انحرافات، بدعتها
از جمله مواردی که در کتب صوفیه بهطور ملموس قابل مشاهده است ادعای برتری صوفیان نسبت به دیگر انسانها است. ادعایی که شباهت زیادی به ادعای یهودیان دارد. زیرا هم صوفیان و هم یهودیان مدعی این مطلب هستند که آنها تنها اولیاء الهی هستند و بر تمام انسانها برتری دارند و منتخبین خداوند متعال هستند.
ضرب المثل معروفی که میگوید دلت پاک باشه از جمله انحرافاتی است که از صوفیه وارد جامعه شیعی شده است. زیرا برخی از صوفیه قائل به این بودند که کسی که دلش پاک باشد و محب خدا شود دیگر نیازی به انجام تکالیف شرعی ندارد و حتی اگر گناه کبیره هم انجام دهد خدا او را عذاب نخواهد کرد.
برخی از صوفیه معتقدند سالکی که بهمرتبه سکر رسید از تکالیف شرعیه بینیاز میشود. حال یا به یقین میرسد و تکلیف از او ساقط میشود و یا به یقین نمیرسد که در اینصورت مکلف به انجام شریعت است ولی تکلیف این شخص هم بالعرض است یعنی از باب ارشاد مردم است نه قصد قربت!
گاهی مکاشفهای که برای انسان رخ میدهد رحمانی و گاهی شیطانی است که یکی از ملاکهای تشخیص و تمایز بین این دو مکاشفه، عقل است که محتواى مکاشفهی رحمانى کاملا با عقل سازگار بوده و از وهم و بلند پروازىهاى نامعقول و خیالبافى برکنار مى باشد.
جلسات ذکر دراویش علیرغم قدمت طولانی نه تنها مورد مذمت ائمه اطهار (علیهم السلام) و علما شیعه بوده و حاضرین در آن را نیرنگباز و جانشینان شیطان و تخریب کنندگان بنیان دین معرفی کردهاند، بلکه علما اهل سنت نیز با این جلسات مخالفت کرده و مردم را از حضور در این جلسات منع کردهاند.
صوفیان سماعگر معتقدند که از حال رفتن و بیهوش شدن آنها در هنگام رقص سماع برخاسته از مستی عشق به خداوند است. درحالیکه ابن خلکان شافعی در پیامی به شیخ مکی از مشایخ صوفیه این مستی را از پرخوری و شهوت شکم آنها دانسته و در پرخوری آنان را به خران تشبیه کرده است.
در قرآن درباره حضرت ابراهیم (ع) قضایای مختلفی نقل شده که یکی از آنان، خواب دیدن حضرت ابراهیم (ع) بر ذبح کردن فرزندش اسماعیل است که بعدا مأموریت داشت در بیداری، فرزندش اسماعیل را ذبح کند، برخلاف نظر عدهای از مفسران اهلسنت و صوفیان نامداری از جمله ابن عربی، که مدعی شدند آن فرزندی که به ذبیح الله معروف است، اسحاق است نه اسماعیل.
خداوند در قرآن کریم به عمران، آباد کردن، بهسازی، توسعه و گسترش مسجد از همه نظر سفارش کرده و در صدر اسلام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مسجد را محور بسیاری از کارهای تبلیغی، فرهنگی، آموزشی، قضایی و... قرار داده بود که در گذر زمان مکانهایی از جمله خانقاه صوفیان به وجود آمدند که کاملا نقش رقیب و مصداقی برای خراب کردن مسجد قرار گرفتند.
یکی از تمایزات عرفای حقیقی با صوفیان در مسئله نفس است. صوفیان برخلاف عرفای حقیقی اعتقادی به کنترل نفس نداشته و معتقدند که نفس را باید در هر مسئله ای سرکوب کرد. زیرا کمال انسان در سرکوب نفس است، اگرچه آن خواهش نفسانی نماز و روزه باشد.
در مکاشفاتی که برای عدهای رخ میدهد گاهی این مکاشفه، رحمانی است که یکی از ملاکهای رحمانی بودن، سازگاری آن با عقل انسان است و گاهی مکاشفه، شیطانی است که از قوه وهم و خیال فرد تأثیر میگیرد، لذا کرامات و مکاشفات خرافی و عجیبی که برای عدهای از صوفیان نقل شده، شیطانی بوده که تأثیر مستقیم از وهم و خیال آنان دارد.
در حالی برخی غزالی را از عرفا و کتب او را بهعنوان راهنمای سالکان عرفان معرفی میکنند که او از متعصبترین صوفیان اهل سنت است که علم خود را نهتنها از ائمه اطهار(ع) نمیداند بلکه تعصب خود را ابراز کرده و شیعیان را رافضی معرفی کرده و لعن آنها را جایز دانسته است.
در حالیکه خداوند متعال در قرآن کریم فرعون را به همراه شیطان بهعنوان نماد کفر و سرکشی معرفی کرده است سران تصوف برخلاف قرآن کریم برای فرعون جایگاه والایی قائل شدهاند. برخی او را استاد خود خوانده و برخی معتقدند که راز و سرّ نفس فقط بر فرعون آشکار شده است.
یکی از نکات مهم در روز عاشورا پرهیز از روزه گرفتن است که در روایتهای مختلف از آن نهی شده است، چون خاندان بنیامیه و مروان، به شکرانه کشتن امام حسین(علیهالسلام) این روز را مبارک دانسته و روزه میگرفتند که برخی از بزرگان صوفیه از این خاندان ملعون تبعیت کرده و روز عاشورا را یکی از روزهای بافضیلت برای روزه گرفتن اعلام کردند.
سران تصوف نه تنها شیطان را معلم معارف توحیدی میدانند، بلکه ادعا میکنند که مشایخ زیادی از صوفیه با شیطان ملاقات داشتهاند و شیطان در موارد زیادی یاور آنها بوده است و به صوفیان کمک کرده است.