مباحث کلامی
محمد بن عبدالوهاب ضرر را به عنوان دستاویزی برای حرام بودن خروج بر حاکم غالب مطرح میکند و به دلیل نظم و امنیت، سرسپردگی در مقابل حاکم را لازم میداند. درحالیکه ضرر تنها وجوب مبارزه علیه حاکم را برداشته و بر مساله وجوب اطاعت از حاکم و حرمت خروج بر وی دلالت ندارد.
پذیرش حکومت حاکم غلبه یافته با زور، از سوی اهل سنت مورد تایید است. این دیدگاه مبتنی بر دلایلی است که از آن جمله میتوان به قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» نام برد. اما قاعده مذکور تنها بر جواز انجام برخی از محرمات دلالت دارد، که شامل کارهای غیر مشروع حاکم غالب، مثل تعطیلی حدود الهی نمیشود.
نظریه خلافت زوری (خلافتی که با زور و غلبه به دست بیاید) از سوی اهلسنت پذیرفته شده است، که این دیدگاه مخالف روش قرآن و وجدان بشری است. وجدان و عقل انسانها به دنبال انتخاب آزادانه و حداقل با شرایط عادلانه میباشد که این در خلافت قهری جاری نیست.
من نمیدانم که عذاب وجدان با برخی از طرفداران ماجرای سقیفه چه کرده است که به هرچیزی تمسک میکنند تا بتوانند به غصب خلافت توسط اهل سقیفه لباس مشروعیت بپوشانند. آنها به انحاء مختلف در صدد این هستند که عمل خلاف شرع اهل سقیفه را توجیه کنند و حتی در این راه به کلام حضرت علی نیز تمسک میکنند تا وجدانشان آسوده گردد.
نهج البلاغه پس از قرآن کریم، ممتازترین کتاب است که جز علی بن ابیطالب(ع) بشر دیگری نمیتوانست آن را بر زبان جاری سازد. این کتاب، دایرة المعارفی است که همه بشریت میتوانند از آن بهره گیرند. این اثر ارزشمند به همت عالم بزرگوار سید رضی جمعآوری شد. وی فصیحترین کلمات امام علی(علیه السلام) را ، گلچین کرد و در این کتاب گرد آورد.
بر اساس سیره و روش مسلمین از صدر اسلام و حتی قبل از آن، اصل زیارت قبور مورد قبول بوده و بزرگان فرق و مذاهب اسلامی خود به این موضوع هم تصریح میکردند و هم عامل به آن بودهاند. اما در عین حال معتقد بودند که در دین اسلام مواردی باعث میشود که انسان به شرک و کفر متمایل شود لذا اهل سنت به شدت هر چه تمامتر از آن نهی میکردند و دیگران را باز میداشتند
مسأله ظهور امام زمان در آخر الزمان، از مسائل بحث برانگیز بین مسلمانان است. این موضوع دارای مباحث مبهم بسیاری است که نیاز به فحص فراوان دارد.در روایات آمده است که یکی از علائم ظهور امام عصر، پر شدن ظلم و فساد در جامعه است. برداشت غلط از این روایات سبب شده است که برخی گمان کنند در برابر ظلم نباید اقدامی کرد تا منجر به تاخیر افتادن ظهور امام زمان نشود.
بعد از رحلت نبی اسلام، دین شریفش دستخوش حوادث ناگواری قرار گرفت که موجب تغییر جهت آن گردید. مسئله امامت نقل محافل شد و هر کسی داعیه جانشینی حضرت را داشت. ولی غافل از این که امر جانشینی به دست خداوند است و کسی نمی تواند در آن دخالتی نماید. بعد از ماجرای سقیفه، اتفاقی ناگوارتر از جسارت به حضرت زهرا نیست که بر آن حضرت روا داشتند.
در سیره رسول خدا و برخی از صحابه و در آداب و رسوم اسلامی آمده است که اموات بعد از مرگشان همچنان نیازمند توجه هستند و مرگ باعث نمی شود که رشته آنها با عالم مادی به طور کلی قطع گردد. لذا به ما دستور دادند که همیشه اموات خود را یاد کنید و با تبرعات و نذورات آنها را خشنود نمایید. رفتار عملی رسول خدا نیز موید این نکته است.
اهل سنت معتقدند رضایت الهی از بیعتکنندگان بیعت شجره، رضایتی بیقید و شرط و ابدی است؛ عبدالرحمن بن عدیس از اصحابی که در صلح حدیبیه و بیعت شجره حضور داشت، امیر سپاهی بود که از مصر برای حصر عثمان آمده و او را کشتند. حال رضایت خداوند در مورد او نیز بدون قید و شرط است؟
شيعه راه تعيين امام را، منحصر در نص شرعی میداند يعنی امامت مقامی است انتصابی و نصب امام حق خداوند است همانگونه كه نبوت نيز مقامی است انتصابی و تعيين پيامبر حق و شأن خداوند است. معرفی امام از سوی پيامبر رأی شخصی او نبوده بلكه به فرمان خداوند انجام میگيرد، پس میتوان نصّ پيامبر را، همان نصّ و معرفی خداوند دانست.
اهل بیت اطهار در نزد خداوند متعال از عزت و جلالت بالایی برخوردار هستند. خداوند متعال با وجود اینکه قادر مطلق است و بر تمام امور تواناست، لیکن اهل بیت را واسطه فیض خود نامیده است. این سخن از کلمات حضرات معصومین به دست می آید و آنان در سخنان خود فرمودند که خداوند ما را واسطه و اسباب فیض و رحمت خود قرار داده است و این نشان از عظمت اهل بیت دارد.
ابن جوزی از عالمان حنبلی و بیش از سیصد و هشتاد کتاب و رساله دارد؛ او کتابی دارد به نام «صید الخاطر» که در آن مبحثی به این عنوان را میآورد که از بدفهمی برخی به خدا پناه میبریم، خصوصاً کسانیکه اسم عالم بر روی آنان است، بعد فهم ابوعبدالرحمن سلمی را از روایتی نقل میکند و ثابت میکند فهم بد او از اعتقاد اشتباه اوست.
تفاوت شرک و ایمان این است که غیر خدا را چیزی جز واسطه ندانیم و اگر غیر خدا را بهطور مستقل صاحب اثر دانسته و اذن و نیروی الهی را منکر شویم، برای خدا شریک قائل شده و مشرک میگردیم؛ پس توسل یعنی درخواست اینکه خداوند بهواسطه این ولی خدا بر من منت نهد و حاجتم را اجابت نماید.