عرفانهای نوظهور
واژهای به نام تسلیم در فرقهی حلقه وجود دارد که با معادلش در اسلام تنها در لفظ مشترک است و تفاوت ماهوی، معنوی و مفهومی آنها از زمین تا آسمان است. تسلیم در این فرقه، همان شاهد و نظارهگر بودنِ بیمار در حین درمان و در اتصال قرار داشتن است. در حقیقت بیمار در حین فرادرمانی بایستی هر گونه قضاوت، پیشداوری و تفسیری را رها کرده تا فرادرمانگر آزمایشهای خود را بر روی او پیاده نماید.
روايات وارده از ائمه اهلبيت (عليهمالسلام ) اصل داستان ابراهيم (عليهالسلام ) و ساره را تصديق كرده، و ليكن مقام شامخ آن حضرت را از دروغ و هر چيز ديگرى كه منافى با قداست ساحت انبيا (عليهمالسلام ) است منزه دانسته است، جامعترين رواياتى كه در اين باب وارد شده، روايتى است كه مرحوم كلينى آنرا در كافى نقل کرده است.
تمام دستوراتی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وسلم آورده است، قطعاً دارای فوائد و مصالح و مفاسدی است که رهرو را به سعادت و کمال خواهد رساند و هدف از دین و شریعت، آراستگی انسانها به خوبیها و اجتناب از زشتیها است و این هدف با عمل به شریعت به دست میآید، حتی اگر افراد فلسفه و حکمت احکام را ندانند. لذا مشروط ساختن اطاعت و پیروی از احکام شرعی، به پی بردن به اسرار و فلسفه احکام، سخنی ناروا و بیجا خواهد بود.
از آیات و روایات بسیاری میتوان در مورد ارتباط جن و انسان و یا تسخیر هر دو طرف استفاده کرد؛ به عنوان مثال خدا در سوره یس، آیه ۶۰ میفرماید: «ای فرزندان آدم، آیا به شما سفارش نکردم که شیطان (جن) را نپرستید که او مسلماً برای شما دشمنی آشکار است» و یا در روایات آمده است که حضرت سلیمان این طایفه را به تسخیر خود در آورده بود و از آنها در مقاصد مختلف استفادهها برده است.
در عالم هستى برخى از موجودات غيرمحسوساند و با حواس طبيعى قابل درك نيستند. يكى از اين موجودات جن است. جن كه در اصل معناى «پوشيدگى» دارد، از چشم انسان پوشيده است. قرآن وجود اين موجود را تصديق كرده و سورهاى به نام «جن» در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از اين موجود به «جان» نيز ياد مىشود.
يكى از مباحث سنگين علمى، مسأله «تناسخ» است. تناسخ دو قسم است: تناسخ مُلكى به اين معنا كه نفس آدمى با رها كردن بدن مادى خود، به بدن مادى ديگرى وارد شود؛ و دیگری، تناسخ ملكوتى به اين معنا كه نفس با عقايد، انديشهها، نيتها، گفتارها و كردارهاى خود بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ و بدنى قيامتى متناسب با عالم قيامت ساخته، به صورت آن مجسم مىشود.
در عرفانهای نوظهور، فرد، با انجام فعالیتهایی که در دنیای مادی نشانهی خوشحالی است، خواهان رسیدن به آرامش روحی است. اما در عرفان حقیقی، چنانچه بسیاری از عارفان در بازشماری مراحل سیر و سلوک اسلامی به مرحلهی طمأنینه و سکینه اشاره کردهاند. بهجت و سرور یکباره از درون سالک متبلور میشود و هستی او را قبضه میکند.
زئوس میگوید: تصور خدا به اندازه یک عرب بیسواد آن دوران بوده به دلیل اینکه در آیه سوره کهف تعبیر به غروبگاه میکند! اما این نشان میدهد که زئوس با فن محاوره نا آشنا است. چرا منظور محل غروب و محل طلوع خورشید، کنایه از سفر ذوالفقرنین به «مغرب زمین» و «مشرق زمین» است. مثلا ایشان در دو سفری که داشت یک بار به اقصی نقاط مغرب زمین (اروپای کنونی) مسافرت کرد و بار دیگر به اقصی نقاط مشرق زمین (چین) سفر کرد.
سای بابا، پیامبر دروغین است که با تبلیغات گسترده و فریبنده به تبلیغ آئین خود مشغول است. او با سوء استفاده از جهل و نادانی و دلبستگی هواداران به خودش، و با استفاده از بمباران محبتی آنها و همچنین ارائۀ تعالیمی ساده، و با انجام کارهای خیرخواهانه مانند ساخت مدرسه و بیمارستان و صدور تردستیها و شعبدهبازیها و با شعار فریبندۀ حقانیت و برابری تمام ادیان، به دنبال طرح دین و مکتبی نوین بنام «مکتب سای بابا» است.
پيامبران آمدند تا قدرت فكرى بشر را تقويت كنند و با هر گونه خرافات و با هر رنگ آن- حتى اگر به پيشرفت اهدافشان كمك كند- سرسختانه مبارزه كنند. براساس برخى از آيات قرآنى كه بعضى دين پژوهىها نيز آن را تأييد ميكند بشر ابتدا يكتا پرست بوده و پرستش بت و غیره انحرافهايى است كه توسط معنویتهای نوظهور به تدريج به وجود آمده است.
زئوس میگوید: خداوند فکر میکرد تگرگ از کوههای یخی در آسمان میآید، و این اندیشه عرب جاهلی است(!) اما در جواب زئوس باید گفت: «جبال» «كوهها» در اين آیه از قرآن جنبه كنائى دارد، همانگونه كه مىگوئيم كوهى از غذا، يا كوهى از علم، بنابراين مفاد آيه فوق اين است كه در واقع كوهى و توده عظيمى از تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مىآيد، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بيابان فرو مىريزد، و حتى كسانى مورد اصابت آن قرار مىگيرند.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده است و مراد از تفکرگریزی، تأمل و تدبر دربارهی عاقبت انسان است. اینکه در واقع، آدمی از کجا آمده است؟ آیا ممکن است در این دنیا وظایفی داشته باشد و سرانجام به کجا خواهد رفت؟ و آن هدفی است که عرفانهای نوظهور به شدت با اینگونه افکار مقابله میکنند.
سحر و جادو و طلسم و بستن بخت یا ایجاد محبت یا دشمنی از امورى است كه واقعيت دارد، البته انجام دادن آن حرام است. وجود چنين نيروهایی مقتضاى نظام دنيا مى باشد، كه تزاحم ميان زشتى ها و پليدى ها وجود دارد و همچنان كه انسانهاى شيطان صفت و زشت كار وجود دارد جنهاى پليد و آزاردهنده نيز وجود دارد که توسط آنها این اعمال انجام میگیرد.
زئوس در مورد «أدنی» و تطبیق آن با بحر میت میگوید از کجا معلوم شکست روم در بحر میت رخ داده است؟ اما ما در اینجا در مقام اثبات این نظریه نیستیم ولی به هر حال در فرض ثبوت این نظریه به نقل تواریخ و شکست روم در این مکان، نقطهی قوت دیگری برای اعجاز قرآن است. چرا که اولا پیشگویی قرآن یک معجزه است. و ثانیا: بنا به ترجمۀ مترجمان قرآن و مفسران، کلمۀ «ادنی» به نزدیکترین تعبیر شده است نه پایینترین.