انحرافات، بدعتها
جناب آقای محمد حسن وکیلی برای توجیه سرور و وجد افرادی همچون مولوی و... در روز عاشورا به حالت جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا استناد کرده است و این درحالی است که چنین حالتی مورد اعتراض دیگر اصحاب واقع شده و این نشاندهنده این مسئله است که دیگر اصحاب چنین حالتی نداشتهاند.
مناقب العارفین یکی از معتبرترین منابع برای شناخت شخصیت جلالالدین محمد بلخی است که بعضی از افراد تلاش کردهاند این کتاب را از اعتبار ساقط کنند و این در حالی است که مولوی شناسان معاصر همچون عبدالحسین زرینکوب و بدیعالزمان فروزانفر و... این کتاب را معتبر دانسته و در تحقیقات خویش در مورد مولوی از این کتاب بهره بردهاند.
صوفیه به انگیزههای مختلف از جمله ترغیب مردم به آخرت، روایاتی جعل کردهاند، این درحالی است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، همه جعلکنندگان حدیث را به جهنم وعده داده است.
ابن عربی، شیعیان امامیه را به خاطر اعتقاد داشتن به خلافت ظاهری اهلبیت علیهمالسلام، غالی دانسته، این در حالی است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها این چنین اعتقادی در مورد اهلبیت علیهمالسلام داشته است. پس طبق دیدگاه ابن عربی، حضرت زهرا سلاماللهعلیها غالی بودهاند!!
مولوی در مثنوی گزارشی تاریخی نقل کرده که در هنگام مبارزه امام علی علیهالسلام و عمر بن عبدود، حوادثی همچون آب دهان انداختن عبدود بر صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ... رخ داده، در صورتی که این گزارش او در منابع تاریخی مطرح نشده و فقط بعضی از کتابهای صوفیانه یا معاصر، آن گزارش را نقل کردهاند.
کلام«أَحْلَى مِنَ الْعَسَل» منسوب به حضرت قاسم علیهالسلام، اولین بار در کتاب «الهدایةالکبری» خصیبی نقل شده و تا چند قرن، این گزارش مورد توجه علماء حدیث و تاریخ قرار نگرفته است.
تفسیری که صوفیه از حادثه عاشورا بیان کردهاند، یکی از بهترین ابزارهایی است که حاکمان جور برای مشروعیتبخشی به خویش استفاده کردهاند.
طبق آموزه ابن عربی، عذاب بعد از مدتی برای اهل جهنم شیرین و گوارا میشود و در جهنم گیاهی به نام «جرجیر» روئیده میشود، در صورتی که اینگونه مطالب معارض با روایت صحیحالسند امام صادق علیهالسلام است.
نفوذ روایات جعلی در متون حدیثی ما عوامل مختلفی دارد، یکی از عوامل این مسئله جعل روایات توسط متصوفه برای اثبات اعتقادات خویش است، که با برررسی کتابهای این جریان انحرافی میتوان حجم عظیمی از روایات جعلی را در آن کتابها مشاهده کرد.
تأویلگرایی افراطی از جمله انحرافاتی است که متوجه جریان تصوف بوده و این شیوه تفسیری متصوفه باعث تحریف معنوی قرآن شده و باعث شده مفاهیم و پیام حقیقی آیات الهی برای مخاطبین آنها روشن نشود.
متصوفه تمام حوادث عالم را بر اساس عشق و ابتلاء تحلیل میکنند، آنها در مواجهه با واقعه عاشورا نیز همین رویکرد را داشته و این حادثه مهم سیاسی-اجتماعی را فقط بر اساس همین زاویه تحلیل کردهاند؛ در صورتی که این عمل آنها باعث تحریف معنوی حرکت اباعبدالله الحسین علیهالسلام است.
متصوفه به خاطر داشتن دید عاشقانه به همه اتفاقات، با ورود به عرصه مباحث عاشورایی تلاش کردهاند تا مصیبتهای روز عاشورا را با این دید تفسیر کنند، این مسئله باعث شده است که به دنبال اخبار، گزارشها و حتی داستانهایی باشند که از آنها بتوان برداشت عرفانی کرد، هرچند سند آن متقن نباشد و حتی غیرمعتبر و مجعول باشد.
مولوی در مثنوی معنوی با استناد به روایت «اصحابی کَالنُّجُومِ»، به دیدگاه عدالت صحابه که یکی از اصول فکری اهلسنت است اشاره میکند و این درحالی است که مصداق این روایت در احادیث شیعه، حضرات معصومین علیهمالسلام هستند.
جلالالدین محمد بلخی(مولوی) در مثنوی معنوی برای نشان دادن عدالت صحابه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله، به روایتی استناد کرده است؛ در صورتی که این روایت طبق مبانی اهلسنت باطل و جعلی است و بعضی از بزرگان اهلسنت به جعلی بودن روایت اذعان کردهاند.