حقیقت های دروغ

  • 1392/11/12 - 21:06
فكر مليّت پرستی و نژاد پرستی، فكری است كه می‏‌خواهد ملل مختلف را در برابر يكديگر قرار دهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ باستان گرایان روشن‌فکر نما درصدد احیای هویت ما قبل اسلامی ایران هستند و بر این عقیده‌اند که حقیقت ایران با آمدن اسلام از دست رفته است! این دوره­ ی از دست رفته نه صرفاً به اعتبار امپراطوری­‌های جهانی آن، بلکه در کلیّت آن شایسته­‌ی تکریم و تمجید و ستایش است! این شامل دین زرتشت، آئین و رسوم فرهنگی, خلق و خوی ایرانیان باستان، ویژگی­های نژادی و جسمانی آریایی­ها می­‌شود. به این دلیل پادشاهان دوران ایران اسلامی مظهر غارت ویرانگری قلمداد می‌شوند و بدیل­‌های آنان پیش از اسلام از جمله پادشاهان سلسله‌ی ساسانیان به ویژه انوشیروان، مظهر عدالت و سازندگی محسوب می‌شوند. اینان هویت باستانی یا ناسیونالیستی را به غلط مترادف هویت ملی ایرانی مطرح می‌کنند[۱].

فكر مليّت پرستی و نژاد پرستی، فكری است كه می‏خواهد ملل مختلف را در برابر يكديگر قرار دهد، روشن‌فکرنمایان مزدور راهی از اين بهتر نديدند كه اقوام و ملل اسلامی را متوجه قوميّت و مليّت و نژادشان بكند و آنها را سرگرم‏ افتخارات موهوم نمايد، به هندی بگويند تو سابقه‌‏ات چنين است و چنان، به ترك بگويند نهضت جوانان ترك ايجاد كن و پان تركيسم به وجود آور، به‏ عرب كه از هر قوم ديگر برای پذيرش اين تعصبات آماده‌تر است بگويند روی‏ " عربیت " و پان عربيسم تكيه كن ، و به ايرانی بگويد نژاد توآريایی است‏ و تو بايد حساب خود را از عرب كه از نژاد سامی است جدا كنی [۲].

فكر مليّت و تهیج احساسات ملی احيانا ممكن است آثار مثبت و مفيدی‏ از لحاظ استقلال پاره‌ای از ملت‌ها به وجود آورد ، ولی در كشورهای اسلامی‏ بيش از آنكه آثار خوبی به بار آورد ، سبب تفرقه و جدايی شده است , اسلام قرن‌ها است كه وحدتی بر اساس فكر و عقيده و ايدئولوژی به‏ وجود آورده است، اسلام در قرن بيستم نيز نشان داده است كه در مبارزات‏ ضد استعماری می‏‌تواند نقش قاطعی داشته باشد. در مبارزاتی كه در قرن بيستم بوسيله مسلمانان بر ضد استعمار صورت‏ گرفت و منتهی به نجات آنها از چنگال استعمار شد، بيش از آنكه عامل‏ مليّت تأثير داشته باشد عامل اسلام مؤثر بوده است. از قبيل مبارزات‏ الجزاير، اندونزی، كشورهای عربی و پاكستان [۳]. سوق دادن چنين مردمی به سوی عامل‏ احساس مليّت حقاً جز ارتجاع(مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود می‌باشد.همچنین خواهان «خنثی شدن» این‌گونه تحولات و «بازگشت به گذشته»[۴]) نامی ندارد. موج عنصر پرستی و نژاد پرستی كه سلسله جنبان آن اروپائيان‌اند مشكل بزرگی برای جهان اسلام به وجود آورده است. اساس ناسیونالیسم بر اصالت دادن واحدهای «ملّی» و نژادی است. ملّی گرایی بر مبنای مرزهای جغرافیایی با عوامل نژاد، زبان، تاریخ، نهاد سیاسی و غیره جامعه بشریت را در «واحد» های مستقل و محدود تجزیه می‌کنند و افراد یک « واحد ملّی » را وادار می­‌سازد تا انسان‌هائی را که خارج ازآن واحد هستند، اجنبی تلقی کند و چه بسا موضع­‌گیری خصمان‌ه­ای نسبت به همدیگر داشته باشند و هدف نهائی آن استقرار جامعه جهانی نیست بلکه جوامع ملّی است. در مقابل، اسلام کل بشریت را یک «واحد» تلقی می‌کند. هدف نهایی اسلام نیز استقرار «جامعه‌ی جهانی توحید است »[۵]. جامعه ای که محدودیت‌های مرزهای جغرافیایی و نژادی و زبان و فرهنگ را فرو می‌ریزد و از این همه تار و پود یک امت می‌سازد. اسلام تجزیه­‌ی انسان‌ها را بر مبنای «خاک» و «خون» در واحدهای ملی و نژادی محکوم می‌کند.به تفاوت های «ملّی» و نژادی اصالت نمی‌دهد و تنها محک ارزش گزاری افراد را «تقوی»[۶]و عمل صالح می‌داند .

ما به حكم اينكه پيرو يك آيين و مسلك و يك ايدئولوژی به نام اسلام‏ هستيم, نمی‌توانيم نسبت به‏ جريان‌هايی كه بر ضد اين ايدئولوژی تحت نام و عنوان مليّت و قوميّت صورت‏ می‏‌گيرد بی‌تفاوت بمانيم . افرادی بی‌شمار تحت عنوان دفاع از مليّت‏ و قوميّت ايرانی مبارزه وسيعی را عليه اسلام آغاز كرده‏‌اند و در زير نقاب مبارزه با عرب و عربيت مقدسات اسلامی را به باد اهانت گرفته‌‏اند [۷]. آثار اين مبارزه با اسلام را كه در كتاب‌ها ، روزنامه‏‌ها، مجلات هفتگی و غيره می‏‌بينيم، نشان می‏‌دهد يك امر اتفاقی و تصادفی نيست‏، يك نقشه حساب شده است. تبليغات زرتشتی‌گری نيز كه اين روزها مدّ شده يك فعّاليّت‏ سياسی حساب شده است. همه می‏‌دانند كه هرگز ايرانی امروز به دين زرتشتی‏ بر نخواهد گشت، تعاليم زرتشتی، جای تعاليم اسلامی را نخواهد گرفت . شخصيت‌های مزدكی و مانوی و زرتشتی و همه كسانی كه امروزه تحت عنوان دروغين‏ ملی معرفی می‏‌شوند و هيچ صفت مشخصه‏‌ای جز انحراف از تعليمات اسلامی‏ نداشته‌اند، خواه آنكه رسما به نام مبارزه با اسلام فعاليت كرده باشند يا مبارزه با قوم عرب را بهانه قرار داده باشند، هرگز جای قهرمانان‏ اسلامی را در دل ايرانيان نخواهند گرفت، هرگز المقنع و سنباد و بابك‏ خرم دين و مازيار جای علی بن ابيطالب(علیه السلام) و حسين بن علی (علیه السلام) و حتی سلمان فارسی‏ را در دل ايرانيان نخواهد گرفت. ولی در عين حال جوانان خام را می‌‏توان با تحريك احساسات و تعصبات قومی و نژادی و وطنی عليه اسلام برانگيخت و رابطه آنان را با اسلام قطع كرد، يعنی اگرچه نمی‌شود احساسات مذهبی ديگری به جای احساسات‏ اسلامی نشانيد، ولی می‏‌شود احساسات اسلامی را تبديل به احساسات ضد اسلامی‏ كرد و از اين راه خدمت شايانی به استعمارگران نمودند [۸].

می‏‌بينيم‏ افرادی كه بكلّی ضد دين و ضد مذهب و ضد خدا هستند، در آثار خود و نوشته‏‌های پوچ و بی مغز خود از زرتشتی‌ گری و اوضاع ايران قبل از اسلام حمايت‏ می‏‌كنند[۹].آنان با بی­‌اعتنایی به تمدن‌های ما قبل" آریایی "یعنی در واقع بر چند هزار سال تاریخ تمدن ایرانی، خط بطلان می‌کشند، تا " افتخار " پیوند با قومی افسانه را نصیب سرزمین ایران کنند و برپایه‌ی موهوماتی نژاد پرستانه میان ایرانیان و اروپائیان نوعی خویشاوندی تاریخی پدید آوردند. امپریالیست‌ها با جعل ایدئولوژی آریایی‌گرایی که به وسیله‌­ی روشن‌فکران و از طریق رضا خان، که در کشور حاکم بود، می‌خواستند در ایران و شرق تحریف تاریخ و متعاقب آن تجزیه‌گری به راه اندازند [۱۰].
 
پی نوشت:

[۱]. حسین کچویان، گفتمان های هویتی در ایران،نشرنی،ص۸۸
[۲]. داریوش آشوری. فرهنگ سیاسی ← ارتجاع. چاپ پنجم. انتشارات مروارید، ۱۳۵۱
[۳]. مرتضی مطهری،خدمات متقابل اسلام و ایران ، نشر صدرا ،۱۳۸۵ ،ص۴۹و۵۰
[۴]. مرتضی مطهری،خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۱ 
[۵]علی محمد نقوی، اسلام و ملی گرایی، ۱۳۶۹، ص۱۰۱
[۶]قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳
[۷]. مرتضی مطهری،خدمات متقابل اسلام و ایران ،ص۵۷.
[۸]. مرتضی مطهری،خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۵۸.
[۹]. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد۱،ص۱۳۵۴. 
[۱۰]. عبدالله شهبازی، مجموعه مقالات تاریخ و تاریخنگاری جدید در ایران، ص۱۲و۱۳، چاپ شده در روزنامه ایران.

بازنشر

دیدگاه‌ها

این ملی گراها و ملی پرستا هدفی جز نابودی جوانان ما ندارند خدا ازشون نگذره!!!!!!!!!!!!!!

مـلـی گرایـی ابـزاری اسـت بـرای تـفـرقـه و خــودبـزرگ بـیـنـی. ایــن حـداقــل و خــوشـبـیـنـانـه تـریـن خــاصــیــت مــلــی گــرایــی اســت.

علاقه به وطن یک حق فطری و طبیعی است که در همه انسانها وجود دارد. احادیثی نیز در این باب وارد شده است. امام علی(ع) یکی از خصلت‌های ارزش و کرامت انسانی را در این می‌داند که انسان نسبت به وطنش مهربان و علاقه‌مند باشد. خوب باید دقت نمود دوست داشتن وطن و علاقه به آن منافاتی با دینداری ندارد. چیزی که امروز ملی گراها و باستان گراها خط مشی خود قرار داده اند استفاده از حب وطن به عنوان ابزاری علیه دین و مقدسات اسلامی است. و الا دین مبین اسلام با علاقه به وطن مشکلی ندارد. آنها این وسیله را چماقی کرده اند بر سر کسانی که دم از دین و انقلاب میزنند. در صورتی که اصلا اینگونه نیست. بله اگر کسی بخواهد از هر ابزاری سوء استفده کند و یا محبت به چیزی را بزرگتر از آنچه که هست جلوه دهد باید در مقابل او ایستاد. باید هوشیار بود و فریب این القائات دروغین که پشت صحنه آن منافع مادی عده ای سود جو و تهی سازی اعتقادی جوانان کشور است را نخورد.

در دوران معاصر ملی گراییه بدون دین توسط انگلیسی ها در خاورمیانه ترویج یافت تا دین زیر سایه ی وطن پرستی و نژادپرستی از بین بره و آن ها بتونن. با خیال راحت استعمار کنن،نمونش رضاخان و آتاترک،اما این که اون ها می خواستن با این هدف شوم وطن پرستی رو ترویج بدن نباید ما رو به این سوق بده که در مقابل وطن پرستی جبهه بگیریم،وطن پرستی در. دین هم توصیه شده و مسلمانه وطن پرست مسلمان تره،به خدا ایرانی بودنو افتخار به تاریخش ربطی به باستان گرایی نداره، ما مسلمان و ایرانییم

چرا شما نژاد پرستی رو فقط محدود به فارسا کی دونینو فقط به ما گیر می دین که ای اینا نژاد پرستن، همین بقل گوشمون ترکا دهنه هرچی نژاد پرسته سرویس کردن ازچی می ترسین؟چرا یه مقاله بر علیه کارایه نژاد پرستانه ی ت رکا نمی نویسین؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.