اهل حق

در رد ادعای کسانی که اهل حق را دینی مستقل میدانند باید گفت: تمامی آثار اهل حق مربوط به دوران اسلامی است، هرچند که بسیاری از عقاید اهل حق بر اساس اساطیر افسانهای استوار است، اما این نکته نمیتواند دین مستقل اهل حق را اثبات کند. بلکه اهل حق ادامه فِرق غالی شیعه است که در طول تاریخ و در سیر تطور خود بهصورت ساختار فعلی درآمده است.

«رشید شهمردان» و برخی دیگر از نویسندگان بر زرتشتی بودن اهل حق، تأکید دارند و برای مدعای خود به وجود برخی از اندیشههای باستانی در میان پیروان فرقه اهل حق وعدم پایبندی آنان به آدابورسوم اسلامی استناد میکنند و حالآنکه اهل حق علیرغم عدم پایبندی به برخی از اندیشههای اسلامی منکر اصل آنان نیستند و توجه به آدابورسوم ایرانی نمیتواند زرتشتی بودن اهل حق را اثبات کند.

پیروان فرقه اهل حق، علیرغم اینکه قائل به توحید خداوند متعال و واجبالوجود بودن او هستند، اما درباره خداوند متعال و آفرینش هستی، مطالبی بیان میکنند که هیچ تناسبی با ذات احدیت ندارند. بنابر اندیشه اهل حق؛ خداوند بعد از بیرون آمدن از "دُّر"، هستی را آفرید و اگر این کلام مادی تلقی شود منجر به اشکالات زیادی در توحید میشود.

مهمترین منابع درباره فرقه اهل حق، اشعاری است که به زبانهای کُردی با گویشهای: گورانی، اورامی و لکی و آذری، درباره اصول عقاید و باورهای فرقه اهل حق، در قالب اساطیر و افسانهها وجود دارد، اهل حق این اشعار مکتوب را "دفتر" یا "کلام" مینامند. بسیاری از دفاتر اهل حق به سدههای سوم تا سیزدهم هجری قمری منسوب است.

مهمترین شخصیت در فرقه اهل حق سلطان اسحاق برزنجهای است که در میان سرسپردگان به این فرقه در تاریخ تولد و وفات سلطان اسحاق اختلافنظر وجود دارد. سلطان اسحاق که در خانوادهای پیرو مذهب اهل سنت با گرایش به تصوف به دنیا آمده بود بعد از مرگ پدر از کردستان عراق به کردستان ایران مهاجرت نمود و قوانینی را در اهل حق وضع نموده است که تا امروز اهل حق به آن پایبند هستند.

گروهی نوظهور در فرقه اهل حق موسوم به "یارسانیزم" یا "یارسانیها" معتقد هستند که اهل حق دینی مستقل از سایر ادیان مخصوصاً دین مبین اسلام است. درحالیکه احیاگر و مُقنن این فرقه "سلطان اسحاق برزنجهای" پیرو مذهب اهل سنت و فقه شافعی و تحت تأثیر گروهی از غلات نُصیری بوده است.

اهل حق بنا بر دفاتر و آثار آیینی خود، معتقد هستند که مجموعه عقاید اهل حق توسط حضرت علی (ع) به یارانش آموختهشده و سپس سینهبهسینه تا امروز نقلشده است و این عقیده، خط بطلانی است بر کسانی که معتقد هستند، اهل حق دینی مستقل از اسلام است.

شیخ صفیالدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی در اهل حق جایگاه خاصی دارد.آنان معتقد هستند که شیخ صفیالدین ملقب به "صفیله"، بعدازاینکه دوازده سال شاگردی شیخ زاهد گیلانی را نمود، به دستور استاد خود، بهرسم طریقت برای بستن کمر، در سال 687 هجری قمری به "پِردیور" مسافرت نمود و به سلطان اسحاق پیوست.

یکی از پرندگان مقدس در فرقه اهل حق "خروس" است که درباره آن داستانها و افسانه های متعددی در میان سرسپردگان آیین یارسان بیانشده است. اهل حق معتقدند ارواح طیبه که لیاقت ارتقاء پیدا کنند در جسم خروس برای قربانی شدن درراه خداوند را دارند، وارد خواهند شد.

اکثر سرسپردگان فرقه اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان معرفی مینمایند در ادعایی متناقض با اعتقاد به نبوت، به صورت مبهم واضع شریعت را شارع مقدس نمیدانند و تکیه اصلی آنان در اجرای قوانین گفتار پیران و بزگان خود است.

برخی از نویسندگان معاصر اهل حق، علیرغم این فرقه را دینی مستقل از دین مبین اسلام، معرفی میکند مراحل تکامل انسان را چهار مرحله "شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت" معرفی میکند و همه را به اسلام پیوند میزند.

کلامهای اهل حق که اشعار و سخنان منسوب به سلطان اسحاق و یاران اوست برای اهل حق چون وحی منزل مورداحترام است. موضوع برخی از این کلامها، افسانهها و نقلهای اساطیری است که زمان آفرینش و یا وقایع دورههای هریک از مظاهر و تجلیات حقتعالی را به تصویر کشیده است.

یکی از اماکن مقدس اهل حق چشمهای موسوم به چشمه "غسلان "است که در منابع مطالعاتی این فرقه به "حوض کوثر" مشهور است که درباره آن داستانهایی ساختهشده است مثلاینکه برخی از اهل حق چشمه غسلان را در حکم چشمه زمزم میدانند و معتقدند بابا یادگار بهفرمان سلطان اسحاق به درون آن رفته است و از دیدگان پنهان گشته است.

با جستجو در متون کلامی اهل حق و با گفتگو با بزرگان و کلامدانان این فرقه روشن میشود که کیفیت آفرینش فرشتگان و مرتبه وجودی آنان با تناقضگویی توأمان است. این تناقضگویی به اصل مسئله آفرینش آنان برمیگردد.