عدالت صحابه
عبدالحمید گفت: گرویدن مردم عالم به اسلام، اثر دیدن اخلاق اسلامی صحابه بود؛ در حالی که در تاریخ آمده است، اخلاق اسلامی در فتوحات نشان داده نشد و چهره زیبایی از دین به دنیا ارائه نگردید، بلکه معارف اسلامی بود که باعث جذب به دین شد.
عبدالحمید گفت: «اهلسنت، صحابه را معصوم نمیدانند؛ آنان دچار گناه و لغزش شدهاند، اما در قرآن، هر جا بحث لغزش صحابه شده، بلافاصله، عفو خدا از آنان هم ذکر شده»؛ در حالی که در قرآن برخی صحابه، فاسق، منافق و دنیاطلب خوانده شدهاند و هیچ بخششی هم نسبت به آنان نیامده و این موارد، گناهان بعدی آنان را هم شامل نمیشود.
عبدالحمید در ایام شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام، فضایل حضرت را مورد اتفاق بین همه مسلمانان میداند و به این مناسبت، ادعا میکند که همه صحابه، اگرچه معصوم نبودند، ولی گناهانشان مورد عفو قرار گرفته است؛ این ادعا در آیات قرآن رد شده و اگر جایی سخن از عفو به میان آمده، مربوط به یک گناه آنها است، نه تمام گناهانی که در آینده انجام میدهند.
بعضی از صحابه و تابعین با نسبت دادن کلام و سخنان خود به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، اثبات کردند که دروغگویی در بین صحابه و تابعین، امری عادی و معمول بوده است.
«ابنعربی»، عدالت صحابه را که یکی از مهمترین آموزههای اهلسنت است، در کتاب «الفتوحات المکیه» خویش پذیرفته است؛ این در حالی است که وقایع تاریخی، معارض با چنین آموزهای است.
«ابنعربی»، در کتاب «الفتوحات» خویش همچون اهلسنت، قائل به عدالت صحابه شده؛ در حالی که آموزه عدالت صحابه، با آیات قرآن کریم معارض بوده و به این خاطر، شیعیان هیچ گاه ملتزم به چنین تفکری نشدهاند.
از نگاه قرآن، مخالفت با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و دستورات الهی موجب کفر و از بین رفتن ایمان و دخول در آتش جهنم میگردد؛ اما با این وجود ما در موارد بسیاری شاهد مخالفتهایی از سوی صحابه با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و دستورات قرآن کریم هستیم که عدالت صحابه را که اهل سنت مدعی آن هستند زیر سؤال میبرد.
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن میکنند، در حالیکه خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله میآورد وتبعیت از من دون الله را شرک میداند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین میداند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.
با توجه به اینکه مهمترین عقیده اهل تسنن عدالت صحابه است، ولی چون اشکالات فراوانی متوجه این عقیده آنان شده، تنها راه نجات خود را در کتمان حقایق دانستند؛ با اینکه این عقیده خلاف صریح آیات قرآن است، ولی به آن با صراحت دستور دادهاند.
متاسفانه عناوین و اسمها جای خود را از دست دادهاند و بی مسمی شدهاند. کسانی که خود را اهل سنت مینامند میبایست بیشترین عمل کنندگان به سنت باشند و سلفیها باید به اطاعت بی چون و چرا از سلف صالح تن میدادند، اما دریغا که ایشان نه اهل سنتاند و نه پیرو سلف صالح. ایشان حتی با دیدن افطار کردن روزه توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، باز هم مصر به گرفتن روزه بودند.
شعراوی: «در مورد جنگ بین علی و معاویه، معاویه پیراهن عثمان را برای طلب خون عثمان، از علی به دست گرفت و اینجا بود که از باب نمادی برای پنهان کردن هدف از چشمها گفته شد «پیراهن عثمان» و هدف معاویه این بود که به جای علی بن ابیطالب حکومت کند.»
در رد نظریه «محمد بن سلیمان الاشقر» که برای اثبات جواز مشارکت زنان در ولایات عامه و مجالس شورا، یکی از روایات صحیح بخاری را از لحاظ سندی و دلالی تضعیف کرده بود، عدهای از علما و شاگردانش ردیههایی بر او زدند تا از دو قاعده «عدالت صحابه» و «صحت تمام روایات صحیح بخاری» دفاع کنند.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی ابتدا ابوبکره، راوی حدیث را تضعیف میکند و چند مورد اشکالات دلالی بر حدیث مطرح میکند ازجمله اینکه این حدیث ربطی به شرکت زنان در پارلمان و قضاوت نمیکند؛ موارد نقض در واقعیت در عصر حاضر دختر گاندی و تاچر و از قرآن میتوان ملکه سبأ را نام برد.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی به بررسی وضعیت ابوبکره میپردازد و با ارائه ادلهای معتقد است که او فردی فاسق بوده و تعجب خود را از اینکه بخاری و دیگران روایات او را صحیح دانستهاند، ابراز میکند و خواهان تجدید نظر اهل سنت در صحت این روایت در صحیح بخاری میشود.