فطری است، جهتش نامحدود بوده و تعیّن خاصی ندارد. با توجه به اینکه با توسعه معلومات و معارف، انسان نیز جهت و تشخّص خود را پیدا کرده و به این تشخیص میرسد که چه کاری شدنی است و او میتواند انجام دهد و همچنین چه قدرتی برای انسان دست یافتنی است و میتواند آن را تحصیل کند.
روند تحریفات در افکار و گفتار مبلغان قانون جذب ادامه پیدا میکند، تا به طور طبیعی به تحریف مفهوم دعا میرسد. وقتی خدا فراموش شود و جز نامی از آن باقی نماند و همه نیروهای الهی اعم از خلق، ارادهی نافذ، ربوبیت و تدبیر کائنات به انسانی که خدا انگاشته میشود، نسبت داده شد، و دعا تبدیل به «جملات تأکیدی» میشود که برای تلقین به نفس گفته میشود.
راز قانون جذب، مخدّری فکری است که مردم را در اوهام و آرزوها فرو میبرد، تا دزدان هوشیار، با آسودگی، تمام هستیِ مردم را به تاراج برند. اگر قانون جذب از سوی مردم جهان پذیرفته شود، آنگاه هیچ نیرویی برای مقابله با ظلم و ستم در جهان باقی نخواهد ماند و آنچه باقی میماند، پلیدی، ستم و تباهی است و مردمی که هر روز چشم بر هم میگذارند...
اما انسان نو به تعابیر نو نیاز دارد. عرفان کهنِ ما، عارف شدن را بسیار دشوار مینمایاند. باید از مراحل بسیار و از آزمونهای بسیار گذر کرد و هنوز اندر خم یک کوچه ماند. کوئلیو عرفان نوینی را عرضه میکند. عرفان کوئلیو، عرفان مردمی است. از نگاه او حرکت به سمت مقصود دشوار نیست، میل قلبی و اراده میخواهد.
پائولو کوئلیو در این کتاب به ترویج جادوگری پرداخته و با بیان مسائلی ناتمام و ناقص در خصوص جادوگری، آن را یکی از راههای تکامل معرفی میکند که میتواند انسان را در حلّ مشکلات خود یاری کند. از آنجا که او بخشی از عمر خود را در راه جادوگری سپری نموده از این رو در بسیاری از آثار خود به ترویج آن میپردازد.
سکس در زندگی پائولو کوئلیو رکن اساسی دارد. کتاب زهیر مستقیم و غیر مستقیم بر محور سکس میچرخد. او برای توجیه افکار و اعمال خود حرفهای بیاساس ردیف کرده و سعی دارد که وجههی منطقی به خود بگیرد. چون سکس از جمله مسائلی است که در تمام ادیان الهی مذمت شده و حکم به تحریم آن داده شده است.