شبه معنویت های روانشناختی

هواپونوپونو میگوید با اصلاح افکار میتوانیم دنیای واقعی را مدیریت کنیم. در هواپونوپونو کلمات چهارگانه استفاده میشود: «متأسفم»، «لطفاً مرا ببخش»، «متشکرم»، «دوستت دارم». با بیان این عبارات معتقدند باعث تصحیح خاطرات و باورهای ذهنی شده و حوادث خارجی را کنترل کرده و اتفاقات خوب برای خود رقم میزنند.

جریان تفکر نوین، یکی از گستردهترین جریانهای معنوی نوظهور است که در سطح جهان و کشور ما گسترش یافته است. این جریان در سال ۱۸۷۵، توسط «ماری بیکر ادی» در آمریکا پایهگذاری شده و تلفیقی از افکار کابالیستی (عرفان یهودی)، هندوئیسم مدرن و مسیحیت متعالی است.

هواپونوپونو (Ho’oponopono) شبه معنویت است که مدعی است با بخشش، عشق و دگرگونی، درون انسان را از اشتباهات و خاطرات گذشته پاک سازی میکند و با این کار، جلوی اتفاقات ناگوار را گرفته و به ثروت و موفقیت میرسد. هواپونوپونو خرافهای، همانند خرافه قانون جذب است.

یکی از ابزارهای کنترل ذهن مردم توسط نظام سرمایهداری، بحث «کارما» است که باعث میشود مستضعفین، علیه سرمایهداران و ظالمان قیام نکنند، چون علت ظلم و فقر و مشکلات مالی، اجتماعی و ... را به علت اعمال خود میدانند و تقصیری بر دیگران نمیبینند. همین کنترل ذهن مردم و عدم قیام و اعتراض به نظام سرمایهداری، در هواپونوپونو وجود دارد.

پیام ماهان تیموری این بود: اگر فقیر هستی من می توانم تو را ثروتمند کنم،عموما مخاطبینی جذب می شوند که ورشکسته، بدون هدف و کسانی بودند که دنبال ثروت آسان و یک شبه میگشتند. تیموری نه تنها دردی از افراد مستأصل و بحران زده دوا نمیکرد، بلکه سوء استفاده مالی هم میکرد.

یکی از عللی که در جامعه ما فضای کمال گرایی افراطی را ایجاد میکند، مباحث قانون جذب است. قانون جذب مدعی است هر آنچه که بخواهید را میتوانید به دست بیاورید و این خواستههای غیر واقعی، باعث ایجاد کمال گرایی افراطی میشود.

مروجان قانون جذب مدعی هستند احساس خوب یا بد، باعث میشود زندگی خوب یا بدی برایتان محقق شود. این ادعایی غلط است؛ چون خیلی از اوقات، یک خطای شناختی یا بیماری، باعث میشود به موضوعی حس بدی پیدا کنیم، ولی در عالم خارج از ذهن، آن موضوع، امر بدی نیست.

راندابرن مدعی است افرادی با قانون جذب بیماریهای لاعلاج را از بین بردهاند. رفع یک بیماری مثل سرطان ممکن است علل مختلف داشته باشد و ربط آن به قانون جذب مصادره به مطلوب است.

علیرضا آزمندیان از مروجان قانون جذب در ایران، مدعی است که با فکر و تصور بهشت و نعمتها وارد بهشت میشویم و کسانیکه به جهنم و قیامت و عذاب فکر کنند، وارد جهنم میشوند. با این بیان، پرهیزگاری و اعمال نیک و بد ملاک نیست.

راندابرن از مروجان قانون جذب، عشق را عامل حیات و بقای بشر و نیروی مثبت زندگی معرفی و به این نکته اشاره می کند که عشق، قانون جذب است. در حالی که عشق در لغت به معنای دوست داشتن شدید است و اصطلاحاً عشقی که عامل حیات و سعادت... است، عشق به خداوند متعال می باشد.

قانون جذب مدعی است به هرچیزی فکر کنید همان را جذب می کنید، لذا با فکر به فقر و کمک به فقرا باعث فقیر شدن خود می شوید؛ با این مبنا، افراد را از تفکر به فقر و کمک به فقرا منع می کند.

راندابرن یکی از مروجان اصلی خرافه قانون جذب، در ابتدای کتاب«قدرت» خود، انسان ها را ترغیب و تهییج می کند که باید به یک زندگی بی عیب و نقص و در اوج سلامتی، ثروت و... برسند. می شود گفت با توجه به محدودیت های دنیا، این ادعا یک آرزوی کودکانه است.

علیرضا آزمندیان از مروجان قانون جذب، خداوند را فقط خالق قانون جذب میداند و مدعی است خداوند در کار قانون دخالتی نمیکند و فقط مشاهده میکند. این همان سخنی است که در قرآن کریم، سوره مائده بیان میکند که یهودیان گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است.

نیل دونال والش، تناسخ را امری قطعی تلقی کرده است و در کتابهای خود از این آموزه استفاده میکند؛ تفاوت تناسخ والش با ادیان شرقی این است که کارما (بازتاب زندگیهای قبلی در زندگی بعدی) را حذف و تصویر سازی ذهنی را جایگزین آن کرده است.