چهره های تاریخی

دنیای استکبار در عصر حاضر بهترین ابزار استیلای خود بر جوامع بشری و دینزدایی و گسترش اباحهگری در این جوامع را ایجاد انحراف در اصول و احکام توحیدی قرار داده و برای این منظور ذائقه و سلایق گوناگون را هم با ابداء فرقههای پر زرق و برق و عناوین فریبنده مدّ نظر داشته است.

ابوالقاسم گورکانی همان قطبی است که شیطان رجیم را به واسطهی سجده نکردن بر حضرت آدم و در اصل سرپیچی از امر خداوند شایستهی تحسین و تقدیر دانسته بود. او با تعبیراتی چون خواجهی خواجگان و سرور مهجوران در وصف ابلیس، کار شیطان را توجیه میکند و میگوید که وی به این دلیل از دستور سرپیچی کرد که غیر خدا را شایستهی سجده نمیدانست...

ابوسعید ابوالخیر تصوف را عین اسلام میداند و باید دید که مسلک صوفیگری با حجم زیادی از بدعتها و نو آوریها چه قرابت و نزدیکی با اسلام دارد؟ با اندکی دقت در میيابیم که وی از مذهبی پیروی میکند که تعریف خودشان را از اسلام دارند و نه اينکه تعریف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را از اسلام بيان نمايد!

عبدالرحمن بن احمد بن عطیّة عنسی دارانی معروف به ابوسلیمان دارانی از صوفیان قرن دوم و سوم، در حدود سال 140 هجری متولد شد، اما بر سر ولادتگاه او اجماع آرا وجود ندارد. برخی او را متولد داریا از روستاهای دمشق میدانند و برخی دیگر معتقدند که وی عراقی و از اهالی واسط است که بعدها در دمشق اقامت گزید...

عطار نیشابوری که معروف به تملّقگویی از بزرگان صوفی است، در مورد سهل تستری مینویسد: وی از محتشمان اهل تصوف بود و او به کار این طائفه بود و در این شیوه مجتهد بود و در وقت خود سلطان طریقت و برهان حق بود. از علمای مشایخ بود و امام عهد و معتبر بود و در ریاضیات و کرامت بی نظیر بود، وی شبانه روز در عبادت بود.

در کتب روایی شیعی یک روایت هم از شقیق بلخی نقل نشده که نشان دهنده این باشد که وی شاگرد مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بوده باشد. این از اقدامات فرقهی صوفیه است که برخی بزرگان و شیعی را ارادتمند به تصوف معرفی کرده و در مقابل نیز به حیات بزرگان خود رنگ و بوی شیعی بخشند تا بتوانند در نظام تشیع و در بین مردم شیعه مذهب نفوذ کرده و انحرافات خود را گسترش دهند.

صوفیان برای اباحه گری و فرار از شریعت راه های زیادی را رفتهاند و از جمله ی این روش ها اعتماد به ظاهر آیات الهی و به اصطلاح ظاهرگرایی است.

بزرگان تصوف گرچه متأدب به برخی آداب عامه پسند بودهاند، اما چون مسیر را بر خلاف دستورات الهی طی کرده اند، طبعات این مسیر اشتباه مرتباً گریبانگیر ایشان بوده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشکالات جدی که بر فرقه ی منحرف ذهبیه وارد است و این اشکال از ناحیه ی ادعایی است که ایشان در رابطه با ارادت به اهل بیت علیهم السلام دارند. ایشان مدعی هستند که اقطاب ایشان یک به یک و پشت به پشت از شیعیان و مخلصین خاندان وحی علیهم السلام اند.

نظرات متفاوتی درباره ی رابعه ی عدویه حتی در بین بزرگان تصوف است. عده ای متعصبانه او را قدیسه و عارفه می داند و عده ای او را تا مرز فاحشگی و بدنامی می برند!

فرقه ی منحرف صوفیه، امروز به کسانی می نازند و ایشان را از مفاخر و بزرگان خود می دانند که جرعه ای از چشمه ی جوشان پاکی و علوم اهل بیت علیهم السلام ننوشیده و بویی از معرفت حقیقی به پروردگار نبرده اند.

مسلمانان جهان می دانند که شطح گویی صوفیان و به کار بردن جملات و کلمات کفر آمیز و به دور از شأن اسلام، فساد و انحرافی بود که توسط کبّار صوفیه به وقوع پیوست

به دنبال انحرافات صوفیه؛ گروهی از علماء حکم تکفیر معصوم علیشاه دکنی و نورعلیشاه اصفهانی را صادر نمودند و مخالفت خود را با صوفی گری اعلام داشتند.

ابوبکر شبلی از کسانی بود که حسین بن منصور حلاج را انکار کرد و به این ترتیب از اعدام و مرگ در امان ماند.