اصول دوازده گانه بهائیت

07/24/1397 - 11:05

مبلّغ بهائی در توجیه خیانت پیشوایان بهائی، با سوق دادن پیروانشان به سوی بی‌وطنی، گفت مقصود آن‌ها را نهی از دوست داشتنی است که باعث ضرر به غیر شود. اما به راستی چه كسی نام ظلم و چپاول ديگران را تعصب به وطن خويش می‌گذارد که بتوان این توجیه بهائیان را پذیرفت؟! از طرفی چگونه می‌توان خیانت پیشوایان بهائی به وطنشان را نادیده گرفت؟!

07/22/1397 - 15:10

بهائیان مدعی‌اند که پیشوایان ما، نه تنها به برابری انسان‌ها فرمان داده که حتی بهائیان را به فدا کردن جان و مال خود برای دیگران امر کرده‌اند. اما بر خلاف شعارهای فریبنده‌ای که عبدالبهاء به پدرش نسبت داده، جناب بهاء نه تنها گذاردن نام انسان را بر مخالفینش صحیح ندانسته، بلکه پیروانش را به خشونت علیه غیربهائیان ترغیب کرده است.

07/17/1397 - 09:26

مبلّغ بهائی، منطق پیشوایان بهائیت را نهی از غرور و خودپسندی دانست؛ تا جایی که پیشوایان بهائی حتی از خیال برتر دانستن پیروانشان نسبت به مخالفین، نهی کرده‌اند. اما بر خلاف این ادعا، پیامبرخوانده‌ی بهائی، غیربهائیان را حرام زاده معرفی کرده است. با این حال، چگونه می‌توان مخالفین را برتر دانست و از حرام زاده بودن ایشان سخن به میان آورد؟!

07/17/1397 - 09:04

مبلّغ بهائی با استدلال به گفته‌ی عبدالبهاء، عامل مذموم برشمردن هرگونه تعصب در بهائیت را دوری از حقیقت دانست. این در حالیست که اگر تعصب ناپسند است، پس چرا پیامبرخوانده‌ی بهائی، منطق مخالفینش را سَمّ مهلک دانسته و از هم‌نشینی پیروانش با مخالفین، به شدّت نهی کرده است؟! آری؛ اینست فاصله‌ی گفتار تا عمل در فرقه‌ی بهائیت!

07/16/1397 - 10:04

مبلّغ بهائی یکی از دلایل حقانیت پیشوای خود را علم الهی و ادعای احاطه بر کتب را توسط او برشمرد. این در حالیست که پیامبرخوانده‌ی بهائی در کنار ادعای احاطه بر تمامی علوم، علم را مایه‌ی گرفتاری و زندانی شدن خود برشمرده و علوم مختلف (نظیر علم بیان، علم معانی، ایجاز، صرف و نحو) را موجب سلب راحتی و آسایش از خود برشمرده است.

07/11/1397 - 09:12

مبلّغ بهائی با ذکر عبارتی به نقل از ملحقات کتاب اقدس بهاء، پیامبرخوانده‌ی بهائی را پیام‌آور محو لعن و بدگویی خطاب کرد. این در حالیست که در همین کتابی که مبلّغ بهائی به آن استناد نموده، پیامبرخوانده‌ی بهائی حداقل دو مرتبه کسانی که از احکامش سرپیچی کنند را لعن کرده و عجیب‌تر آن‌که در همان صفحه، از لعن کردن، نهی کرده است!

07/10/1397 - 09:54

مبلّغ بهائی در دفاع از مسئله‌ی مساوات میان نر و ماده در بهائیت گفت: در آئین ما بر لزوم تساوی مرد و زن تأکید شده، تا جایی که حضرت عبدالبهاء این مسئله رو به گیاهان و حیوانات هم تسرّی دادند. این در حالیست که این ادعا از لحاظ علمی صحیح نبوده و بر فرض قبول آن از جهاتی دیگر، با گفته‌ی دیگر عبدالبهاء در خصوص برتری جنس نر، تناقض دارد!

07/09/1397 - 10:11

مبلّغ بهائی در پاسخ به این سؤال که چرا پیامبرخوانده‌ی بهائیت درحکمی خلاف علم، مدعی شده که معدن مس اگر مرطوب بماند به طلا تبدیل می‌شود؛ به انکار اعتقاد قلبی بهاء به این مسئله پرداخت. این در حالیست که این مسئله‌ی خلاف علم جناب بهاء، جزء باور قلبی او بوده و شوقی افندی منظور بهاء از تبدیل مِس به طلا را همان تبدیل ظاهری دانسته است.

07/08/1397 - 08:09

یک پژوهشگر نقد فرقه‌ی بهائیت در گفت‌وگو با مبلّغی بهائی، به بررسی نحوه‌ی برخورد پیشوایان بهائی با مخالفین، در گفتار و عمل، پرداختند. اما هرچند مبلّغ بهائی در این گفت‌وگو برای اعطای چهره‌ی رحمانی به آیین بهائیت تلاش می‌کرد، اما در ادامه با ارائه‌ی اسناد خلاف ادعایش، مجبور به ترک مناظره و زیرپا گذاشتن اصل تحری حقیقت در بهائیت شد!

07/07/1397 - 09:26

پیامبرخوانده‌ی بهائی در حکمی غیرعلمی مدعی شده اگر فلز مس در معدن از غلبه‌ی یبوست در امان بماند، در مدت هفتاد سال به طلا تبدیل خواهد شد. اما هرچند گروهی از بهائیان در دفاع از این کلام جناب بهاء، توجیهاتی ارائه دادند، اما شوقی افندی با تأیید این ادعا، راه هرگونه توجیهی را بسته و ادعای تطبیق دین با علم در بهائیت را زیر سؤال برده است.

07/07/1397 - 08:34

پیامبرخوانده‌ی بهائی در یکی از الواحش ابیدقلیس و فیثاغورث را هم‌عصر با حضرت داوود و سلیمان (علیهما السلام) دانسته است. این در حالیست که بین این‌دو فیلسوف با دو پیامبر الهی، حدوداً 500 سال فاصله بوده است. بنابراین چگونه می‌توان بهائیت را مطابق با علم دانست در حالی که این اشکال بزرگ نقل تاریخی توسط مدعی پیامبری آن رُخ داده است؟!

07/05/1397 - 07:56

مبلّغان بهائی عباراتی از پیامبرخوانده‌ی خود که از امکان تبدیل عناصر به یکدیگر سخن گفته را به عنوان دلیلی بر آگاهی این مدعی پیامبری بر مباحث پیشرفته‌ی علوم فیزیک هسته‌ای مطرح کرده و آن را دلیل بر حقانیتش برمی‌شمارند. اما عمق دانش جناب بهاء آن‌جا روشن می‌شود که در یکی از نوشته‌جاتش، از نحوه‌ی تبدیل مس به طلا سخن گفته است.

06/26/1397 - 23:02

حکم طرد در بهائیت به معنای اخراج و حذف شخصی افرادیست که از دستورات رهبران این فرقه سرپیچی و یا اعتراضی به آنان کنند. در مجازات طرد روحانی، بهائی مستبصر حامل بیماری مسری دانسته شده که حتی خانواده‌اش حق ملاقات با او را ندارند. اما چگونه آیینی که اساس خود را بر تحری حقیقت استوار می‌داند، حکم به مجازات بدتر از مرگ پیروانش می‌دهد؟!

06/26/1397 - 22:34

بر اساس کتاب اقدس حسینعلی نوری، بهائیان از هرگونه جدال، نزاع و کتک زدن منع شده‌اند. این در حالیست که دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، بر خلاف حکم پدر، دست به کتک و سیلی خوبی داشته؛ به طوری که به اعتراف یکی از نزدیکان و معتمدین عبدالبهاء، به نام خلیل شهیدی، سیلی زدن‌های او به مخالفینش از حد شمارش خارج است.

الصفحات