زرتشت و باستانگرایی
دین زرتشتی با نادیده گرفتن انصاف و حقگرايي، نه تنها عقل زن را موجودي ناقص معرفی کرده است، بلکه پا را فراتر از این گذاشته و آنان را بیخرد و حتی موجوداتی اهریمنی و خبیث معرفی نموده است. در تبیین اين گفتار بايد گفت...
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، پس از اشاره به تجربه تلخ تاریخی زوال زبان پارسی، وضعیت فعلی زبان پارسی در برابر هجمه گسترده واژگان خارجی را نگرانکننده دانستهاند.
گرچه بر هر منصفی روشن است که کورشبزرگ، مردم بابل را از یوغ حاکمان بابلی خلاص نموده و آنان را زیر یوغ خود کشید. چه اینکه در بند 13 و 14 از استوانه آمده است:
آیا میدانید بنابر گاتهای اوستا، اهورامزدا با نقض فلسفهی نبوت، مردمان را در گذر هزاران و بلکه دهها هزار سال در زشتی و نکبت نگاه داشت؟ و مایهی بدبختی و هلاکت و نابودی جامعهی بشری شد؟ آیا میدانید اهورامزدا چگونه مبانی خردمندانهای که خود بیان داشته را زیر پا گذاشت؟
نظام طبقاتی ذاتا مروّج بردهداری است. بدین صورت که طبقه عامهی مردم در جامعهی طبقاتی ایران باستان، رسما بردهی موبدان و اشراف بودند و شاهان و سرکردگان حکومت، بر جان و مال و ناموس مردم مالکیت مطلق داشتند...
یکی از مظاهر عبادت، سجده است؛ لذا ما معتقدیم سجده بر غیر خدا حرام است و تنها کسی که لایق پرستش و سجده و کرنش است، فقط خداوند متعال است؛ حتی سجده بر پیامبران و اولیای الهی نیز حرام است و شرک در عبادت محسوب میشود، پس هرگز نباید حتی در حرم امام معصوم هم به سجده افتاد، البته سجده برای خدا و تشکر از او که توفیق زیارت داده است خوب است و پسندیده، ولی سجده باید برای خدا باشد. بنابراین سجده بر هر انسانی حرام است و مردود، این مطلب مورد تاکید تمام ادیان حال حاضر است
نظام اجتماعی ایران باستان، کاملاً طبقاتی و بر اساس منافع درباریان و استعمار تودهی ملت برقرار بود. آنچه در ادامه بیان میشود نکاتی قابل توجه دربارهی جامعهی طبقاتی ایران قبل از اسلام است.
اگر این میهن دوستی به میهن پرستی، یعنی از وادی انسان دوستی به وادی انسان پرستی تبدیل شود نه تنها باعث رشد و تکامل و پیشرفت نیست بلکه انحرافات اجتماعی و فرهنگی بسیاری به بار خواهد آورد. حس میهن دوستی در سطح جامعه عامل بسیار مهمّی برای رشد و توسعه است، زیرا همگان در پی یافتن راهی برای کمک و خدمت به هم یکدیگر هستند. تا زمانی که ناسیونالیسم (نه به عنوان غربی آن که در درون آن بحث برتری نژادی و برتری طلبی ملیتها و اقوام میجوشد) به عنوان یک ایدئولوژی در مقابل اسلام قرار نگیرد مورد قبول همگان است.
آیا می دانید قبل از ورود اسلام به ایران، نام سرزمین مان، اِران (Eran) بود؟ اعراب این سرزمین را به صورت «ایــــــران» تلفظ کردند و این نام تا امروز بر این آب و خاک باقی ماند. اما به راستی چه شد که نام این سرزمین از «اِران : Eran» به صورت «ایـــــران : Iran» در آمد؟ مرحوم ابراهیم پورداود (متوفای 1347) پدر اوستاشناسی ایران به این پرسش، پاسخ میدهد که گرچه در عصر ساسانی و بنا بر اسناد رسمی باقی مانده از آن دوره، نام این سرزمین، اِران (Eran) بود، ولی پس از ورود اعراب و در اثر ویژگی های الفبای نوشتاری عربی، نام این سرزمین به صورت ایـــران (Iran) در آمد! یعنی آنچه امروزه ما سرزمینمان را بدان میشناسیم، گلواژهای است به سَبکِ عربی!
آیا میدانید دانشمندان و انسانهای مستعد در ایران باستان، به دست پادشاهان متکبر سرکوب میشدند؟ از جمله یک معمار هنرمند فرهیخته که به دلیل هنر و دانشی که داشت مورد حسادت شاهپور ساسانی قرار گرفت و حبس شد ! وی برای گریختن از زندان مجبور شد برای
ايران آن زمان درست فاقد چيزهايي بود كه مزاياي مسلمين محسوب ميشد زيرا آنچه در ايران آن زمان ديده ميشد چیزی نبود جز، هرج و مرج عقايد و تشتتهاي مذهبي، فرسودگي و خرابي سپاهيان از جنگهاي بيهوده خسرو پرويز، فقر و پريشاني مردم از دادن مالياتهاي سنگين، كثرت ظلم و جور، انحطاط زراعت و تجارت صنايع، هرج و مرج سياسي و نفوذ فوق العاده نجبا و موبدان زرتشتي و آشفتگي اوضاع سلطنت و جانشيني، ظرف ۴ سال از قتل خسرو پرویز تا به تخت نشستن یزدگرد سوم، ۱۲ پادشاه به روی کار آمدند و کناررفتند.
از دیر باز نویسندگان زیادی به دنبال علل شکست ایرانیان در جنگ با اعراب برآمدند. در این میان نگاههای مختلفی وجود دارد. هر کسی با دید خود به این علل نگاه میکند. گروهی با دید باستان گرایی و ملی گرایی و گروهی هم با نگاه واقع بینانه، به این قضیه نگاه میکنند.
عطار نیشابوری، ادیب فرهیخته ی ایرانی، داستان جالبِ مسلمان شدن یک ایرانی زرتشتی، به دست یک مسلمان را بیان می کند. در «الهی نامه»، داستان مسلمان شدنِ یک زرتشتی را بیان نموده است. عطار حکایت را از آن جایی آغاز میکند که حسن در بصره بود و همسایهای زرتشتی داشت.
حسن در بصره استاد جهان بود * يكي همسايه گبرش ناتوان بود
مگر هفتاد سال آتش پرستي * گرفته بود پيشه جهل و مستي
منابع فراوان دینی و تاریخی گویای این هستند که زرتشتیان به معنی واقعی، آتش را پرستش می کردند. همین امر سبب شد که ایرانیانِ مسلمان شده، زرتشتیان را «آتش پرست» بنامند. حتی بزرگان و فرهیختگان ایران زمین، از جمله ابن سینا، عطار نیشابوری، سعدی، نظامی گنجوی، فخرالدین رازی، سهروردی و حتی فردوسی و ...، زرتشتیان را این گونه خطاب نمودند.