تفاوت ها و اشتراکات تصوف با وهابیت

  • 1401/06/29 - 13:50
در بین تصوف و وهابیت از جنبه های مختنلف، جدایی وجود دارد. یکی از جنبه های اختلافی، توسل است. وهابيت به جز توسل به دعای نبي در زمان حيات و قيامت، مابقي وجوه توسل را شرک مي دانند. درصورتی که متصوفه، توسل را پذیرفته است و در این مسئله، اعتقادی همچون شیعیان دارند.
توحید

اختلاف در بین مکتب های کلامی امری طبیعی است، اما نباید به حدی باشد که این اختلاف با متون دینی تعارض داشته باشد. در داروی بین این اختلاف ها آن چیزی که ملاک است، دید جامع به متون معتبر دینی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جامعه اسلامی از گذشته تاکنون شاهد مبانی فکری مختلفی هستیم که در تعارض با هم نیز بوده و به تکفیر یکدیگر نیز پرداخته اند. بیشتر این تعارض ها در مکتب های کلامی مانند تعارض معتزله با اشاعره و اهل حدیث را در گذشته می توان مشاهده کرد.

یکی از عوامل وجود اختلاف مکتب های جامعه اسلامی به نحوه بهره گیری از متون دینی توسط این مکتب ها بر می گردد. همانگونه که معتزله با رویکرد عقل گرایانه دست به تأویل متون دینی می زند و در مقابل آنها اشاعره با جمود درظواهر آیات، مخالف تأویل آیات بودند.

تصوف و وهابیت از جمله فرقه هایی هستند که با هم اختلاف مبنایی دارند. متفکرین وهابیت در ابتدا بعضی از متصوفه را تایید می کردند. همان گونه که ابن تیمیه(متوفی ۷۲۸) که  از منتقدان بزرگ صوفیه در قرن ششم و هفتم می باشد، صوفیان را به سه دسته تقسیم می‌کند: «صوفیة الحقایق، صوفیة الارزاق و صوفیة الرسم. به نظر او تنها گروه اول اهل زهد و عبادت و از صدیقین‌اند و زهاد بصره را از این جمله می‌داند. صوفیان ارزاق، ساکنان خانقاه‌اند و صوفیان رسوم، نیز به لباس و آداب ظاهری و انتساب به صوفیان اکتفا کرده‌اند».(1) اما به مرور زمان این شکاف بیشتر شده است.

البته باید توجه داشت که این دو جریان، دارای اشتراکاتی نیز هستند، از جمله این که هر دو جریان از اهل سنت نشأت گرفته اند و به این خاطر هر دو جریان، از منظر مکتب اهل بیت(علیهم السلام) دارای انحراف می باشند، ولی انحراف هر دو جریان یکسان نیست.

وهابیت و تصوف در نحوه برداشت از متون دینی بخصوص آیات قرآن کریم، با هم اختلاف مبنایی دارند. وهابیت به خاطر گرایش های اهل حدیثی خود به شدت ظاهرگرا می باشند و با تأویل آیات قرآن به شدت مخالف هستند. اهل حدیث با پرسشگری و کنکاش در معانی عمیق قرآن و روایات نیز مخالف هستند. مثلاً وقتی از مالک بن انس سؤال شد «استواء» در آیه «الرحمن علی العرش استوی» یعنی چه؟ پاسخ داد: «معنای استواء مشخص است. گرچه کیفیت آن مجهول است. ایمان آوردن به این معنا واجب است و پرسش از آن بدعت است»(2)

اما متصوفه در جریانی مخالف آنها، قائل به تأویل افراطی در متون دینی هستند که این شیوه، تاثیر منفی خود را در تفاسیر ذوقی متصوفه از آیات برجای گذاشته است که باید نمونه های آن در تفاسیر متصوفه بررسی شود.

یکی از موارد اختلاف دیدگاه در بین متصوفه و وهابیت، به توسل اولیاء الهی و پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) می باشد. وهابيت به جز توسل به دعای نبی در زمان حيات و قيامت، مابقی وجوه توسل را شرک می دانند. همان گونه که محمد ابن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهات می گوید: «اگر کسی بگوید ما می دانیم خدا به پیامبر مقام شفاعت داده و به اذن الله می تواند شفاعت کند چه مانعی دارد ما آنچه را خدا به او بخشیده از او تقاضا کنیم و از او طلب کنیم که برای ما شفاعت کند و یا به حضرت متوسل شویم؟ ما در پاسخ می گوییم این کار شرک است و جایز نیست و اگر کسی چنین بگوید، بندگان صالح خدا را پرستش و عبادت کرده و این جایز نیست.»(3)

در حالی که تمام انشعابات تصوف چه گرایش های اهل سنت و چه گرایش های شیعی، یکی از دستورات مهم آنها، توسل به اولیاء، بعد از رحلت آنها می باشد و درمجالس آنها اذکار و توسلات بسیار دیده می شود.

باید توجه داشت که در منابع معتبر، روایات متعددى از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده است که از آنها به خوبى استفاده مى شود که توسل و شفاعت هیچ گونه اشکالى ندارد، بلکه کار پسندیده ای محسوب مى شود.

در کتاب صحیح بخاری به صراحت بیان شده است: «وقتی در مدینه قحطی آمده بود عمربن خطاب با توسل به مقام عباس ابن عبد المطلب عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله) چنین دعا و طلب باران کردند: "خدایا ما به مقام پیامبر تو متوسل شدیم و به ما باران دادی، حالا به مقام عموی او متوسل می شویم و طلب باران می کنیم.»(4)

پس باید توجه کرد که در مسئله توسل بین وهابی ها و متصوفه اختلاف دیدگاه جدی وجود دارد که در این مسئله، نظر متصوفه به شیعه نزدیک تر است. البته باید دقت کرد که شیعیان تنها به حضرات معصومین(علیهم السلام) و بعضی از علمایی که طبق دستورات اهل بیت(علیهم السلام) به مقام های معنوی رسیده اند، متوسل می شوند ولی متصوفه علاوه بر معصومین(علیهم السلام) به بزرگان و اقطاب خود که مورد تایید شیعیان نیستند نیز متوسل می شوند.

پی نوشت:

(1)طبلاوی، محمود سعد،التصوف فی تراث ابن تیمیه،ج۱،ص۴۹،مصر، ۱۹۸۴.

(2)شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، الملل و النحل، ج1، ص85، قم، رضی، 1361.

(3)محمد ابن عبد الوهاب،کشف الشبهات فی التوحید، ص21بیروت، دارالقلم، الطبعه الاولی، 1406ه ق.

(4)بخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح بخاری باب مناقب عباس ابن عبد المطلب، حدیث 3710، چاپ سوم، بیروت؛ دارالکتب العلمیه.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.