شبه معنویت های روانشناختی
مدعیان قانون جذب میگویند: قانون جذب همان روشنبینی است؛ آنان برای ادعای خود این مثال را میزنند، زمانی که انسان یادی از یک دوست قدیمی در ذهنش متصور میشود و ساعتی بعد او با شما تماس میگیرد، از مواردی است که حقیقت قانون جذب را اثبات میکند.
مروجان قانون جذب میگویند: قانون جذب همان هدفداری و داشتن برنامه برای رسیدن به یک زندگی موفق و ایدهآل است. در حالی که طبق مبانی و آموزههای قانون جذب، این قانون با هدفمندی و داشتن برنامه برای یک زندگی موفق تفاوت اساسی دارد.
مدعیان قانون جذب میگویند: قانون جذب همان یقین در رسیدن به خواستههاست. آنان برای اثبات مدعای خود به برخی از روایات اسلامی نیز تمسک میکنند. یکی از این روایات، فرمایش امام صادق(ع) است که میفرمایند:«إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ»؛ «هنگامی که دعا مى كنى چنان تصور كن كه حاجتت برآورده شده است».
قانون موسوم به جذب، یکی از جریانهای انحرافی موجود در کشور است که ریشه در عرفان «کابالا» دارد. این قانون در معنویت کابالایی با عنوان قانون قاطعیت مطرح است. بر اساس قانون قاطعیت هنگام دعا نباید هیچ گونه گریه و زاری کرد؛ بلکه با فریاد و به صورت کاملاً قاطعانه باید خواسته خود را از خدا مطرح کرد.
مدعیان قانون جذب بر این باورند که این قانون همیشه فعال بوده و تجارب و شرایط هر فرد را بر اساس افکار غالب و تمایلات و انتظاراتش، رقم میزند. مدعیان اصلی این قانون معتقدند: افکار انسان میتواند بهطور مستقیم بر سلامت او تأثیر گذاشته و این به خاطر قانون جذب است. در منطق آنها کل زندگی انسان تجلی افکاری است که در ذهنش جریان داشته و او میتواند به واسطه جذب افکار مثبت، تمامی آنها را در عالم خارج عینیت ببخشد.
قانون جذب امروزی بر پایه جادوگری شکل گرفته و مدعی است انسان با داشتن تصویری از آرزوهایش، میتواند آنها را تحت تأثیر قرار داده و به خواستههایش برسد. ساختن تابلوی کائنات و نصب تصاویری از خواستهها در آن، شیوهای برای عملی کردن قانون جذب است.
از جمله موضوعاتی که میتوان ریشه قانون جذب را در آن جستجو کرد، مباحث راجع به درمان ذهنی و استفاده از هیپنوتیزم است. در این روش، درمانگر مدعی است که با اعتقاد به قدرت شفا دادن بیماران، آنان را از طریق قدرت ذهنی، درمان میکند. این روش با استفاده از فنون هیپنوتیزم و امثال آن، انجام شده و به بیماران القاء میشود که بیماریشان از بین رفته و درمان شدهاند.
هواپونوپونو میگوید با اصلاح افکار میتوانیم دنیای واقعی را مدیریت کنیم. در هواپونوپونو کلمات چهارگانه استفاده میشود: «متأسفم»، «لطفاً مرا ببخش»، «متشکرم»، «دوستت دارم». با بیان این عبارات معتقدند باعث تصحیح خاطرات و باورهای ذهنی شده و حوادث خارجی را کنترل کرده و اتفاقات خوب برای خود رقم میزنند.
جریان تفکر نوین، یکی از گستردهترین جریانهای معنوی نوظهور است که در سطح جهان و کشور ما گسترش یافته است. این جریان در سال ۱۸۷۵، توسط «ماری بیکر ادی» در آمریکا پایهگذاری شده و تلفیقی از افکار کابالیستی (عرفان یهودی)، هندوئیسم مدرن و مسیحیت متعالی است.
هواپونوپونو (Ho’oponopono) شبه معنویت است که مدعی است با بخشش، عشق و دگرگونی، درون انسان را از اشتباهات و خاطرات گذشته پاک سازی میکند و با این کار، جلوی اتفاقات ناگوار را گرفته و به ثروت و موفقیت میرسد. هواپونوپونو خرافهای، همانند خرافه قانون جذب است.
یکی از ابزارهای کنترل ذهن مردم توسط نظام سرمایهداری، بحث «کارما» است که باعث میشود مستضعفین، علیه سرمایهداران و ظالمان قیام نکنند، چون علت ظلم و فقر و مشکلات مالی، اجتماعی و ... را به علت اعمال خود میدانند و تقصیری بر دیگران نمیبینند. همین کنترل ذهن مردم و عدم قیام و اعتراض به نظام سرمایهداری، در هواپونوپونو وجود دارد.
پیام ماهان تیموری این بود: اگر فقیر هستی من می توانم تو را ثروتمند کنم،عموما مخاطبینی جذب می شوند که ورشکسته، بدون هدف و کسانی بودند که دنبال ثروت آسان و یک شبه میگشتند. تیموری نه تنها دردی از افراد مستأصل و بحران زده دوا نمیکرد، بلکه سوء استفاده مالی هم میکرد.
یکی از عللی که در جامعه ما فضای کمال گرایی افراطی را ایجاد میکند، مباحث قانون جذب است. قانون جذب مدعی است هر آنچه که بخواهید را میتوانید به دست بیاورید و این خواستههای غیر واقعی، باعث ایجاد کمال گرایی افراطی میشود.
مروجان قانون جذب مدعی هستند احساس خوب یا بد، باعث میشود زندگی خوب یا بدی برایتان محقق شود. این ادعایی غلط است؛ چون خیلی از اوقات، یک خطای شناختی یا بیماری، باعث میشود به موضوعی حس بدی پیدا کنیم، ولی در عالم خارج از ذهن، آن موضوع، امر بدی نیست.