مباحث کلامی

دین مبین اسلام شاخصههایی را برای ارزیابی عمل بندگان در حوزه دین بیان داشته که با آن بتوان میزان ایمان و درجه خلوص مسلمانان با آن سنجید. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دوستی و دشمنی برای خداوند باری تعالی را ملاک برای این مهم قرار داده است.

ملاک و معیار در امور دینی در درجه اول صاحب و آورنده آن دین است، زیرا او بهتر از هر کس دیگر به انجام امور آن واقف است.

در حوزه دین، شاخص قرار دادن یک فرد برای میزان عمل بقیه افراد، باید دقت بسیار بالایی لحاظ گردد و اینگونه نیست که هر کس بتواند شخص دیگر را شاخص در این خصوص قرار دهد، مگر اینکه آن شخص خودش مامور و فرستاده از جانب خداوند باشد.

اهل سنت معتقدند که ازدواج موقت اگرچه در ابتدای اسلام بوده است، اما بعدا توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تحریم شده است. این در حالی است که بنا به گفته بخاری، تحریم از سوی عمر بوده است.

در زمان حضور پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به پیروان امام علی (علیهالسلام) شیعه میگفتند و بسیاری از صحابه آن حضرت را شایستهترین فرد برای خلافت بعد از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) میدانستند، ازجمله سلمان، ابوذر و مقداد.

شرافت و بزرگی امام علی (علیه السلام) نه تنها در زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دوران متصل به آن، بلکه در ادوار پس از آن نیز برای بسیاری از عالمان و بزرگان متقن بوده و هست و بسیاری از بزرگان علمی مذاهب به این موضوع اذعان دارند.

ابن خلدون مالکی مینویسد: «گروهی از صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مانند زبیر، عمار بنیاسرو مقداد بناسود از شیعیان علی (علیهالسلام) بودند و ایشان را سزاوارتر از دیگران به خلافت میدانستند.» بنابراین اتفاق و اجماع بر خلافت خلیفه اول وجود نداشت.

یکی از شبهات اشاعره در مساله اختیار انسان، تقابل اختیار انسان با علم ازلی خداوند است. به این معنا که خداوند، همه چیز را از ازل دانسته و در این صورت افعال انسانی نیز از اول، مشخص شده و انسان مجبور است. در پاسخ باید گفت که خداوند به افعال انسان با این قید که او با اختیار خود چه کاری را انجام میدهد، علم دارد.

فخر رازی معتقد است که وجه مشترک همه مخلوقات، امکان آنهاست و همین امر سبب میشود که افعال انسان در مدار قدرت خداوند بوده و انسان در صدور فعل از خود بیقدرت باشد. این در حالی است که امکان به معنای اتکای به واجب است و برداشت صدور مستقیم هر فعلی از واجب صحیح نیست.

حذیفه بن یمان درباره ارزش عمل امیرالمؤمنین در جنگ خندق میگوید: قسم به خدایی که جان حذیفه در دست اوست، اجر و پاداش عمل حضرت علی (علیهالسلام) یعنی کشتن عمرو بن عبدود، در روز خندق، از پاداش اعمال تمامی امت محمد (صلیاللهعلیهوآله) تا به امروز و تا روز قیامت برتر است.

تاویل از جمله کلماتی است که در پشت آن افرادی همچون خالد بن ولید، در ماجرای قتل مالک بن نویره، مخفی شدند. با عمیق شدن مباحث اسلامی، روی واقعیِ تاویل آشکار گشت و به این خاطر، اهل سنت در راستای توجیه عملکرد بزرگان خود از کلمهی اجتهاد به جای تاویل بهره بردند.

اهل سنت همواره عملکرد صحابه را در پوشش اصطلاح اجتهاد ایشان مخفی کردهاند. این در حالی است که رفتار خلیفه اول با فجائه، نه با تعریف اجتهاد میخواند و نه با آیات و روایات.

قول صحابه هر آن چیزی است که از اصحاب در امور اجتهادی صادر گردد. این در حالی است که خلیفه دوم، جماعت خواندن نماز تراویح را در امور تعبدی و نه اجتهادی جاری ساخت.

از دیدگاه اشاعره نصب امام از سوی خداوند ضرورت ندارد. چرا که اگر امام تعیین شود چه بسا تشتت آراء و درگیری بیشتر شده و در نتیجه به خونریزی خاتمه یابد. از این روی خداوند کاری را که دارای مفسده است، انجام نمیدهد.