مباحث کلامی
تفکر کلامی فلسفی به صورت فزایندهای در میان مکتب اشعری رشد کرد. اشعری در ابتدا در کتب خود برخی از تفکرات معتزله را که به نقد کشاند و پس از وی نیز این رویه از سوی عالمانی همچون غزالی و شهرستانی پی گرفته شد. اما نباید از این مطلب غافل شد که ایشان خود از فلسفه بهره برده و اوج بهرهبرداری را باید از سوی فخر رازی به نظاره نشست.
مکتب اعتزال یکی از مکاتب کلامی اهلسنت است که توسط واصل بن عطا تاسیس شد. یکی از بایههای فکری این مکتب، استفاده از عقل است. بهرهگیری از عقل را باید به دو گونه در چارچوب فلسفی و عدم استفاده از مسائل فلسفی تحلیل کرد.
به برهان امکان در جهان اسلام توجه ویژه شده است. مکتب اشعری از این عموم مستثنی نیست. بزرگان این مکتب همچون فخر رازی، آمدی جرجانی، عضد الدین ایجی و تفتازانی از این برهان استفاده کرده و بر آن مهر صحت نهادهاند.
در وجوب امامت بعد از نبی شکی نیست، همه معتقدند که باید بعد از نبی خلیفه وجانشینی باشد. شیعه با توجه به تعریف امامت معتقد است که امامت از اصول دین است، زیرا همان کارکرد نبوت را دارد ولی اهل سنت امامت را فرع فقهی میدانند.
به اعتقاد شیعه مقام امامت انتصابی است و امام از سوی خداوند انتخاب میشود، ولی اهل سنت معتقدند که امامت انتخابی است و یکی از راههای انتخاب امام شورا است. اما در حقیقت شورا، راهبردی بود برای استمرار غصب خلافت.
مکتب ماتریدیه یکی از مکاتب پرنفوذ اهلسنت است که بخشی بزرگی از جمعیت اهلسنت را در جهان تشکیل میدهد. این فرقه با پذیرش حسن و قبح عقلی، ظلم را بر خداوند نمیپذیرد و به اهلبیت مقام حجیت را میدهند. اگرچه استفاده از عقل در این مکتب، یکی از اصول بنیادین آن است، اما طرفداران این مکتب این مساله را در مقوله صفات الهی جاری نساختند.
باور و اعتقادی بی پایه و اساس در بین اهل سنت وجود دارد و آن اینکه چون ابوبکر و عمر پدر همسر رسول خدا هستند و چون عثمان داماد ایشان است، دلالت بر تقرب این افراد در نزد رسول خدا دارد و سبب عاقبت به خیری است. این سخن با وقایع تاریخی مانند کنار زدن از امامت جماعت و عزل از قرائت آیات برائت، و راندن از کنار بستر، منافات دارد.
آیه سی و سوم از سوره احزاب بر پاکی اهلبیت (علیهمالسلام) دلالت دارد. اما سوال این است که مصداق اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند؟ آلوسی معتقد است که اهلبیت افزون بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، علی (علیهالسلام)، فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، حسنین (علیهماالسلام)، شامل دیگران نیز میشود. دلیل وی سیاق آیات است که با روایات معتبر مخالف سیاق، رد میشود.
حدیث دوات و قلم یا حدیث قرطاس از احادیثی است که مورد پذیرش و اجماع علمای فریقین است. در این حدیث سخن بسیار است. شیعه امتناع برخی از وصیت پیامبر را باعث گمراهی مسلمین می داند چرا که اگر وصیت رسول خدا انجام می گرفت بنابر گفته خود حضرت کسی گمراه نمی شد.در حالی که می بینیم جامعه اسلامی دارای تفرقه و گمراهی هستند و این تفرقه ار همان روز نشأت گرفت
بینش شیعه در مساله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، مبتنی بر شایسته سالاری است. این ویژگی تنها در دوازده نفر به صورت مبرهن بارز شده است که روایت «یکون بعدی اثنا عشر خلیفه» بر همین امر دلالت دارد. اما برادران اهلسنت از آنجا که این اندیشه را برنتافتند دست به دامان خلفای اموی شدند و دچار تناقض گشتند.
همانگونه که در این دنیا ما میتوانیم از روی علامات و نشانهها به وجود خداوند پی ببریم در عوالم ماقبل و ما بعد نیز چنین خواهد بود.
برخی علمای اهلسنت معتقدند که اهلبیت منحصر در 5 تن آلعبا نیستند. به عنوان مثال امسلمه نیز بنا بر روایات داخل در اهلبیت است. این کلام با روایات متقابلی که امسلمه را خارج از اهلبیت میداند، در تعارض است و کیفیت حل تعارض در تمایز نهادن میان معنای لغوی و اصطلاحی اهلبیت است.
در جهان اهل سنت دو دیدگاه افراطی درباره اطاعت از حاکم وجود دارد. اهل سنت معتقد به اطاعت بی چون و چرا از حاکم هستند و سلفیه جهادی حکم به کفر حاکم فاسد میدهند و قیام علیه حاکم را واجب میدانند.
یکی از مسائل چالش برانگیز، مقوله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. اهلسنت با پذیرش نظریه خلافت، انتخاب جانشین را به مردم واگذار کرده و مذهب تشیع آنرا از موهبتهای الهی میداند. شیعیان برای اثبات دیدگاه خود به روایت بشارت دوازده جانشین استناد کرده و آنرا متکی به کتب اهلسنت میدانند.