عامل اصلی تشکیل شورای نیقیه

  • 1391/11/28 - 12:38
شورای نیقیه به خاطر اظهار نظر آریوس در مورد عدم الوهیت عیسی مسیح و یکتا پرستی به دستور امپراطور روم (کنستانتین) تشکیل شد و در آن شورا اعتقاد نامه ای تنظیم شد که آریوس را محکوم کرد ولی پایه گذار اختلافات دیگری شد.
اعتقاد نامه شورای نیقیه

شورای نیقیه برای چه تشکیل شد؟
داستان از اینجا شروع شد که در تاریخ ۲۵۰ میلادی شخصی به نام آریوس و آدامانیتوس که هر ۲ از پدران کلیسا بودند، مدعی شدند که عیسی مسیح مقامش پایین‌تر از خداوند است؛ ولی با این تفاوت که آریوس معتقد بود که اصلاً عیسی مسیح خدا نیست ولی آدامانتیوس می‌گفت خدا هست ولی درجه خدای پدر را ندارد (البته حق هم با آریوس بود).
 در آن زمان دو دستگی عقایدی به اوج رسید و مخالفین و موافقین به بحث و گفتگوی زیادی نشستند.
کنستانتین (امپراتور شرق و غرب روم) که وضع را این‌طور مشاهده کرد در این بحث‌ها مداخله کرد و دستور داد شورای نیقیه برگزار شود. به پیرو دستور امپراتور در ژوئن ۳۲۵ میلادی شورا برگزار شد.
در این شورا حدود ۲۲۰ اسقف شرکت کردند و آریوس را محکوم کردند و اعتقاد نامه‌ای بر ضد آریوس تنظیم کردند.

قسمت‌هایی از متن شورای نیقیه:
   ما ایمان داریم به خدای یگانه، خدای قادر مطلق، خالق امور دیده و نادیده؛ و ایمان داریم به خداوند عیسی مسیح، پسر یگانهٔ خدا که از ذات پدر است. او، خدا از خدا، نور از نور و خدای حقیقی از خدای حقیقی است، مولود است و نه مخلوق و هم ذات با پدر است. همه چیز به واسطهٔ او آفریده شد، چه در آسمان و چه بر زمین. او به خاطر ما آدمیان و برای نجات و رستگاری ما از آسمان نزول کرد، جسم گرفت و انسان شد. رنج و عذاب کشید و روز سوم از مردگان برخاست و به آسمان‌ها صعود کرد و بازخواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری کند؛ و ایمان داریم به روح‌القدس. ما، کلیسایِ مقدسِ جامع و وارثِ رسولان، لعن می‌کنیم آنان را که می‌گویند: «زمانی بوده که پسر وجود نداشته است؛ او پیش از مولود شدن وجود نداشته است و از نیستی به وجود آمده‌است.» همچنین لعن می‌کنیم آنان را که می‌گویند: «وجود» پسر از ماهیت یا وجودی به جز ماهیت یا وجود پدر نشأت‌گرفته و تغییرپذیر است و تغییر و تبدیل می‌یابد.

در این زمان در کلیساهای شرق الگویی اساسی برای اعتقادنامه‌ها وجود داشت، اگرچه ممکن بود کلیساها واژگان خاص خود را برای بیان مفاهیم به کار بگیرند. اعتقادنامهٔ نیقیه نیز یکی از این اعتقادنامه‌ها است که عبارات ضد آریوسی به آن اضافه شده بود.

آریوس اصطلاح سنتیِ «مولودِ پدر» را چنین تفسیر کرده بود که عیسای مسیح توسط پدر «از نیستی» خلق شده است. شورای نیقیه با افزودن توضیحِ مکملِ «از ذات پدر»، تفسیر آریوسی را رد کرد. آریوس  بر این باور بود که تنها پدر «خدای حقیقی» است. شورای نیقیه با تأکید بر این که عیسای مسیح «خدای حقیقی از خدای حقیقی» است، به او پاسخ داد: عیسای مسیح «مولود است نه مخلوق». او نه مخلوق بلکه پسرِ خدا است. تمایز بین فرزند (از وجود پدر) و یک مخلوق (آفریده‌شده از نیستی)، نکتهٔ اصلی بحث و مناقشه بود. این امر را می‌توان به تمایز بین داشتن فرزندی از خودْ و ساختن آدم مصنوعی تشبیه کرد.

عیسای مسیح «هم ذات پدر» است. واژهٔ یونانی Homoousios (هم ذات، از یک جوهر) بحث‌انگیزترین واژهٔ اعتقادنامه بود. در مورد به‌کارگیریِ واژه‌ای غیر کتاب مقدسی تردیدهایی وجود داشت اما به‌کارگیری چنین واژه‌ای ضروری بود چون آریان‌ها (فرقه خاص در مسیحیت) می‌توانستند همهٔ واژگان کتاب مقدس را تحریف کنند. برای نمونه، عیسی توسط خدا «مولود شده بود»، اما این امر در مورد شبنم‌ها نیز صادق است، (ایوب۶ ۳۸:‌۲۸)! به‌کارگیری واژهٔ Homoousios این امتیاز را داشت که آریان‌ها قبلاً آن را واژه‌ای غیرقابل پذیرش خوانده بودند. پس واژه‌ای غیرکتاب‌مقدسی برای دفاع از حقیقتِ کتاب‌مقدسیِ الوهیت مسیح به کار گرفته شده بود.

در پایان اعتقادنامه، بسیاری از اظهارات آریانی یا لعن و یا محکوم شدند؛ و دلیل عمده این بود که آریان ادعا می‌کرد وجود پسر آغاز و ابتدا داشته و از نیستی به وجود آمده است. بر خلاف شایعات، شورای نیقیه در ارتباط با تعیین کانون کتاب‌مقدس هیچ‌گونه تصمیمی نگرفت. این شورا بعدها به‌عنوان نخستین شورایِ عمومی و جهانی شناخته شد؛ هر چند در زمان خودْ محبوبتی نداشت. در واقع شورای نیقیه به جای پایان دادن به مباحث مربوط به الوهیت عیسای مسیح، خودْ آغازی شد برای آن. هرچند آریوس بی‌درنگ محکوم شده بود.

اما کدام اعتقاد درست است؟ الوهیت عیسی و یا انسان بودن او؟
پاسخ درست و عقلانی این است که ذات خدا تعدد بردار نیست؛ چون تعریفی که فلاسفه از خدا می‌کنند، این است که خدا واجب‌الوجود است و واجب‌الوجود به وجودی می‌گویند که نامتناهی، ازلی و ابدی است، دیده نمی‌شود و جسم ندارد. درحالی‌که عیسی مسیح طبق همین اعتقادنامه، واجب‌الوجود نیست؛ چون قبل از تولد وجود نداشته است. پس وجودش ضروری نبوده، ممتنع‌الوجود هم نیست چون در برهه‌ای از زمان وجود داشته است، پس ممکن‌الوجود است. از طرف دیگر، او جسم دارد و جسم داشتن با نامتناهی بودن خدا سازگاری ندارد؛ چون جسم وجود را به زمان و مکان محدود می‌کند و قابل رویت خواهد بود. پس سخن آریوس بی‌راه نیست و با عقل سلیم سازگاری دارد.
به خاطر همین، مباحثی بین شخصیت‌های مسیحی درگرفت که زمینه‌ساز شوراهای بعدی شد.  ان‌شاءالله در مقاله‌های بعدی به آن‌ها خواهم پرداخت.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منابع:
کتاب مقدس
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.