تاریخچه

برخی از نو اهل حقها تحت عنوان "یارسانیها"، داعیه استقلال مسلک اهل حق از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام را دارند. اما بررسی محتوای برخی از کتابهای منسوب به فرقه اهل حق مثل کتاب "تذکرةالاعلی"، سخن آنان را رد میکند.

نام اصلی "نورعلی الهی" پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، "فتحالله" ملقب به "کوچ علی" است که بنا بر داستانسرائی و عوام فریبی که نورعلی الهی بیان میکند، تغییر پیدا کرده است و او مدعی است که سلطان اسحاق روح سیدی را به پیکر او وارد کرده است.

از تطبیق مبانی اعتقادی آیین یاری با برخی از نحلهها و فرق غالی روشن میشود وجه اشتراک غلات و آیین یاری، در موضوعاتی مانند: "ظهور و تجلی"، "دونادون" و "حلول" امری غیرقابلانکار است و پیشینه اعتقادی غلات، گویای این واقعیت است که رد پای آرای زرتشتی، مجوسی و مانویی در آن هویدا است.

برخی از پیروان آیین یارسان، ظهور و تجلی حقتعالی را منشأ پیدایش "دین حقیقت" تلقی کردهاند در حالی که تاریخ ظهور دین، به تاریخ آفرینش انسان بازمیگردد. با آفرینش حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسلام) نزول دین از ناحیه خداوند متعال برای هدایت و تکامل انسان آغاز گردید و با ظهور شریعت محمدی (صلیالله علیه وآله) پایان پذیرفت.

در برخی از متون فرقه اهل حق، آمده است که بزرگان این فرقه، پیرو دین «نُصیر» هستند. در اینکه نصیر کیست، در منابع مطالعاتی اهل حق دو شخصیت ذکرشده است؛ شخصیت اول: نصیر، غلام امیرالمؤمنین علی(ع) و شخصیت دوم: محمد بن نصیر نمیری، که هردو از غلات شیعه بودهاند. بنابراین نظریه دین مستقل اهل حق، صحیح نیست.

بنا بر افسانههای اهل حق سلطان اسحاق بعد از فوت پدر خود، به خاطر اختلافاتی که با برادران ناتنی خود داشت همراه با چند نفر از یارانش، مورد تعقیب برادران خود با سپاهی از ایلات کرُد، بنام «چِیچَک»، قرار میگیرد درحالیکه اصل وجود چنین سپاهی به عقیده از پژوهشگران مورد تردید است.

«تجلی ذات خداوند» در برخی از انسانها یکی از اصلیترین عقاید فرقه اهل حق است. بنا بر اندیشه اهل حق، «بهلول» دومین تجلی اعظم ذات الهی است که بنیانگذار افکار و عقاید اهل حق است. این اندیشه ادعای دین مستقل اهل حق که قبل از اسلام وجود داشته است را باطل میکند.

نورعلی الهی مدعی است که نامش توسط سلطان اسحاق برزنجهای از «فتحالله» ملقب به «کوچ علی» به «سید نورعلی» تغییر پیداکرده است و هریک از بندهای نام او -نورعلی- مستفاد و منطبق با یکی از آیات الهی در قرآن کریم است که از طرف خداوند به خاندان او عطا گردیده است.

اغلب یارسانیان که خود را مسلمان میدانند درباره ظهور آیین یارسان بر این باورند که بعد از ظهور آخرین پیامبر الهی که شریعت کامل گردید خداوند متعال در برخی از عارفان تجلی پیداکرده است که به دوره حقیقت معروف است و رهآورد آن آیین یارسان است.

در رد ادعای کسانی که اهل حق را دینی مستقل میدانند باید گفت: تمامی آثار اهل حق مربوط به دوران اسلامی است، هرچند که بسیاری از عقاید اهل حق بر اساس اساطیر افسانهای استوار است، اما این نکته نمیتواند دین مستقل اهل حق را اثبات کند. بلکه اهل حق ادامه فِرق غالی شیعه است که در طول تاریخ و در سیر تطور خود بهصورت ساختار فعلی درآمده است.

«رشید شهمردان» و برخی دیگر از نویسندگان بر زرتشتی بودن اهل حق، تأکید دارند و برای مدعای خود به وجود برخی از اندیشههای باستانی در میان پیروان فرقه اهل حق وعدم پایبندی آنان به آدابورسوم اسلامی استناد میکنند و حالآنکه اهل حق علیرغم عدم پایبندی به برخی از اندیشههای اسلامی منکر اصل آنان نیستند و توجه به آدابورسوم ایرانی نمیتواند زرتشتی بودن اهل حق را اثبات کند.

مهمترین شخصیت در فرقه اهل حق سلطان اسحاق برزنجهای است که در میان سرسپردگان به این فرقه در تاریخ تولد و وفات سلطان اسحاق اختلافنظر وجود دارد. سلطان اسحاق که در خانوادهای پیرو مذهب اهل سنت با گرایش به تصوف به دنیا آمده بود بعد از مرگ پدر از کردستان عراق به کردستان ایران مهاجرت نمود و قوانینی را در اهل حق وضع نموده است که تا امروز اهل حق به آن پایبند هستند.

گروهی نوظهور در فرقه اهل حق موسوم به "یارسانیزم" یا "یارسانیها" معتقد هستند که اهل حق دینی مستقل از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام است. درحالیکه احیاگر و مُقنن این فرقه "سلطان اسحاق برزنجهای" پیرو مذهب اهل سنت و فقه شافعی و تحت تأثیر گروهی از غلات نُصیری بوده است.

اهل حق بنا بر دفاتر و آثار آیینی خود، معتقد هستند که مجموعه عقاید اهل حق توسط حضرت علی (ع) به یارانش آموختهشده و سپس سینهبهسینه تا امروز نقلشده است و این عقیده، خط بطلانی است بر کسانی که معتقد هستند، اهل حق دینی مستقل از اسلام است.