طاهری و برداشتی انحرافی از ماجرای کشتی نوح (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حضرت نوح (علیه السلام) طبق فرمان خدا برای ساختن کشتی آماده شد. تختههایی را فراهم ساخت و آنها را بریده و به هم متصل میکرد، و چندین ماه (بلکه چندین سال) به ساختن کشتی پرداخت. توضیح این که این کشتی، بسیار بزرگ بوده است؛ بعضی نوشتهاند: دارای هفت طبقه و داخل هر طبقه در جهت عرض، دارای 9 بخش بوده و به نقل بعضی دیگر؛ دارای سه طبقه بوده است. حضرت نوح (علیه السلام) هنگام طوفان، چهار پایان را در طبقه اول آن جای داد و انسانها را در طبقه دوم و طبقه سوم را جایگاه پرندگان نمود. نخستین حیوانی که وارد این کشتی شد، مورچه بود، و آخرین حیوان، الاغ و ابلیس بود.
نیز روایت شده امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در پاسخ مردی از اهالی شام که از اندازه کشتی نوح (ع) پرسید، فرمود: «طول آن 800 ذراع، و عرض آن پانصد ذراع، و ارتفاع آن هشتاد ذراع بود.» و نیز فرمود: «در آن بخشی که حیوانات قرار داشتند، دارای نود اطاق بود.» این کشتی در بیابان کوفه ساخته شد، و مطابق بعضی از روایات، حضرت نوح آن را در سرزمین کنونی مسجد اعظم کوفه ساخت. [1] هنگامی که نوح (علیه السلام) طبق فرمان خدا به ساختن کشتی مشغول شد، مشرکان شبها در تاریکی کنار کشتی میآمدند و آن چه را نوح (علیه السلام) از کشتی درست کرده بود، خراب میکردند (تختههایش را از هم جدا کرده و میشکستند). نوح (علیه السلام) از درگاه الهی استمداد کرد و گفت: «خدایا! به من فرمان دادی تا کشتی را بسازم، و من مدتی است به ساختن آن مشغول شدهام، ولی آن چه را درست میکنم شبها مخالفان میآیند و خراب میکنند، بنابراین چه زمانی کار من به سامان و پایان میرسد!»
حضرت نوح (علیه السلام) در ساختن این کشتی همواره مورد تمسخر و آزار و نیشخند قوم قرار میگرفت. آنها نزد نوح میآمدند و با انواع پوزخندها و مسخرهها و سرزنشها، حضرت نوح (ع) را میآزردند، ولی نوح (علیه السلام) به آنها میفرمود: «روزی خواهد آمد که ما نیز شما را مسخره میکنیم و به زودی خواهید دانست که عذاب خوار کنندهای بر شما نازل خواهد شد.»[2]
محمد علی طاهری رئیس عرفان حلقه با برداشتی انحرافی و بدعت گونه از ماجرای حضرت نوح (علیه السلام) که در آیات متعددی از قرآن درباره آنها یاد شده و حتی یکی از سورههای قرآن به نام اوست، چنین میگوید: «کشتی نوح از نظر علمی نمیتواند اتفاق افتاده باشد؛ نمیتوان از نظر علمی همه انواع حیوانات را در یک کشتی جمع کرد. الان داریم هی داد میزنیم که بابا! طوفان نوح دارد میآید؛ توجه کنید! کشتی مفهوم معرفتی دارد، طوفان مفهوم معرفتی دارد، در هر عصری در اثر حرکت معرفت ما میشود طوفان به پا شود.»
«بحث طوفان نوح یک بحث علمی دارد... اگر در تنوع انواع برویم، میبینیم نمیشود با چند جفت حیوان که بروند داخل کشتی مساله این همه انواع حیوانات را توضیح داد! اما مهم نیست که اتفاق افتاده یا نه؛ میخواهد بگوید، بشر از قوانین تخلف بکند، طوفان در راه است. کشتی سمبل آنهایی است که از قانون تبعیت کردهاند! ظلم نسبت به هستی را بیان میکند... .»
هر چند همه می دانیم که امت نوح از اولین نسلهای بشر در روی زمین بوده و طبعاً تنوع و زیستی و جانوری نیز به اندازه زمان ما نبوده ولی طاهری نادانی علمی انسان را دلیلی برای رد کردن آیات الهی میداند و میگوید: الان داریم هی داد میزنیم که بابا! طوفان نوح دارد میآید. توجه کنید کشتی مفهوم معرفتی دارد، طوفان مفهوم معرفتی دارد، در هر عصری در اثر حرکت ما میشود طوفانی بپا شود. بحث طوفان نوح یک بحث علمی دارد اگر در تنوع انواع برویم میبینیم نمیشود با چند جفت حیوان که بروند داخل کشتی مسئله این همه انواع حیوانات را توضیح داد! اما مهم نیست که اتفاق افتاده یا نه میخواهد بگوید بشر از قوانین تخلف بکند طوفان درراه است. کشتی هم سمبل آنهایی است که تبعیت از قانون کردهاند! ظلم نسبت به هستی را بیان میکند. [3]
«در بحث گازهای گلخانهای ظلمی است که به هستی میکنیم او هم یخهایی را که در قطبین در طول میلیونها سال جمع کرده آب میکند و همه جا میرود زیر آب! شعور حاکم بر کره زمین وارد عمل میشود وکلک مارا میکند!»
تجربه نوح تجربه خاص است. قومهای عاد وثمود و...مورد مجازات قرارگرفتند هرکدام ازاین شکلها باهم فرق میکند تجربه نوح گفته است احترام شعور زمین را نگه دار! میخواهد بگوید اگر تخلف بکنید زمین وزمان علیه شما وارد میدان میشوند! بخشی از غضب الهی را بیان میکند.
در اینجا چند سؤال پیش میآید: یا علت ایجاد طوفان نوح رعایت نکردن حقوق کره زمین بوده؟
آیا نوح از جانب خداوند پیامبری صرفاً جهت ابلاغ امور محیط زیست بود؟
اگر ماجرای نوح سمبلیک و داستانی بوده پس ماجرای دیگر انبیاء هم داستان و سمبلیک بوده؟
برای تنبه طاهری و همفکرانش باید دوباره قضیه حضرت نوح (علیه السلام) را با استناد به آیات قرآن متذکر شد. در قرآن کریم در آیات 25 تا 35 سوره هود (علیه السلام) چنین میخوانیم. «ما نوح را نیز به این پیام فرستاده بودیم کهای مردم، من برای شما بیم رسانی روشنم تهدیدتان میکنم که زنهار! جز اللّه را بندگی نکنید، که بر شما از عذاب روزی دردناک میترسم.»
بزرگان کفار قومش (در پاسخ) گفتند: «ما تو را جز بشری مثل خود نمیبینیم و ما نمیبینیم که تو را پیروی کرده باشند، مگر افراد اراذل و فرومایهای از ما که راءیی نپخته دارند، و اصلاً ما هیچ برتری در شما نسبت به خود نمیبینیم، بلکه بر عکس، شما مسلمانان را مردمی دروغگو میپنداریم.»
نوح در پاسخ آنان گفت: «ای قوم شما که می گویید من بشری چون شمایم و فرستاده خدا نیستم، به من خبر دهید اگر فرضاً از ناحیه پروردگارم معجزهای دال بر رسالتم داشته باشم، و او از ناحیه خودش رحمتی به من داده باشد که بر شما مخفی مانده، آیا من میتوانم شما را به پذیرش آن مجبور سازم، هر چند که از آن کراهت داشته باشید؟»
وای مردم! من در برابر نبوت از شما مالی درخواست ندارم، چون پاداش من جز به عهده خدا نیست، و من هرگز افرادی را که ایمان آوردهاند و شما آنان را اراذل میخوانید، به خاطر شما از خود طرد نمیکنم، چون آنان پروردگار خود را دیدار میکنند حسابشان با خدا است نه با من ولی شما را قوم جاهلی میبینم (که گمان کردهاید شرافت در توانگری است و فقرا اراذلند).
و ای مردم! اگر فرضاً آنان را طرد کنم چه کسی از عذاب خدا، یاریم میکند، چرا متذکر نمیشوید؟
و اما اینکه گفتید: من اصلاً هیچ برتری از شما ندارم، من آن برتری که در نظر شما است ندارم چون نمیگویم خزینههای زمین و دفینههایش مال من است از سوی دیگر از نظر معنویت هم برتری ندارم و نمیگویم غیب می دانم، و نیز نمیگویم من فرشتهام، و درباره آنهایی که در چشم شما خوار مینمایند و خدا بهتر داند که در ضمائر ایشان چیست، نمیگویم هرگز خدا خیری به ایشان نخواهد داد، چون اگر چنین ادعائی بکن، از ستمکاران خواهم بود.
گفتند ای نوح! عمری است که با ما بگو مگو میکنی، و این بگو مگو را از حدگذراندی، کار را یکسره کن اگر راست می گوئی آن عذابی را که همواره به ما وعده میدادی بیاور.
نوح گفت: تنها خدا است که اگر بخواهد آن را بر سرتان میآورد، و اگر خواست بیاورد شما نمیتوانید از آمدنش جلوگیری کنید. همچنانکه اگر او بخواهد گمراهتان کند، نصیحت یک عمر من به شما هر چه هم بخواهم نصیحت کنم سودی به حالتان نخواهد داشت، پروردگار شما اوست، و به سوی او باز میگردید.
«نه، مسئله این نیست که تو و پیروانت مال دنیا ندارید، و یا چنین و چنان نیستید بلکه علت و بهانه واقعی آنها این است که می گویند: دعوت تو، از خدا نیست، و به خدا افترا بستهای، بگو اگر افترایش بسته باشم جرمش به عهده من است، ولی من عهده دار جرمهایی که شما میکنید نیستم.»
حال باید قضاوت کرد که دعوای نوح و مخالفانش بر سر عبادت و بندگی خداوند بوده یا محیط زیست!
آیا این گفتههای طاهری، گفتههایی شیطانی برای از بین بردن آثار آیات الهی نیست؟
آیا این عرفانی که طاهری مروج و مبلغ آن است برگرفته از آموزههای شیطانی نیست؟
پینوشت:
[1]. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 11، ص 319 و 335.
[2]. معنانی آیات 38 و 39 سوره هود؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 11، ص 323.
[3]. حلقه اسارت، جمعی از نویسندگان حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه، ص 247.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، جمعی از نویسندگان حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.
افزودن نظر جدید