تشکیلات و رهبری

سایت خبری تشکیلات بهائیت BWNS دوم اردیبهشت 1402 ش، از پذیرش استعفای دو عضو بیتالعدل خبر داد. سابقه بیت العدل نشان داده که بر خلاف شرط عصمتی که برای اعضای بیت العدل لازم برشمرده شده، تعویض اعضاء بخاطر کهولت سنّ آنان و فقط از میان مردهای با سابقه در ارگانهای بلند پایهی بهائی، آن هم به واسطه انتخابات نمایشی صورت میپذیرد.

افرادی که فرای بهائی باوری به عنوان مهرههای تشکیلات بهائیت در بیایند و به اجرای نقشهها و سیاستهای جاسوسی آن بپردازند، باید بدانند که بر اساس قانون، مجازاتهای درس آموزی در انتظارشان خواهد بود.

ساختن ایرانی سکولار نه پیشگویی پیشوایان بهائی، بلکه طرح ریزی و هدف بهائیت برای تصاحب حکومت ایران است. چرا که بهائیت می داند سلطه بر جامعه اسلامی، ظلم ستیز و آزادی خواه ناممکن است و مگر در جامعه ای سکولار است که بتواند حکومت خود را پی ریزی کند.

در پاسخ به اینکه چرا ارتباط بهائیان با سازمان رهبری بهائیت بیت العدل مستقر در اسرائیل، مصداق عمل مجرمانه است باید گفت که بر اساس قانون این عمل مجرمانه است. چرا که تشکیلات بهائیت از چهل سال پیش که رسماً غیرقانونی اعلام شد و حتی پیش از آن، همواره اهداف و اعمال براندازی و جاسوسی را دنبال و اجرایی می کند.

بهائیت تشکیلاتی سلطه طلب است که با ظاهری دینی به بهره کشی از اعضایش می پردازد و در عین حال خود را طرفدار جدایی دین از سیاست می داند! یکی از دلایل این حقیقت هم شیوه تأسیس، کارکرد و دایره اختیارات محافل بهائی است که در این نوشتار به معرفی و نقد بخش هایی از آن می پردازیم.

مقایسه موضع گیری بیت العدل در قبال تخریب سه ویلای بهائیان در روشنکوه و دود شدن میلیون ها دلار سرمایه بهائیان در پروژه مقبره عبدالبهاء، ثابت کرد که تشکیلات بهائیت نه دلسوز بهائیان است و نه سرمایه و آینده آنان برایش اهمیتی دارد؛ بلکه تنها از بهائی باوران در ایران پلی برای پیشرفت و گاوی برای دوشیدن ساخته است!

با نگاهی به اساس نامه های بهائیت در می یابیم که بیش از بُعد اعتقادی، جنبه سازمانی و تشکیلاتی آن خودنمایی می کند. بر این اساس بهائیان هر کجای دنیا باشند مأمور به جمع آوری اطلاعات و ارسال به نهادهای بالادستی و حامیان و خود در اسرائیل هستند تا در وقت موعود، برای اجرای هدف اصلی بهائیت که براندازی حکومت هاست برنامه ریزی کنند.

تشکیلات بهائیت پس از دستگیری تعدادی از اعضایش، از آنجا که ترس آن داشت تا مبادا افزون بر مدارک وزارت اطلاعات، اعتراف برخی اعضاء بر رسوایی اش بیافزاید، پیشاپیش مدعی اعتراف گیری غیرواقعی از اعضایش شد! اعضایی که در صورت اعتراف، تشکیلات بهائیت (بر خلاف شعارهای نوع دوستی اش)، سرنوشت غم انگیزی برای آنان رقم خواهد زد!

هدف تشکیلات بهائیت از انتشار تصاویر خندان مجرمین تشکیلاتی اش اینست که به این واسطه، حسی مثبت به مخاطب القاء و در عوض هرآنکس که با قانون شکنی آن ها برخورد و یا جلوی تحرکات و کادرسازی شان را بگیرد خشن و منفور جلوه دهد. با نگاهی کوتاه به متون بهائی در می یابیم که این لبخند تنها از سر تزویر بوده و یک بهائی معتقد، چیزی جز بغض و خشم نسبت به مخالفینش ندارد.

وقتی بهائیان برای تغییر ادعاهای پیامبرنماهای خود، دلیل (اشتباه) تدریج در بیان مقامات را طرح می کنند، چگونه می توانند به میسن ریمی بخاطر تدریجی بیان کردن ادعای ولایت امری اش ایراد گیرند و از این حیث هم او را رد کنند!

بر خلاف ادیان الهی در فرقه بهائیت، شخص با اقرار و اعلام، بهائی محسوب نمی شود، بلکه باید از فیلترهای تشکیلات بهائی رد شود و دست آخر این تشکیلات بهائی است که با سنجش ایمان و شخصیت افراد، بهائی شدنشان را پذیرفته یا رد می کند! تفاوت بهائیت با ادیان الهی از اینجا شروع می شود که مرجع پذیرش ایمان افراد در ادیان راستین، خداست نه حزب و سازمان!

بیت العدل نسب خونی با بهاء داشتن را شرط ولی امری می داند که ریمی نداشته است. ریمی هم مدعیست که شوقی افندی او را با نسل بهاء پیوند زده است. اما چرا شوقی افندی رسالت خود را عقیم گذاشت و با انتخاب نکردن جانشین، الهی بودن بهائیت را زیر سؤال برد؟ و بیت العدل و ولی امری که بدون هم مشروعیتی ندارند، چگونه مشروعیت یکدیگر را زیر سؤال می برند؟

بیت العدل در رد ولایت امری میسن ریمی، نداشتن رابطه فرزندی با شوقی یا بهاء و تعیین نشدن در زمان حیات ولی امر سابق را مطرح کرده است. اما اگر بیت العدل با این دلایل بخواهد گردن ننهادن خود بر ولایت امری ریمی را توجیه کند که در واقع الهی بودن پیش بینی و دستورات پیشوایان بهائی را زیر سؤال برده و پیشوایان بهائی را متهم به ترک وظیفه کرده است!

بنابر اسناد ساواک، نهاد رهبری بهائیت، پیروانش را بی توجه به شعارهای تعدیل معیشت، تعلیم و تربیت عمومی و وحدت و نوع دوستی، به ثروت اندوزی و علم افزایی شخصی و حزبی، با هدف تصدی قدرت و دولت فراخوانده است. تشکیلات قدرت طلب بهائیت نشان داده که در راه رسیدن به اهداف سلطه طلبی خود، شعارهای نوع دوستی اش را نیز فراموش می کند.