شهادت حضرت زهرا
خشم و غضب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، از شيخين تا واپسين لحظات زندگیاش و عدم رضايت از آن دو، از مسائلی است كه در صحيحترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده است. نارضایتی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، اتمام حجت و نشانی بر حقیقت نزد همگان است.
وهابیت که در تضعیف نمادهای عزاداری شیعه، از هیچ راهکاری رویگردان نشدند، با تمسّک به برخی از روایات اهل بیت، همچون مذّمت پوشیدن لباس سیاه و روایاتی که لباس سیاه را لباس دوزخیان و فرعونیان دانسته و پوشیدن لباس سفید را توصیه کردهاند، پوشیدن جامه سیاه در مراسم عزاداری اهل بیت را نیز در همان سِلک قرار داده و آن را رد نمودهاند.
یکی از مباحث مهم و مورد مناقشه، مسأله نفرین حضرت زهرا سلاماللهعلیها نسبت به خلیفه اول و خلیفه دوم است؛ این موضوع در منابع اهل سنت آمده است و ما میدانیم که طبق بیان روایات، هر کس مورد لعن حضرت زهرا سلاماللهعلیها قرار بگیرد، مورد لعن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است و در نهایت، لعن خداوند شامل حالش میشود.
بعد رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، حضرت زهرا علیهاالسلام فدک را حق خود میدانست و برای احقاق حق خود تلاش کرد؛ ابن ابیالحدید، دو قضیه از برخوردهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در مورد دخترشان، زینب، برای استادش نقل کرد، استاد ایشان با بهره گرفتن از رفتار پیامبر صلیاللهعلیهوآله، عملکرد حاکمان پس از ایشان را مورد انتقاد قرار داد.
در یکی از شبکههای وابسته به وهابیون، این شبهه مطرح شده که «در هیچیک از منابع نیامده است که حضرت علی علیهالسلام، حتی در ايام خلافت و حكومت خود، از شهادت همسرش یادی کرده باشد؟» در پاسخ به این شبهه باید گفت که اولاً هدف اصلی شبهه کننده این است که بگوید شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها دروغ است؛ در حالیکه ثابت شده حضرت توسط جنایت عدهای مهاجم، به شهادت رسیدند.
حضرت فاطمه علیهاالسلام هنگام خروج از منزل به سوی مسجد از درب عمومی مسجد وارد شد و تعداد زیادی از زنان را همراه خود کرد. همهی این رفتارها دلالت بر یک استراتژی و تاکتیک بود که حضرت با این رفتار خواست هم از نظر عاطفی و هم از نظر سیاسی بر رفتار مسلمین اثر بگذارد و در یک فضای آماده ابوبکر و عمر را در غصب خلافت توبیخ کند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، گروهی در سقیفه گرد آمدند و خلافت ابوبکر را پذیرفتند. سپس با یاری قبیله بنیاسلم، به زور و اجبار از مردم برای او بیعت گرفتند.
ابن ابیالحدید، در مورد خطبه فدکیه حضرت زهرا سلاماللهعلیها مىنويسد: هنگامیکه ابوبکر خطبه ایشان را شنید، کلام ایشان را قطع کرد، و بالاى منبر رفت و گفت: چرا به هر حرف و سخنی گوش میدهید؟ این امانت زمان رسول خدا صلىاللهعليهوآله کجا بود؟!
بین حضرت زهرا سلاماللهعلیها و ابوبکر بر سر دادخواهی حقشان از فدک، مشاجرهای در گرفت؛ در نقلی آرامش ابوبکر و ملاطفت او نمایان است (که ظاهراً در جمع نیست) و زمانی دیگر با تهدید و توهین، جلوی هرگونه شورش احتمالی را میگیرد و به هر عمل زشتى، براى حفظ حکومت مرتكب مىشود.
پس از اینکه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به خاطر تعرض خلفاء در سن 18 سالگی در بستر افتاد و لحظات آخر عمرش را سپری میکرد، ابوبکر و عمر به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها آمدند تا حلالیت بطلبند. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها هنگام دیدار با شیخین، صورت به دیوار کرد و با یادآوری حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: در درگاه خداوند شهادت میدهم، که من از شما دو نفر غضبناک هستم و راضی نیستم.
اهل سنت معتقدند حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، ولی واقعیت غیر از این است، و آن حضرت، توسط غاصبان خلافت به شهادت رسیده است و این مطلب علاوه بر نصوص شیعه، در کتابهای اهل سنت هم آمده است و این مطلب، از طریق روایات و نقلهای تاریخی، قابل اثبات است.
امام جمعه مردم خاش! شما میگویید هیچ مسئلهای بین حضرت زهرا سلاماللهعلیها و دیگران نبوده، و حضرت بر اثر بیماری، شش ماه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفته است! اگر کسی از جوانان، دانشجویان و طلاب، شما را به معتبرترین منابع حدیثی شما، مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و ... ارجاع دهد، آن وقت نتیجه این ادعای واهی شما چه میشود؟!
علمای فریقین با تأیید صدور و صحت روایت «فاطمة بضعة منی» اظهارات جالبی داشته و نتایج آن را بیان کردهاند که ازجمله نتایج این حدیث، حرمت آزار و اذیت حضرت فاطمه سلاماللهعليها، برتری حضرت فاطمه سلاماللهعليها از ابوبکر و عمر، کفر دشنام دهنده به حضرت و عصمت ایشان است.
فضل بن روزبهان، از علمای اهل سنت، کتابی در رد نهج الحق علامه حلی نگاشته و در آن، درباره حدیث «فاطمة بضعة منی» آورده است که همیشه خشم فاطمه سلاماللهعلیها، مساوی خشم خدا نیست؛ او نیز بشری است عادی که غضبش مانند غضب سایر انسانهاست؛ اگر اینگونه است، پس چه فرقی بین او و دیگران بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنها خشم او را مساوی با خشم خود و خدا دانست، نه خشم دیگران را؟