آموزه ها واحکام

ازآنجاکه بزرگان اهل حق برای عقاید و اندیشههای خود، مبانی مشخص و محکمی ارائه نکردهاند، شاهد هرجومرج فکری و عقیدتی در میان سرسپردگان این مسلک هستیم، زیرا سرسپردگان سادهدل، گرفتار برداشتهای سلیقهای و شخصی سادات و بزرگان خود از دفاتر کلامی و اولیه اهل حق شدهاند.

پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق با کپیبرداری از داستان تولد حضرت عیسی (ع)، درباره چند نفر از بزرگان خود مدعی هستند که آنها از مادرانی باکره به دنیا آمدهاند. اما هیچ دلیل عقلی، منطقی و نقلی معتبر، غیر از داستانسرائیهای خود ارائه نمیدهند و این کپیبرداری حاکی از تاثیرعقاید اهل حق از دیگر ادیان است.

نورعلی الهی مطالبی در دفاع از بتپرستان میگوید:«کافر به اشخاصی اطلاق میشود که اصلاً منکر وجود خدا بوده خدا را دروغ میدانند بتپرست چنین نیست زیرا او میداند که خدا هست و بت را هم خدا نمیداند بلکه به یاد خدا بت را میپرستد پس چنین بتپرستی کافر محسوب نمیشود.» درحالی که ازنظر اسلام بتپرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است.

نورعلی الهی علیرغم ادعای خود مبنی بر تبعیت از شریعت محمدی و مکتب علوی، مطالبی بیان میکند که بههیچوجه با سخنان مؤمن به دین مبین اسلام، سنخیتی ندارد. نورعلی الهی در ادعایی مضحکی مدعی شوخی خداوند متعال با پیامبر اسلام (ص) است.

یکی از سلاحهایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود بهکار بردهاند استفاده از علوم غریبه و سحر و جادو، بوده است."نورعلی الهی"، که همواره سعی داشت آراء و افکار خود را منطبق با اندیشههای اسلامی شیعی، جلوه دهد، اعتراف به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش،میکند.

نورعلی الهی، بنیانگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، علیرغم اینکه مدعی پیروی از دین مبین اسلام و مذهب تشیع اثنا عشری است، معتقد میباشد که عالم برزخ برای همه انسانها نیست، بلکه گروهی از مردم که به کمال رسیده باشند، عالم برزخ را درک نخواهند کرد و مستقیماً وارد بهشت میشوند.

دونادون بهعنوان یک قاعده کلی مطرحشده از سوی اهل حق، برای سرنوشت روح پس از مرگ، با نظام آخرت شناسی اسلام سازش ندارد. زیرا در منابع اسلامی آیات و روایات فراوانی درباره آخرت و بهشت و جهنم و عوالم پس از مرگ وجود دارد که به صراحت مسیر روح را بهسوی برزخ و قیامت تبیین و تعیین میکند.

پیروان فرقه اهل حق تفاوت انسانها در خلقت را دلیل بر"دُونادون" میدانند و معتقد هستند که چونکه استعداد انسانها، رنگ انسانها، نژاد انسانها، مکان تولد انسانها و.. متفاوت است، و از طرفی خداوند در قرآن کریم بر خلقت انسانها بهصورت مساوی تأکید کرده است، پس برای درک صحیح از تفاوت انسانها باید قائل به دونادون شد.

پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند: هر یاری پس از سپری نمودن هزار و یک دون به شهر زور میرسد و در آنجا بزرگان یارسان را میبیند، پدر به دیدار پسر نائل میآید و دختر به دیدار مادر میشتابد، اقوام و فامیل ویاران دورهم جمعاند پیر و مرید از دیدار یکدیگر خوشحال هستند. اما منابع یاری جواب گوی سؤالات مطرحشده درباره این اندیشه نیستند.

کلام دانان و کلام خوانهای اهل حق سعی میکنند چهار رکن اخلاقی این فرقه را بهگونهای تفسیر کنند که دیگر آموزههای اخلاقی، زیرمجموعه این چهار رکن قرار گیرد و به ارکان مذکور جامعیت ببخشند. اما واقعیت این است که ارکان یاری چهار آموزهای است که انسان را به چهار صفت اخلاقی که در همه ادیان و مذاهب وجود دارد، توصیه میکند.

یکی از اعتقادات اصلی فرقه اهل حق باور به ظهور ذات حق در انسانها است. بنا بر اندیشه اهل حق ذات حق یا جزئی از ذات حق در انسان ظهور و تجلی پیدا میکند و آن انسان به مقام "مظهریت ذات" میرسد و برای آن مظهر در کلامهای یاری خطابهایی مانند "ذات حق"، "ذات خدا"، "خالق" و مانند آنها استفاده میکنند و حالآنکه این اندیشه در کلام امیر المؤمنین علی (ع) نفیشده است.

یکی از اقدامات و بدعتهای سلطان اسحاق بزرنجه ای، دستور به انجام روزه مخصوص فرقه اهل حق موسوم به "روزه مرنو" است.اهل حق علاوه بر اینکه این روزه را واجب میدانند در مقام مقایسه روزه مرنو با روزه ماه رمضان برآمده و در مقام مغالطه میگویند روزه سه روز است نه سی روز.

برخی از پیروان آیین یارسان بر این باور هستند که مسلک ایشان، مسلکی است که اندیشهها، باورها و آدابورسوم آن سِریّ بوده که توسط مقامات آیینی و بزرگان فرقه اهل حق بهصورت رمزواره سروده شده است تا در دسترس اغیار قرار نگیرد و یا مجموعه معارف موجود در مسلک خود را نابترین یافتههای دیده داران، باطن داران و پیشوایان به شمار میآورند.

پیروان و سرسپردگان مسلک اهل حق معتقد هستند که روح انسان در یک بدن به تکامل نمیرسد و باید هزار و یک بدن و جسم را درک کند تا به تکامل برسد. این سخن در حالی است که نفس (روح) انسان در یک بدن در حال تکامل است به اینگونه که از "نفس نباتی" به "نفس حیوانی" و ازآنجا به "نفس انسانی" ترقی پیدا میکند.