سلفیت و وهابیت

سؤال میکنند چرا امام حسین(ع) در کربلا برای آب دعا نکرد، ولی از دشمن طلب آب کرد؟ در پاسخ میتوان گفت اگر طلب آب از دشمن ثابت شود، این عمل به دلایلی از جمله اتمام حجت، اثبات مظلومیت و به جهت رحمت و هدایت دشمنان، توسط امام صورت پذیرفته و جهت الگو شدن برای مظلومین جهان، نمیبایست امام از عوامل غیرمادی مدد میگرفت.

از شبهاتی که نسبت به چرایی قیام سیدالشهداء (ع) مطرح می کنند این است که اگر امام حسین (ع) علم غیب داشت، به چه دلیل به کربلا رفت؟ بر اساس اعتقاد شیعیان، امام حسین (ع) با توجه به علم غیبشان و اطلاع از شهادتشان، باز به کربلا رفته، به شهادت میرسند؛ پاسخ این است که ادای وظیفه مهمترین وظیفه امام بود.

فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت، در ذیل آیه مباهله میگوید: همه مفسران و محدثین متفقاند بر اینکه مراد از كسانی كه در مباهله به همراه پيامبر بودند، علی، فاطمه، حسن و حسین (سلام الله علیهم اجمعین) است. سپس با استناد به کلمه «أَبْنَاءَنَا» حسن و حسین را فرزندان پیامبر میداند و با استناد به کلمه «أَنفُسَنَا» افضلیت علی (ع) را بر دیگر صحابه میپذیرد.

قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین (ع) را به شهادت رساندهاند، دارای تناقض و تضادی آشکار است. چگونه میتوان میان محبت و یاری و پیروی (شیعه بودن) و جنگ و دشمنی جمع کرد؟! اگر بنا باشد افراد سپاه عمرسعد و عبیدالله بن زیاد را شیعه بنامیم، پس یاران آن حضرت که تا آخرین لحظه در کنار آن حضرت ایستادگی و جانفشانی کردند و در این راه به شهادت رسیدند را چه بنامیم؟

در محرم سال 61 قمری امام حسین (ع) و یارانش توسط عاملان یزید به شهادت رسیدند و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فجایع بشری به وقوع پیوست؛ با این حال عدهای سعی دارند که یزید ملعون را از این جنایت مبرا بدانند. ذهبی میگوید: یزید حكومتش را با كشتن و شهادت حسین (ع) آغاز كرد و با قیام حرّه پایان بخشید.

در محرم سال 61 قمری امام حسین(ع) و یارانش توسط عاملان یزید به شهادت رسیدند و بدین ترتیب یکی از بزرگترین فجایع بشری به وقوع پیوست. با این حال عدهای سعی دارند که یزید ملعون را از این جنایت مبرا بدانند. ذهبی میگوید: یزید حكومتش را با كشتن و شهادت حسین (ع) آغاز كرد و با قیام حرّه پایان بخشید.

واقعه غدیرخم و اعلام خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) مهمترین دستوری است که خدای رحمان، پیامبر خود را ملزم به اعلام آشکار آن کرد. اما عده ای خلافت و جانشینی را از مسیر حق آن تغییر داده و به کج راهه کشاندند. بر اساس همین اتفاق شوم، واقعه غدیرخم در میان مسلمانان تحریف و حکومت امیرالمؤمنین (ع) غصب شد.

ورود به بهشت در مورد افراد گنهکاری که به ظاهر اسلام آوردند و خود را مسلمانان مینامیدند، اما هیچگاه مقید به اسلام و رسالت نبی اکرم (ص) نبودند، امری غیر قابل پذیرش از نظر قرآن و سنت و عقل است. اما مفتیهای وهابی با وجود شهرت به دائم الخمر بودن و مردن "وحشی" بر اثر مشروبات، او را اهل بهشت میدانند.

جان، مال و ناموس مسلمانان و گویندگان شهادتین محترم است و کسی حق تعرض به آن را ندارد، اما وهابیها با دلایل واهی، اقدام به تکفیر مسلمانان بیگناه کرده و مسلمانان زیادی را کشتند از جمله اینکه در دوره اول این فرقه، مسلمانانِ مناطقی از حجاز بهدست این گروه سفاک بیگناه کشته شدند.

یکی از شبهات مخالفین به کتاب اصول کافی این است که میگویند، در این کتاب، تاريخ شهادت امام کاظم توسط کسیکه 33 سال قبل از ايشان فوت کرده، نوشته شده است. شبهه کننده ادامه میدهد که: يکی از راویهايی که در کتاب اصول کافی بالغ بر 700 روايت نقل کرده است أبوبصير است که تاريخ وفاتش سال 150 بوده است...

ولادت امیرالمومنین (ع) در کعبه یکی از فضائل و کرامات حضرت است که نه قبل از ولادت ایشان و نه بعد از وجود مقدسشان، نصیب هیچ یک از انسانهای روی زمین نشده است. حاکم نیشابوری محدث مشهور اهل سنت، به تواتر خبر تولد امیرالمؤمنین (ع) در کعبه اشاره کرده است و ابن تیمیه نیز مخالفت با تواتر را نشانهی کفر انکار کنندگان آن میداند.

کعبه به عنوان قبله مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از این مکان به عنوان اولین مکان برای عبادت یاد شده است. وهابیون معتقدند به دلیل حضور بتها درون کعبه، تولد امیرالمؤمنین (ع) در این مکان مهم نیست؛ زیرا آن زمان تنها یک بتکده بوده است؛ در حالی که پیامبر اکرم (ص) با وجود همین بتها قبل فتح مکه به طواف دور این خانه پرداخته اند.

خانه کعبه به عنوان قبله مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این مکان به عنوان اولین مکان برای عبادت یاد شده است. اما وهابیون معتقدند به دلیل حضور بتها در درون کعبه، تولد امیرالمؤمنین (ع) در این مکان از اهمیتی برخوردار نیست. چرا که این مکان بتکده بود. این ادعا در حالی بیان میشود که علمای اهل سنت ازجمله آلوسی، میلاد حضرت در کعبه را یک فضیلت بینظیر میداند.

از علمای اهل سنت انتظار نمیرود که ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(س) را شبیه شیعیان نقل کنند یا بپذیرند، اما برای اثبات این واقعه از کتب اهلسنت، میتوان ابتدا گزارشاتی که تصمیم به هتک حرمت و قسم به آن را تصریح کردهاند، بیان کرد؛ سپس با بیان پشیمانی ابوبکر و اعتراف به این قضیه، اثبات آن را تقویت کرد. البته برخی از علمای اهلسنت، وقوع این حادثه را پذیرفتهاند.