مباحث کلامی
اهلسنت معتقدند که افضلیت در امام امت شرط نیست. عقل بر این مطلب خط بطلان کشیده و آن را طرد میکند. چرا که سؤالی مطرح میشود که چگونه افراد عاقل میتوانند فرد افضل را کنار نهاده و کسیکه در ابعاد مختلف وجودی از وی پستتر است، قبول نمایند.
اهلسنت از سویی جایگاه امامت را دنبالهروی نبوت دانسته و امام را حافظ شریعت میدانند و از سوی دیگر برای امام جامعه فسق و انجام گناهان کبیره را جائز دانستهاند؛ این دو امر متضاد هستند.
تقیه نوعی محفوظ ماندن از شرّ دشمنان و انسانهای کینه توز است در افکارو عقاید. لذا در دین اسلام یکی از ضروریاتی است که یک مسلمان ملزم به آن شده است تا به این وسیله جان خود و اطرافیان خود را حراست و حفاظت کند که این روش در اسلام تایید شده و به آن دستور داده شده است و در میان اصحاب پیامبر نیز انجام گرفته است.
تقیه از ضروریات مذهب شیعه است که در قرآن و روایات آمده است، هر چند بین مذاهب اسلامی مورد اختلاف است و برخی این عمل را نوعی دورویی و نفاق و دروغ میپندارند و میگویند با وجود این تقیه نمیتوان به گفتار و سخنان شیعه اعتماد کرد و دربارهی آن تصمیم صحیحی گرفت، لذا آنها با این کار از زیر بار حقیقت شانه خالی میکنند.
یهودیت از همان ابتدای تولد دین اسلام، علم مخالفت با این دین الهی را برداشت. لذا رسول خدا مسلمانان را از مصاحبت و همنشینی با افراد اهل کتاب منع میکرد و حتی با کسانیکه ارتباط و انسی با یهود داشتند، برخورد میکرد و آنها را از عواقب این کار میترساند، اما برخی بودند که همچنان به رفت و آمد با یهود اصرار داشتند.
حضرت علی و امامان معصوم (علیهمالسلام) پس از ایشان به عنوان اوصیاء و حجج الهی، تمامی ویژگیهای پیامبر را دارا هستند. آنها در علم و خرد و عقل در بالاترین مراتب هستند. چرا که هدایت جامعه بشری بر عهده آنهاست. اما جریان سقیفه این فرصت طلایی را از امت اسلامی گرفت و با سوار شدن بر افکار جامعه، مسلمانان را به گمراهی کشاندند.
مخالفت گروهی با سماع موتی در مکتب دیوبند، سیلی از اعتراضات را به دنبال داشت. به همین سبب، دلایل مخالفان با این نگرش، از سوی عالمان مکتب دیوبند مورد هجمه واقع شده و به همه آنان پاسخ داده شد.
حاصل رجوع به آثار مکتب دیوبندیه و نگاشتههای عالمان این مکتب پذیرش سماع موتی را به دنبال دارد. در این نگرش شنیدن صدای احیاء از سوی مردگان مورد تایید قرار گرفته و بر آن ادعای تواتر شده است. از این همه پیداست که مخالفت چند نفر به این کثرت تالیفات ضربه نخواهد زد.
توسّل یکی از آموزههای دینی و اعتقادی شیعیان، همچنین اکثریت مسلمانان جهان اسلام است، که به معنای واسطه قرار دادن کسی یا چیزی نزد خداوند، برای تقرب به او و برآورده شدن حاجت است. توسل با شفاعت معنا و پیوند نزدیکی دارد. به اعتقاد شیعیان، اهمیت توسل برخاسته از قرآن و روایات بسیاری است.
تقیه یعنی ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی شخص که با دلایلی خاص که صورت میگیرد. در دین اسلام ادله قرآنی، روایی و عقلی بر جواز تقیه دلالت دارند. بحث تقیه در سدهی نخستین دین اسلام یکی از مباحث متداول کلامی و فقهی بوده است. همچنین بعد از آن هم مثلاً در ماجرای محنت در عصر مأمون، بنا به نقل مورخان اسلامی به سبب تهدید و ارعاب خلیفه انجام میشد.
سرگذشت احادیث پیامبر اکرم، به سبب آتش زدن و سوزاندن احادیث پیامبر و جلوگیری از نقل روایات از سوی برخی بسیار دردناک است و روایات صحیح از پیامبر کمتر به دست مسلمانان رسیده، ولی سنت پیامبر به شیعه از طریق اهل بیت رسیده و امامان معصوم باعث شدند سنت پیامبر به فراموشی سپرده نشود و شیعه در فقه خود از سنت پیامبر استفاده میکند.
صحابه رسول خدا از این جهت که مصاحب و یار حضرت بودند، دارای افتخار هستند ولی این سبب نمیشود که ما قائل شویم صحابه خبط و اشتباهی ندارند و یا اگر هم اشتباهی صورت دادند، خداوند از آنها گذشته است؟ این سخن، راه را برای انجام هر کار خطایی باز میکند. بسیار صحابی بودند که مرتکب حرام شرعی شدند لذا آنان نمی توانند مأمن امت باشند.
اسفراینی معتقد است که عبدالله بن سبا به عنوان فردی یهودی نه تنها بر اندیشههای شیعه موثر بوده بلکه سرآغاز مکتب تشیع است. این در حالی است که وی بر این کلام به صورت ناخودآگاه خط بطلان کشیده و ملاکهای ناقص هم چون عدم پیروی از صحابه را در عنوان رافضی جاری میسازد.
کتب فرقهشناسی همواره به عنوان منبعی برای جریانهای جاری اسلام در قرون نخست تاریخ مسلمانان شمرده میشوند. از این روی توجه به آنها قابل تامل است و باید نویسندگان این کتب، سعی بر تقسیم گروهها با ملاکهای صحیح را پیش رو داشته باشند. اما این مساله در کتاب التبصیر فی الدین مراعات نشده است.