عرفانهای نوظهور
همانطور که همه میدانیم در سدههای اخیر و با پیشرفت تکنولوژیهای متعدد آزمایشگاهی در کشورهای غربی، معمولا علوم تجربی از این کشورها به سوی کشورهای دیگر گسیل و ترجمه میشوند. بدیهی است که در این ترجمه، فرهنگ و رنگ و بوی خود را نیز منتقل خواهند کرد. ترجمه دیدگاهها و دفاعیات مربوط به نظریه فرگشت نیز از این موضوع مستثنی نیست.
از جمله پرسشهای مهم در الهیات اسلامی، نسبت میان مهدویت و هنر است. تجربه هنری هنرمند، یعنی همان اتفاق و ماجرایی که در درون هنرمند رخ میدهد و یک اثر هنری محصول ذهن و تفکر و درونی یک هنرمند است، به طوری که همه ارزشها دینی و الهی در کار و محصول یک هنرمند و همچنین درباره تلقیای که او از مهدویت دارد، نمایان میشود.
یکیاز ادله عقلی که تناسخیان به آن تمسک کرده و آنرا دلیل بر وجود تناسخ در ابدان تقریر کرده و ارائه دادهاند «فرار از تعطیل» میباشد. استدلال مزبور در برخی کتابها به گونهای مطرح شده که یکی از مقدمات آن به مسئلۀ تعطیل در وجود بر میگردد. با توجه به این نکته میتوان تقریر دیگری از استدلال ارائه داد...
تناسخ مسئلهای فلسفی است که در علمالنفس کانون توجه قرار میگیرد و ادعای ضرورت یا استحالهی آن نیز به دلیل عقلی نیازمند است. از این روی، تناسخیان برای اثبات تناسخ، به ادلهی گوناگون عقلی دست یازیده، تا بر ضرورت تناسخ استدلال کنند. یکی از ادلههای عقلی که مورد توجه قرار میگیرد «دیدن افراد ناشناسی که آشنا به نظر میرسند» میباشد.
تناسخ مسئلهای فلسفی است که در علمالنفس کانون توجه قرار میگیرد و ادعای ضرورت یا استحالهی آن نیز به دلیل عقلی نیازمند است. از این روی، تناسخیان برای اثبات تناسخ، به ادلهی گوناگون عقلی دست یازیده، تا بر ضرورت تناسخ استدلال کنند. یکی از ادلههای عقلی که در این نوشته کانون توجه قرار میگیرد، «نیاز به ابدان مادی در نیل به تکامل» میباشد.
اتکای این دلیل بر مادی بودن نفس است؛ امری که مانع جدایی آن از بدنهای مادی میشود؛ در نتیجه، نفس همیشه در بدنهای مادی میماند و نمیتواند از چرخهی انتقال نفس به ابدان مادی خارج شود. بر این اساس نفس هیچگاه نمیتواند بدون بدن به حیات خود ادامه دهد. بنابراین مرگ نمیتواند او را به تجرد از ماده برساند.
این استدلال خالی از اشکال نیست چرا که مقدمهی دوم نقض دارد؛ زیرا بر اساس این مقدمه، جوانی و کودکی ضد همدیگرند. از این روی، جوانی از دل کودکی زاییده میشود. حال این پرسش مطرح میشود که چرا کودکی از دل جوانی زاییده نمیشود؟ همچنین پیری و جوانی نیز ضد یکدیگرند؛ ولی چرا جوانی از دل پیری بیرون نمیآید.
احتمالاتی که در معنای آیه وجود دارد بسیار زیاد است؛ بهگونهای که مفسران در اینکه مراد از دو بار میراندن و دو بار زندهکردن چه باشد اختلاف نظر دارند، اما خلاصه سخن این است بین اهل بهشت و اهل جهنم در اینکه هر دو گروه مزهی دو مرگ و دو حیات را خواهند چشید و در اینکه وقتی در بهشت یا جهنم قرار گرفتند غیر از مرگ در دنیا که پیش از این داشتند هرگز نخواهند مرد و جاودانه خواهند بود، تفاوتی نیست.
موعود باوری و اعتقاد به منجی برای بشریت، در همه ادیان مطرح بوده و عقیده مشترک همه آنها به شمار میآید؛ و هر دین و مکتبی به تناسب فرهنگ دینی و ملی خود از موعود آخرین شناخت داشته و از او یاد میکند.آنچه از تاریخ امتها استفاده میشود، این است که مسأله عقیده به ظهور یک منجی، به اندازهای اصیل و ریشه دار است که در قلوب و اعماق دل، همه بشریت ریشه دوانده است.
آنان به حسب دیدار با آنحضرت مدعی مقامات عُلیا و مناصب الهی بیهمتا نگشتهاند. حال آنکه احمد بصری مدعیست سفیر امام زمان و شاهد وی و حاضر در محضر وی و سامع کلام وی و حتی مدعی جانشینی اوست و نیز ادعا دارد خود احمد همبوشی زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) و منسّق و هماهنگکننده ظهور وی بوده، یمانیتش را نیز در دست دارد.
پیروان همبوشی میگویند: اگر شیعیان این روایت وصیت را تضعیف کنند در آن صورت اثبات کردهاند که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هیچ وصیتی نکرده است و این یعنی آن حضرت اینچنین وصیت تکلیف شرعی مهمی را انجام نداده است، زیرا روایتی غیر از «حدیث وصیت» مبنی بر وصیت کردن نبیاکرم (صلیاللهعلیهوآله) موجود نیست!
احمد بصری ادعا دارد که تبعیت از وی بر همه مسلمین واجب است و هر کسی منکر مهدویت وی بشود، منکر ولایت علی مرتضی (علیهالسلام) شده و کل اعمال عبادیاش باطل و رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) از او بیزار است! حال آنکه شریف مرتضی میفرماید بر هیچ کس واجب نیست که به امامان احتمالی بعد از امام دوازدهم ایمان بیاورند.
شیخ مفید (رحمة الله عليه) مینویسد: «بعد از دولت قائم آل محمد (عليهالسلام) برای هيچ کسي دولتی نخواهد بود. مگر اینکه روایتی آمده است مبنی بر قيام فرزند وی که آن هم اگر خدا بخواهد؛ ولی تا بحال بطور قطعی ثابت نشده است! اما بيشتر روایات اهلبيت (علیهمالسلام) دلالت بر این دارد که مهدی (عليهالسلام) این امت را ترک نخواهد کرد جز اینکه چهل روز به قيامت باقی مانده باشد که این ایام هم ایام هرج و سردرگميست.»
کل دعوت احمد بصری بر یک خوابی بند است که در نجف برای حوزه علمیه دیده و بحسب آن برای ایجاد اصلاحات اقتصادی، سیاسی، مذهبی در حوزه قیام کرده بود. آنها وقتی به مقوله خواب و رؤیا میرسند بصورت مطلق دیدن ائمه یا انبیاء در خواب را ضمان و عاصم از سهو بودن خواب دانسته و آن را حجت میشمارند!