اعتبار کتاب مناقبالعارفین
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب «مناقبالعارفین» افلاکی [1] یکی از معتبرترین منابع درباره جلالالدین محمد بلخی و فرزندان او است، اما بعضی از طرفداران تصوف در تلاش برای تضعیف جایگاه این کتاب هستند. محمدحسن وکیلی از جمله این افراد است که در جزوهای مینویسد: «لزوم مراجعه به منابع معتبر در هر تحقیقی جهت تحقیق در مورد مولوی باید به کتاب «خداوندگار سپهسالار» که توسط شاگرد مولوی نوشته شده مراجعه کرد، نه به کتاب مناقب العارفین که دو نسل بعد مولوی نوشته شده و ضعفهای تاریخی آن روشن است».[2] جناب آقای وکیلی به دلیل اینکه مطالبی که خوشایند ایشان نیست در کتاب «مناقبالعارفین» نقل شده، تلاش دارد در این کتاب تشکیک کند و به این خاطر راه شناخت شخصیت جلالالدین محمد بلخی را منحصر در کتاب «رساله سپهسالار» دانسته است.
اما محققین، مورخین و مولویشناسان معاصر دیدگاهی مخالف و معارض با آقای وکیلی داشتهاند؛ کما اینکه سعید نفیسی پیرامون اهمیت کتاب «مناقبالعارفین» در مقدمهای که بر کتاب «رساله سپهسالار» نوشته مینویسد: «متن مناقب العارفین با همۀ فوایدی که دارد تا کنون چاپ نشده است... مناقب العارفین و مرآت الکاشفین کتابی است در ده فصل شامل احوال و مناقب نه تن [از]نخستین پیشروان طریقه مولوی: بهاءالدین ولد، برهانالدین ترمدی، جلالالدین محمد، شمسالدین تبریزی، صلاحالدین زرکوب، چلپی حسامالدین، بهاءالدین سلطان ولد، جلالالدین فریدون امیر عارف، شمسالدین امیر عابد و فصل دهم آن در ذکر اولاد و جانشینان بهاءالدین ولدست...».[3]
استاد بدیعالزمان فروزانفر، یکی از مولویشناسان برجسته درباره اعتبار، قوت سند و اهمیت مناقب العارفین مینویسد: «مناقب العارفین تألیف شمسالدین افلاکی که مشتمل است بر شرح حال: سلطان العلما بهاء ولد، برهانالدین محقق، شمسالدین تبریزی، مولانا جلالالدین صلاحالدین زرکوب، حسامالدین چلبی، بهاء الدین محمد معروف به سلطان ولد، عارف چلبی فریدون بن سلطان ولد، مؤلف این کتاب معاصر سلطان ولد بوده و اطلاعات مفید از تاریخ خاندان مولانا به دست داده و خامهای توانا داشته است و اکثر مطالب آن را در ضمن این رساله مندرج کردهام چندانکه خوانندگان را به خواندن مناقب حاجت نیست».[4]
دکتر عبدالحسین زرینکوب یکی دیگر از مولوی شناسان بزرگ معاصر است که در مورد اعتبار گزارشات مناقب العارفین مینویسد: «به هر حال روایات سلطان ولد و آنچه سپهسالار و افلاکی هریک جداگانه و هر دو به طور قطع با اخذ و نقل از او و مریدانش نقل کردهاند، و... با لحنی که در غالب مناقب نامههای صوفیه و آنچه مریدان و فرزندان مشایخ در کرامات و احوال آنها جمع و تدوین میکنند سابقه دارد، به بیان می آورند. با آنکه روایات ولدنامه دراین باب به عصر مولانا نزدیکتر و به محیط حیات و خانواده او مربوطتر مینماید، تنها این نکته را که روایات او کوتاهتر و گهگاه فاقد تفصیل جزئیات است، نمیتوان مستند ردّ و جرح روایات سپهسالار و افلاکی شمرد».[5]
استاد سید جعفر شهیدی و دکتر محمدعلی موحد مصحح مقالات شمس [6] و استاد ذبیحالله صفا (از اساتید برجسته ادبیات فارسی و شخصیّت برجسته ادبی ایران معاصر) [7] و عبدالباقی گولپینارلی (پژوهشگر ادبیات، مترجم، ایرانشناس و مولویپژوه برجستهی ترک) [8] مناقب العارفین را یکی از منابع معتبر قرن هشتم هجری درباره زندگینامه مولوی میدانند؛ پس باید توجه کرد که سخن محمدحسن وکیلی در مورد تشکیک در اعتبار کتاب «مناقبالعارفین» سخنی بیاساس و معارض سخن مولویشناسان معاصر است.
پینوشت:
[1]. ، شمسالدین احمد اَفْلاکی (۷۶۱ق /۱۳۶۰م )، از شاگردان و مریدان شیخ جلالالدین عارف نواده جلالالدین محمد مولوی و مؤلف کتاب مناقب العارفین میباشد.
[2]. محمدحسن وکیلی، تقریرات مباحث مولویشناسی (بررسی انتقادات و شبهات مخالفان مولوی)، ص ۱.
[3]. افلاکی، رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی، با مقدمه سعید نفیسی، اقبال، تهران ۱۳۲۰، ص ۹ و ۱۰.
[4]. بدیعالزمان فروزانفر، مولانا جلالالدین محمد، انتشارات معین، تهران، ۱۳۸۷، چاپ سوم، ص ۲۲.
[5]. زرینکوب، عبدالحسین، سر نی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۸۷، چاپ هفتم، ج۱، ص ۶۸ .
[6]. شمس تبریزی، مقالات شمس، تصحیح محمدعلی موحد، انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۹۱، چاپ چهارم، ص۲۰.
[7]. ، ذبیحالله صفا، گنجینه سخن، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۰، چاپ پنجم، جلد ۴، ص۲۸۱.
[8]. عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ترجمه توفیق هاشمپور سبحانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۵، چاپ سوم، ص ۷۹ الی ۸۱.
افزودن نظر جدید